میدان، محل خاصی است. برای خودش هویت دارد و اصالت. خیلی اتفاقات مهم، از دل همین میدان ها شکل گرفته اند. میدان محل مکث است. محل بروز جمعی غم ها و شادی ها. محل گشت و گذار. تجدید خاطرات قدیمی. مغازه های آشنا و گاهی چند عکس یادگاری.

پیاده باشی یا سواره، به میدان که می رسی، همه چیز فرق می کند؛ حتی حس و حالت. سواره که باشی، سعی می کنی خودت را از گره ترافیکی میدان با چالاکی رها کنی. باید حواست جمع باشد. در این گیر و دار و شلوغی، نیم نگاهی هم به وسط میدان شاید بیندازی.

پیاده باشی هم بستگی به این دارد که چرا اینجایی. گاهی آنقدر عجله داری که فقط می خواهی خودت را به ضلع مورد نظرت برسانی و هرچه زودتر، داخل تاکسی یا اتوبوس جا بگیری. اما گاهی دلت می خواهد مکث کنی. شاید روی نیمکتی بنشینی و میدان را تماشا کنی. یا مثلاً برای خودت یک بستنی، یا یک لیوان چای داغ بگیری و باز هم تماشا کنی. اما آیا واقعاً چیزی برای تماشا وجود دارد؟!

اینجا میدان اعدام است! قدیمی ها، هنوز هم به همین نام صدایش می کنند. میدان اعدام یا میدان محمدیه کنونی، یکی از 5 میدان مهم تهران بود که در عهد قاجار ساخته شده بودند. اسمش هم کاملاً با کاربردش همخوانی داشته است. در این میدان، مجرمان را اعدام می کرده اند.

پس چیزی برای تماشا وجود داشته! حالا اما میدان محمدیه، با آن وسعت، آنقدر در دل پایتخت 730 کیلومتر مربعی گم شده که دیگر کسی با تصور اعدام های زیادی که در این مکان اتفاق افتاده، دلش ریش نمی شود.

در عوض سازه فلزی وسط میدان که وسط فضای سبز تنک، جا خوش کرده، هیچ حسی را منتقل نمی کند. این هم یک میدان معمولی است؛ مثل باقی میدان های شهر. مثل آزادی که روزگاری کمتر کسی بود که پایش به تهران رسیده باشد و عکس یادگاری با برج معروف وسط آن نینداخته باشد. حالا اما برج با عظمت وسط میدان آنچنان در همهمه عبور و مرورها و ایستگاه های تاکسی و اتوبوس، گم شده که دیگر حتی از نزدیک هم به چشم نمی آید.

میدان ولیعصر هم دیگر برای خودش حکایتی شده. زمانی یک حوض دو قسمتی بزرگ وسطش بود با فواره های روشن، یک طرفش سینما بود و اطرافش تعدادی مغازه و ساختمان های آشنا که البته هنوز هم هستند اما دیگر در شلوغی و شلختگی میدان ولیعصر، کسی توجه چندانی به آنها نمی کند، مگر اینکه مقصدش همان جا باشد. بخواهد سینمایی برود یا از یکی از مغازه های رنگارنگ دور میدان، چیزی بخرد. حالا سال هاست وسط میدان ولیعصر دیده نمی شود. فقط یک حصار عریض و طویل است که دور عملیات ساخت و ساز کشیده شده و تصویری درهم و برهم ایجاد کرده است.

میدان ونک هم تعریف چندانی ندارد. یک فضای سبز با طراحی معمولی که هیچ حس خاصی را در بیننده ایجاد نمی کند. کمتر کسی هم هوس می کند، اندکی در این میدان تأمل کند و از فضا لذت ببرد.

میدان فردوسی هم تمام هویت اش را از همان مجسمه معروف می گیرد که 55 سال است همانجا ایستاده و شاهد تغییر و تحولات شهر است.

میدان انقلاب هم که برای خودش کلی داستان دارد و کشمکش هایی بر سر آن وجود داشت. سال 86 به دنبال ساخت ایستگاه انقلاب در خط چهار مترو، نمادی که توسط ایرج اسکندری هنرمند نقاش و مجسمه ساز ساخته شده و در میدان نصب شده بود، بعد از 25 سال از جایگاهش برداشته شد.

به گفته مسئولان شهری قرار بود بعد از اتمام عملیات عمرانی، دوباره این نماد به میدان بازگردانده شود ولی ایستگاه مترو میدان انقلاب افتتاح شد و خبری از نصب نماد در میدان نشد. به جای آن گنبدی مسطح وسط میدان انقلاب جا خوش کرد که البته متهم به داشتن نماد ستاره داوود و چند نماد ماسونی دیگر شد و دردسرهای زیادی را پشت سر گذاشت و بخشی از نماد گنبد که به نماد صهیونیستی شباهت داشت، از سوی عوامل شهرداری تخریب شد.

حالا گنبد میدان انقلاب بی هیچ سنخیتی با نام این میدان، مثل خیلی از میادین دیگر، هیچ حس خاصی را در بیننده ایجاد نمی کند و در هیاهوی این میدان گم شده است.

