نقش لنگه کفش در برنامه رفرمیستها
آیا میتوان گفت که نماد روشنفکری و اصلاح طلبی حذف منتقدین از صحنه است؟ آیا میتوان گفت که نماد اصلاح طلبی و روشنفکری حکم به نابودی هم قطاران است؟ آیا میتوان گفت که لنگ کفش پرانی جزئی از برنامه توسعه آزادی رفرمیستها است؟
به گزارش پارس به نقل از فارس، بهروز کلاته عضو شورای مرکزی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در یادداشتی اعلام کرد: با توجه به اتفاقات اخیر در دانشگاهها از سخنرانی شریعتمداری گرفته تا مراسم روز دانشجو آیا میتوان گفت که نماد روشنفکری و اصلاح طلبی حذف منتقدین از صحنه است؟ آیا میتوان گفت که نماد اصلاح طلبی و روشنفکری حکم به نابودی هم قطاران است؟ آیا میتوان گفت که لنگ کفش پرانی جزئی از برنامه توسعه آزادی رفرمیستها است.
این یادداشت به شرح زیر است:
« این روزها شاید برای کسانی که اطلاعات چندانی از تاریخ معاصر ایران نداشته باشند روزهای پر از تناقض باشد و در بازاری که بخشی از آن مدعی عرضه گندم هستند در واقع گندم نماهای جو فروشی بیش نیستند!
جناح رفرمیست (همان به اصطلاح اصلاح طلبان!) در ایران که سالهاست دم از کوشش برای نهادینه کردن دموکراسی (بخوانید فرایند غربی کردن) میزند این روزها با روی کار آمدن دولت یازدهم سعی دارد با استفاده از عناوینی نو همچون اعتدال لکه ننگ آشوب طلبیها و رسواییهای گذشته خود را از دامن بشوید اما غافل از اینکه این حنا هر چه که باشد بالاخره رنگ خواهد باخت!
در روزهای گذشته در سیاست داخلی ایران اتفاقاتی رخ داده است که نه تنها با شعارهای رفرمیستها اعم از دولتی و غیر دولتی تناسب و همخوانی ندارند بلکه چهره کسانی که خود را در پس این شعارهای رنگارنگ مخفی کردهاند آشکار میکند.
بی شک یکی از مهمترین روزهایی که نماد حیات سیاسی در دانشگاه است شانزدهم آذر روز دانشجوست. مرسوم است که دانشجویان فعال در تشکلهای دانشجویی هر ساله با برپایی مراسمی سیاسی به بحث و تضارب آرا در مورد مسائل سیاست داخلی ایران و نقش دانشجویان در آن میپردازند.
این مراسم آنقدر برای دانشجویان حیاتی و مهم است که در سال ۸۸ در اوج اغتشاشات فتنهگران دانشجویان فعال در تشکلهای دانشگاههای مختلف این مراسم را با تمام محدودیتها برگزار کردند اما امسال که شاهد حضور اصلاح طلبان در وزرات علوم دولت «نو جامگان کارگزارانی» هستیم دیدیم که در لوای آزادی! چگونه سخنرانیهای مراسم روز دانشجو در دانشگاههای سراسر کشور لغو شد!
البته جای شکرش باقیست رئیس جمهور در دانشگاه حضور یافت، هر چند در این حضور نه تنها منتقدان جایی نداشتند بلکه این رئیس جمهور محترم بود که بر آنان تاخت! و بزرگترین پارادوکس روز دانشجو آنجا بود که رئیس محترم دولت در نبود تشکلهای دانشجویی گفت: «من قبول دارم دانشجو باید منتقد باشد. اگر هم دانشجو را نگذاشتند جایی انتقاد کند، لااقل نسبت به دولت انتقاد کند.»
علاوه بر این باید قبول کرد سیاست داخلی ایران همچون دریای مواجی میماند که جز یک موج سوار پاکبار نمیتواند در آن به حیات خود ادامه دهد چرا که در روزگاری رفرمیستهای وطنی! دم از آزادی بیان، آزادی فعالیت سیاسی می زنند به ناگاه تشت رسوایی شان از بام سیاست به زمین می خورد و صدایی میدهد که اگر اهلش باشی کر میشوی! درست زمانی که کار دارد برای فعالیت اصلاح طلبان خوب پیش میرود و آنها هر روز مطالباتشان بیش از پیش مطرح میکنند و دم از آزادی سران فتنه میزنند تشکلی از میان آنها سر بر میآورد به نام «ندا» که همان ندای رسواییشان میشود.
جالب است اصلاح طلبان که خود را معتقد به آزادی فعالیت سیاسی نشان میدهند ظهور یک تشکل خودی را بر نمیتابند و با ادبیاتی زننده آنها را که در دامن خودشان رشد یافتهاند مورد عنایت قرار میدهند و فراتر از آن حق فعالیت سیاسی در قالب یک تشکل و حزب مستقل را هم برایشان قائل نمیشوند و آنها را محکوم به نابودی میکنند! اما با این حال شعار زنده باد مخالف من (البته باید خواند زنده یاد مخالف من و روحش شاد!) سر میدهند!
البته ماجرا به همین جا ختم نمیشود آنها نه تنها تحمل هم قطاران دیروز خود را که امروز میخواهند اندکی مستقل باشند ندارند بلکه بعد از ناموفق بودن استراتژی بستن درب دانشگاه بر روی منتقدین خود و دولت استراتژی جدیدشان آشوب و آشوبگری است.
کسی نیست که مدیر مسئول کیهان حسین شریعتمداری را نشناسد مردی با یک خروار سند که همیشه از این دادگاه به آن دادگاه میرود تا علیرغم حرفهای مستندش در کیهان به شکایت کسانی که اسناد علیه آنها است پاسخ دهد! شریعتمداری روز دو شنبه بعد از لغو سخنرانیاش در روز دانشجو میهمان دانشجویان دانشگاه تهران بود اما اینبار علیرغم اینکه سخنرانیهای حسین شریعتمداری با هیجان خاصی برگزار میشود و مخالفین نه تنها به شیوه گروهکهای معاند اول انقلاب با شعار دادن و هو کشیدن سعی در برهم زدن سخنرانی داشتند بلکه یک گام پا را فراتر گذاشتند و لنگ کفش پرانی هم کردند.
حال سوال اینجاست آیا میتوان گفت که نماد روشنفکری و اصلاح طلبی حذف منتقدین از صحنه است؟ آیا میتوان گفت که نماد اصلاح طلبی و روشنفکری حکم به نابودی هم قطاران است؟ آیا میتوان گفت که لنگ کفش پرانی جزئی از برنامه توسعه آزادی رفرمیستها است؟»
ارسال نظر