به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، سید حسین میرخلیلی در مباحثات نوشت: کتاب «نقد و ارزیابی عرفی‌گرایی در جمهوری اسلامی ایران» به قلم حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد نوروزی توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم؛ پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی منتشر گردید.

توصیف کتاب:

این اثر به تحلیل و بررسی عرفی‌گرایی در جمهوری اسلامی ایران می‌پردازد و تأثیر سکولاریزاسیون را به عنوان یک متغیر بر سه مؤلفه نظام سیاسی، یعنی رفتار، ساختار و باور بررسی می‌کند. مؤلف این کتاب درصدد است متناظر با شرائط متحول پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جمهوری اسلامی ایران، به ویژه در یک دهه اخیر، تحلیلی از منحنی عرفی‌گرایی ارائه نماید. وی فراتر از پژوهش‌های نظری که طی سه دهه اخیر در زمینه سکولاریسم در ایران نشر یافته است، با روش فراتحلیل و در رویکردی درجه دومی، این آثار را موضوع پژوهش خود قرار داده و در مطالعه‌ای تطبیقی، درصدد بررسی میزان تأثیرپذیری جامعه ایران از عرفی‌گرایی و تلاش سکولارها در جهت نشر عرفی‌گرایی است.orfi

ساختار کتاب:
نویسنده در بخش اول کتاب که در سه فصل تنظیم شده، مبانی نظری پژوهش خود را بیان کرده است که این مبانی شامل چارچوب پژوهش (طرح مسئله، ضرورت و اهمیت پژوهش)، مفاهیم و کلیات (مفهوم عرفی‌گرایی، قلمروهای سکولاریسم‌پژوهی، مفهوم جمهوری اسلامی ایران) و چارچوب نظری (نظریه و سطوح عرفی شدن، شاخص‌های عرفی شدن، شاخص‌های جمهوری اسلامی ایران) است.

نویسنده در این بخش، شاخصه‌های عرفی‌گرایی در سه ساحت دینی (یعنی حوزه باور، ساختار یا بستر اجتماعی و حوزه رفتار و عملکرد) را توضیح داده است. در یک سده اخیر، رهیافت سکولار برای هویت‌یابی خود با ارائه معنایی عرفی سعی نموده با تقدس‌زدایی از مفاهیم تولیدی در ساحت سیاسی و اجتماعی، هژمونی یابد و اسلام را به حاشیه براند. سکولاریسم با تأکید بر آموزه‌های مدرنیته، بر این دعوی تأکید داشت که دین در مناسبات اجتماعی دخالت نکند.

جمهوری اسلامی ایران، شکل‌گیری هویتی متمایز از فرهنگ را در پی داشته است. الگویی که تجانس و ارتباطی با ساختار اندیشه سکولار نداشت؛ یعنی مبانی فکری، هدف، فرآیند تاریخی و تطوراتی متمایز از گفتمان سکولار داشته و پایه‌گذار فرایندی معرفتی از طریق عرضه گفتمانی جدید بود. غرب با درک این امر درصدد چالش با آن برآمد.

در هر صورت نویسنده در انتهای این بخش، نتیجه‌گیری نموده است که دو متغیر سکولار و اسلام، دارای دو نظام معنایی متفاوت‌اند. در اندیشه اسلامی، سیاست بخشی از علوم انسانی است که رفتار انسان‌ها را در زمینه اجتماعی و سیاسی مطالعه می‌کند. اندیشه اسلامی با کلیت جریان سکولار در مواردی چون خدامحوری، نگاه جامع و سیستمی به دین اسلام، جریان دینی، خودبسنده بودن جریان سکولار و… افتراق دارد.

در بخش دوم کتاب، نویسنده به ارزیابی و نقد نظریه عرفی‌گرایی در حوزه باور پرداخته است. از این منظر، وی فصلی را به هستی‌شناسی، فصلی را به دیدگاه عرفی‌گرایان در حوزه معرفت‌شناسی و فصل نهایی این بخش را به ارتباط دین و سیاست اختصاص داده است.

آموزه‌ها و مبانی فکری جمهوری اسلامی ایران به سه محور هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی استوار است. خدامحوری، مبنای هستی‌شناسی جمهوری اسلامی به شمار می‌رود و عرفی‌گرایان با تبیینی عرفی از آن به چالش با جمهوری اسلامی ایران پرداخته‌اند. همچنین رهبری و امامت جامعه نیز مورد بازتفسیر سکولار واقع شده است؛ بدان معنا که آن را بر پایه نظریه قرارداد اجتماعی ارزیابی کرده‌اند. آنان از نبوت، خاتمیت و شئون امامت معصومین و استمرار آن در قالب نظریه ولایت فقیه، تحلیلی عرفی ارائه کرده‌اند.

برخی افتراقات اندیشه اسلامی با کلیت جریان سکولار عبارت‌اند از:
۱. بر اساس اندیشه اسلامی، همه حقیقت‌ها و ارزش‌های فردی و اجتماعی از خداوند نشأت می‌گیرد (خدامحوری)، در حالی که تفکر سکولار، انسان‌محور است.