میدان امام حسین هم که دیگر نیاز به توضیح ندارد و کسانی که گذرشان به این میدان افتاده، خوب می دانند که دیگر اصلاً میدانی در کار نیست! میدان قدس و هفت تیر هم که وضعیتشان معلوم است و جز شلوغی و ترافیک و به هم ریختگی، نمی توان توصیف دیگری برایشان داشت. وضعیت باقی میدان های پایتخت هم کم و بیش به همین صورت است. میدان هایی که تنها نام میدان را یدک می کشند تا صرفاً نشانه ای باشند در شهر شلوغ.

یزدان سلطان، کارشناس معماری معتقد است میدان ها بخشی از فرهنگ و تمدن شهری به شمار می آیند و یکی از عناصر کارکردی شهرسازی در دنیا قلمداد می شوند.

به گفته او، میدان های شهری همواره به عنوان صحنه زندگی اجتماعی کارکردهای گوناگون و چندگانه داشته اند. با مروری برسیرتاریخی شکل گیری میدان درتاریخ شهرسازی شاهد آن هستیم که میدان ها نقش مؤثری درشکل گیری و انسجام مجموعه های شهری داشته و محل اجتماع، سیاستگذاری یا تفریح بوده و با استفاده ازفضاسازی درآنها مکانی جهت تمدد اعصاب و تبادل نظر پیرامون مسائل روزمره زندگی ایجادشده است.

همچنین شکل گیری مکان های مهم شهری از جمله مسجد، بازار و اداره های دولتی حول محور میدان، حاکی از اهمیت میادین است. اما درکانون شهرسازی مدرن، میدان به عنوان نشانه ای از تحرک و شتابزدگی است و عمدتاً کارکرد ترافیکی دارد و این فضاها میادین قلمرویی نامشخص به نام فلکه هستند که انسان بدون انگیزه قدم درآن می نهد.


* ساماندهی میادین، شاید وقتی دیگر!

انگار قرار است میدان های تهران سر و شکل تازه ای پیدا کنند. از قول خودمان نمی گوییم.

مجتبی عبداللهی، معاون خدمات شهری شهرداری تهران این خبر را می دهد. به گفته او، ساماندهی میدان های اصلی پایتخت چندی است در دستور کار قرار گرفته و طبق برنامه ریزی ها در آینده ای نزدیک 30 میدان در شهر تهران زیباسازی خواهد شد و طراحی این میدان ها نیز آغاز شده است.

البته عبداللهی حرفی از اینکه قرار است میدان ها به چه صورت زیبا سازی شوند، نمی زند و معلوم نیست آیا منظور از زیباسازی، صرفاً ایجاد فضای سبز شهری با المان های معمول است یا اینکه براستی فکری اساسی برای هویت دادن به میدان های پایتخت شده است؟!

اقبال شاکری، عضو کمیسیون شهرسازی شورای شهر تهران در گفت و گو با «ایران» در این رابطه می گوید: «کمیسیون شهرسازی چندی پیش طرحی به شورای شهر ارئه داد که شهرداری را موظف می کرد تا زمان ساماندهی میادین تهران، از هرگونه ساخت و ساز در اطراف میدان ها خودداری کند.

البته این طرح با اعتراضاتی مواجه شد، از جمله اینکه عنوان شد که اجرای این طرح می تواند موجب اعتراض مردم و بخصوص مالکان ملک های اطراف و حاشیه میادین شود، چرا که ممکن است طرح ساماندهی میادین به این زودی ها به اجرا درنیاید.

بر این اساس شهرداری موظف شد که طرح ساماندهی میادین و معابر مهم تهران را ارائه دهد تا این طرح در شورا تصویب شود و معاونت شهرسازی و معماری سازمان نوسازی هم مسئولیت ارائه طرح را به عهده گرفت، البته هنوز طرحی به شورای شهر ارائه نشده است.»

شاکری ادامه می دهد: «البته تنها میدان ها در این طرح مد نظر نیستند، بلکه ساماندهی جدارهای خیابان ها و معابر هم باید مورد توجه قرار گیرد. مثل خیابان هایی همچون انقلاب و آزادی که دارای اهمیت زیادی هستند و میادین مهم تهران هم به همین منوال.

البته باید در این رابطه با دقت و حساسیت عمل کرد چرا که به عنوان مثال، میدان انقلاب، نمونه روشنی از ساماندهی میادین است که بحث و جدل های زیادی را به دنبال داشت.»

از سوی دیگر، جمال کامیاب مدیرعامل سازمان زیباسازی شهرداری تهران، از عزم جدی برای ساماندهی میادین و معابر شهر تهران سخن می گوید.

به گفته کامیاب، مشاوران انتخاب شده همگی دارای گرید هستند و سازمان زیباسازی، مجری طرح نیست و طرح هایی که پیشنهاد می شود باید در بخش های خاص خود دستور نهایی گرفته و برای اجرا به متولی امر واگذار شود. قرار هم بر این است که میادینی که حالت ویژه تری دارند در این شورا مورد بررسی قرار بگیرند و پس از تصویب در شورا، مشخص شود که کدام حوزه باید طرح مصوب را اجرایی کند.

میدان ها همیشه مهم بوده اند. چه آنوقت ها که سنت، هنوز به مذاق شهرها خوش می آمد و مدرنیته در پی کاشتن نمادهای خود در میان میدان ها نبود و چه حالا که در گیر و دار این عبور، میدان ها معطل مانده اند. یکی، سال ها سیمای به هم ریخته اش، حوصله بینندگان را سر می برد و آن یکی، بارها تغییر شکل می دهد و باز به دل می نشیند. انگار میدان ها، روی دور باطل افتاده اند!