هرچند به دلایلی تصمیم داشتم تا دیگر هیچ مطلبی راجع به حزب الله ننویسم اما لازم دیدم این مطلب برای حفظ حقیقت و روشن شدن زوایای مبهم پیرامون حزب الله منتشر شود تا کمتر به آن ظلم شود.

کم کم دارد پیر می شود. از حزب اللهی های قدیم است. همانها که همرزم سید حسن نصرالله بودند. بعدا به دلایل مختلفی حزب الله رو رها کرده و به قم رفته بود تا درس طلبگی بخواند. آدم توداری است و هیچ وقت خاطره نمی گوید و خیلی از سوال ها را پاسخ نمی دهد. اصلا حرفی از اینکه برعلیه اسراییل جنگیده، اسیر شده و آزاد شده نمی زند. از آن نیروهای مخلص بوده و هنوز هم خانه و ماشین ندارد.

از او پرسیدم جوان های حزب الله چگونه زندگی شان می چرخد؟ حقوقشان خیلی خیلی کم است.

گفت: «بله حقوقی که می گیرند زندگی را نمی چرخاند. یک جوان حزب الله یا باید بی خیال زندگی شود و قید زن گرفتن و زندگی داشتن را بزند یا پدرش پولدار باشد وکمکش کند.

یادم هست خیلی قدیم، زمان اشغال اسراییل، یکی از برادران بود که همسرش وضع حمل کرده بود. پستش تمام شده بود و باید می رفت مرخصی اما دو هفته در خط با ما ماند و منزل نرفت. چون پول نداشت هیچ چیزی برای خانه بخرد. اینگونه مجاهدت کردند تا حزب الله به اینجا رسید. قدیم هم حزب الله بیمارستان و خدمات اجتماعی نداشت. الان باز وضع بهتر است. دوا و دکتر ارزان در اختیار نیروها هست. وگرنه قدیم اصلا کسی نمی توانست با خرجی حزب الله زندگی کند. اصلا آن اوایل که حقوق نمی دادند. الان هم نگاه به اشتغال در حزب الله به عنوان شغل واقعا غلط است و فقط کسی که عاشق جهاد و شهادت باشد می تواند در آن باقی بماند. وگرنه باید یک شیفت دیگر جایی کار کند؛ پای زمین، یا مغازه دوستان و فامیلها. مثلا بعضی ها نگهبانی جای دوستانشان می ایستند تا آنها یک هفته کامل آزاد باشند و کار کنند و بعد، هفته دیگر او کاملا مرخصی خواهد داشت تا سر کار برود. اگر مثل جنگ ۳۳ روزه جنگ تمام عیار بشود که نیرو باید سه چهار برابر زمان معمول، بیست و چهار ساعت سر پست باشد، اضافه حقوق هم دریافت نمی کند. سر همین جنگ ۳۳ روزه بعد از جنگ، سید حسن برای تشکر از زحمات مجاهدان، مبلغی هدیه فرستاد. هرچند بسیار اندک بود و به اندازه خرج بنزینشان هم نمی شد.

یکی از فرماندهان حزب الله دو سه سال پیش برای هزینه دانشگاه بچه هایش، یک طبقه از خانه اش را فروخت. خود من یکی از دلایل خروجم و ترک حزب، کمبود مادی بود. نه مغازه یا منزلی داشتم اجاره دهم نه پدرم زنده بود که کمکی کند.»

با خودم فکر کردم پس چرا اینقدر برخی ایرانی ها غر می زنند و از کمک ایران به لبنان شکایت می کنند. جک ساخته بودند که خدایا فقرای کشورم را به لبنان منتقل کن تا از کمک های ایران برخوردار شوند!!! نمی دانند همانهایی که در لبنان داشتند زندگیشان را می کردند، ما فقیر کردیم. پول خونشان پیشکش!