۲. نگرش دینی، دین را در همه ابعاد مبنا می‌داند، اما جریان سکولار به دخالت امور فراطبیعی در زندگی فردی و اجتماعی انسان معتقد نیست.

۳. تفکر دینی معتقد به ثبات ارزش‌های اخلاقی و حسن و قبح ذاتی و عقلی است، در حالی که عرفی‌گرایی، ارزش‌های اخلاقی را نسبت به افراد و موقعیت‌های متفاوت تغییرپذیر می‌داند.

نویسنده در پایان این فصل بیان می‌دارد که عرفی‌گرایان اساس دینداری را تجربه دینی دانسته‌اند و بر پایه آن تحلیلی فردی از دین عرضه می‌کنند. زبان دین در نگاه برخی عرفی‌گرایان، نمادین و سمبلیک و در نتیجه غیرواقع‌نما قلمداد شده است. خاستگاه این تلقی نیز غرب بوده و در چالش با احکام واقعی اسلام نظیر حج است.

در بخش سوم، مؤلف به ارزیابی نظریه عرفی‌گرایی در حوزه ساختار پرداخته است که این ارزیابی در حوزه ساختار، در فصولی چون مدل حکومت و ساختار سیاسی، ساختار سیاسی، مشروعیت، ساختار حقوقی، ساختار اقتصادی، توسعه می‌باشد.

نویسنده در بحث ساختار، نتیجه‌گیری نموده است که ساختار، دربردارنده ابعاد مرتبط با یکدیگر است که در راستای هدفی واحد سامان می‌یابد. عرفی‌گرایان، گستره محدودی برای دین قائل‌اند و مدعی این امر هستند که ساختار اقتصادی و سیاسی را دربرنمی‌گیرد؛ افزون بر آن، دین را در عرصه مدیریت جامعه ناکارآمد می‌دانند. نویسنده معتقد است اندیشه اسلامی بر مردم‌سالاری دینی و اندیشه عرفی بر دموکراسی تأکید دارد. در بخش مشروعیت، از منظر نویسنده، عرفی‌گرایان با تطبیق نظریه ماکس وبر در زمینه مشروعیت بر جمهوری اسلامی ایران، آن را دارای مشروعیت مرکب که ترکیبی از سه عنصر مشروعیت بخش است برمی‌شمرند.

نویسنده در بخش پایانی کتاب به ارزیابی نظریه عرفی‌گرایی در حوزه رفتار پرداخته است. نویسنده در فصل اول این بخش، دیدگاه‌ها در ساحت رفتار نخبگان را طرح نموده است. در فصل بعدی، گروه‌های اجتماعی و تحزب، و در نهایت در فصل سوم این بخش و فصل پایانی کتاب، به بحث شهروندان پرداخته است.

نویسنده در پایان فصل اول این بخش، به کامیابی نسبی عرفی‌گرایی و در نتیجه ریزش نخبگان اشاره می‌کند؛ بدان معنا که در سطح نخبگان، عرفی‌گرایی موجب ریزش نیروها شده است. اگر عرفی‌گرایی در رفتار را با توجه به شاخص باور، ساختار و رفتار ملاحظه کنیم، در سطح باور، تأثیر آن بر نخبگان بایستی به پذیرش باور سکولاریستی از سوی نخبگان اشاره کرد و متقابلا بایستی به نقش این نخبگان در بازتولید باور در سه سطح اشاره کرد. در سطح رفتار نیز می‌بایست از نزدیکی پاره‌ای از نخبگان در ایران با نخبگان سکولار در داخل و خارج کشور اشاره کرد که به معنای دوری از ارزش‌های جمهوری اسلامی ایران و نزدیکی آنان به ارزش‌های سکولار است.

نویسنده در پایان فصل دوم این بخش بیان می‌دارد که سابقه احزاب و گروه‌های سیاسی در تاریخ معاصر ایران نشان می‌دهد که زمینه شکل‌گیری احزاب و گروه‌های سیاسی وجود ندارد. این امر ناشی از چند نکته است: نخست آنکه اسلام فرهنگ غالب در ایران و مبنای هویتی به شمار می‌رود و تحزب در جامعه غربی ناشی از پلورالیسم سیاسی است.

و در نهایت نویسنده می‌گوید رواج فرهنگ سکولار دینی با دو منبع آبشخور فکری متمایز، موجب دوگانگی فرهنگی در ایران شده است. نویسنده در انتها نتیجه‌گیری کرده است که رواج عرفی‌گرایی از دهه دوم انقلاب، نتایجی در پی داشته است که می‌توان به ریزش بخشی از افراد جامعه اشاره کرد. البته این امر ناشی از عواملی چون پذیرش اندیشه سکولار و فساد اخلاقی و اعتقادی می‌باشد. منحنی مشارکت سیاسی شهروندان طی سه دهه نشان می‌دهد که از دهه دوم انقلاب به تدریج با رواج اندیشه سکولار بخش‌هایی از جامعه از آن تأثیر پذیرفته‌اند.

کتاب‌شناسی:
محمدجواد نوروزی، «نقد و ارزیابی عرفی‌گرایی در جمهوری اسلامی ایران»، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی (پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی)، چاپ اول، پاییز ۱۳۹۳، ۲۴۰۰۰ تومان.