به این نتیجه رسیدم که اگر علتش فریب خوردن از تبلیغات رسانه های دشمن نباشد حتما علتش کم لطفی است و کم اطلاعی. الان ایران جنگ را به خارج از مرزهای خود برده. مبلغی که در لبنان و کشورهای دیگر برای تامین امنیت و گسترش مرزهای امنیتی خود، هزینه می کند بسیار کمتر از وقتی است که دشمن لب مرزش باشد. کل هزینه ای که به حزب الله می دهند، شاید از ارزش پایه یک نیروگاه برق کمتر باشد. تصور کنید دشمن لب مرز باشد و جنگ شود، همان دقایق اول یک نیروگاه را بمباران کند چه خسارتی به مملکت وارد می شود؟ غیر از هزینه ساخت آن، زمان بازسازی آن، بی برقی قسمتهایی از کشور تا هنگام ساخت آن و.... تازه اگر خسارت های دیگر بابت بی برقی را حساب نکنیم! هزینه بالایی خواهد بود. یا تصور کنید هزینه یک هواپیمای جنگی که در جنگ با دشمن سقوط می کند چند برابر حقوق کل حزب اللهی ها است۱.

گذشته از اینکه ایران با دور کردن صحنه نبرد، در هزینه تامین امنیتش بسیار صرفه جویی می کند، در مقابل، هزینه چندانی هم نمی کند. بعد از جنگ ۳۳ روزه، حزب الله نه خسارت برای ماشینهای مردم پرداخت کرد نه به واحدهای اداری و تجاری. فقط منازل مردم را در ضاحیه ساخت.

حدود ۲۰۰۰ واحد در جنگ صدمه دیده بودند که از آنها ۲۸۲ مجتمع مسکونی کاملا نابود شده بود. حزب الله ۲۴۱ مجتمع را بازسازی کرد، عربستان، کویت و عمان هرکدام هزینه بازسازی تعداد اندکی ساختمان را متقبل شدند. ضمن اینکه دولت لبنان بخش اعظمی از هزینه بازسازی را به عهده داشت. در جنوب لبنان هم بیشتر کویت و قطر و دیگر کشورها کمک کردند. بنابر این توهمات خیالی در مورد هزینه در لبنان و ضرر کردن شهروندان ایران بابت این هزینه، غلط است. چرا که اولا ایران امنیتش را با هزینه کمتری تامین می کند دوم اینکه هزینه ای که در لبنان صرف می شود آنقدر در مقابل بودجه استانهای ایران کم است که تغییر چندانی در استان نمی دهد.

از طرف دیگر باید بدانیم درگیری حزب الله و اسراییل باعث افزایش قیمت نفت شد. یعنی تا مدتها درآمد نفتی ایران بابت افزایش قیمت نفت، اقلا سی چهل درصد افزایش داشت. سود یک روز فروش نفت ایران شاید بیش از یکسال هزینه های حزب الله باشد.

از جانب دیگر دفاع از مظلوم در برابر ظالم و دفاع از اسلام در برابر دشمن، یک وظیفه دینی و انسانی و اخلاقی است. یادمان نرود که پیامبرمان فرمود اگر به مظلوم کمک نکنید مسلمان نیستید. حالا که این مظلومین مسلمان هم هستند، وظیفه دو چندان است. وظیفه ما منتقل کردن جبهه به خارج مرزها نیست، وظیفه انسانی و دینی ما حمایت از مردمان مظلوم فلسطین و لبنان و عراق و سوریه است. ما در این راه به وظیفه شرعی و انسانی خودمان عمل نمی کنیم. وگرنه لازم بود سالها پیش، فوج فوج مردم بروند و مظلومین را نجات بدهند. نه اینکه رژیم اشغالگر قدس، روز به روز قوی تر شود و پس از سالها ما هنوز سر اینکه آیا باید به آنها کمک کرد یا نه، با هم بحث کنیم!

این نکته ها را برخی در نظر نمی گیرند و در امنیت و آرامشی که جمهوری اسلامی و دوستانش فراهم آورده اند به سیاستهای نظامشان اعتراض می کنند.

منبع: وبلاگ خاطرات و نظرات یک ایرانی ساکن لبنان