اصلاحطلبان با همین کارها سرمایه اسرائیل و آمریکا میشوند
کیهان نوشت:«شاید اگر در گذشته اگر گفته میشد برخی از اصلاحطلبان پیاده نظام آمریکا و اسرائیل در ایران هستند، خیلیها بواسطه فراموشی یا ضعف حافظه تاریخی خود، نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و این نگاه را غیرمنطقی و اغراقآمیز توصیف میکردند اما اظهارات اخیر احمد شیرزاد، هرمیداس باوند و صادق زیباکلام در دانشگاه تهران که به دعوت انجمن به اصطلاح اسلامی این دانشگاه (شاخه دانشجویی حزب مشارکت در دانشگاه تهران) در تالار فردوسی دانشکده ادبیات بیان شده، به خوبی نشان میدهد این مساله فراتر از یک ادعاست و یک حقیقت تلخ است.
رجانیوز با درج این تحلیل نوشت: این جملات در حالی از سوی چهرههای شاخص اصلاحطلبان در دانشگاه تهران بیان شده است که این مواضع دشمنپسند، پیش از این نیز باعث شده بود تا بارها و بارها مقامات آمریکا واسرائیل از اصلاحطلبان به عنوان «سرمایه اجتماعی» اپوزیسیون در ایران نام ببرند. به عنوان نمونه، جرج بوش سال 2008 قبل از تدارک برای سفر خاورمیانهای با محور اعلام شده «مهار نفوذ ایران» در نطق رادیویی با حمایت از اصلاحطلبان از بیروت تا تهران گفت: «ما از دموکراتها و اصلاحطلبان از بیروت و بغداد تا دمشق و تهران حمایت خواهیم کرد و در کنار آنها خواهیم ایستاد.» وی در سال 2008 نیز در اظهاراتی اصلاحطلبان ایران را خطمقدم آمریکا خواند و افزوده بود: آنها با چالشهای فراوانی روبرو هستند و چشم امیدشان به ماست!
همچنین در جریان فتنه 88، نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی با صراحت اعلام کرد که «اصلاحطلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند!» و شیمونپرز، رئیسجمهور رژیم کودککش اسرائیل گفت: «اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم اسلامی ایران میجنگند!»
این نشانههای آشکار، به خوبی نشان میدهد تریبونهای داخلی آمریکا و اسرائیل در ایران فقط به برخی روزنامههای زنجیرهای منحصر نمیشود و بسیاری از چهرههای اصلاحطلب با جاده صافکنی برای دشمن، در عمل ثابت کردهاند «سرمایههای اجتماعی» اسرائیل در کشور هستند، چنانکه پیش از این نیز صادق زیباکلام تصریح کرده بود رژیم کودککش صهیونیستی را به رسمیت میشناسد و احمد شیرزاد نیز در مجلس ششم زمانی که طی نطقی آتشین برنامه هستهای ایران را زیر سوال برده بود، مهدی کروبی رئیس مجلس وقت خطاب به وی گفته بود: «آیا رادیو اسرائیل غیر از این حرفها را میزند؟»
رجانیوز همچنین خاطر نشان کرد: احمد شیرزاد از امضاکنندگان نامه موسوم به جام زهر در اظهارات اخیر خود در دانشگاه تهران تلاش کرد تا برنامه هستهای ایران را که برای توقف آن 12 سال کشورهای غربی سختترین فشارها را تحمیل کردهاند، بیارزش نشان دهد اما در مسیر توجیهات خود با ادعای تسلط بر موضوعات فنی یک گاف جالب علمی هم داده است.
در میزگردی که اخیرا در دانشگاه تهران شیرزاد اعلام کرد دلواپسان و منتقدان هستهای تفاوت آب سبک و سنگین را نمیدانند و سپس با ژستی علمی در توجیه تعطیلی نیروگاه آب سنگین اراک تحت فشار کشورهای غربی گفت: راکتور آب سنگین اراک بسیار مضر است و حادثه چرنوبیل از این دست راکتورها را در خود داشت و حالا در طرف غربی در مذاکرات جمهوری اسلامی ایران میگوید که آب سنگین این نیروگاه را با آب سبک عوض کند و این برای ما نیز بهتر است.
این در حالی است که برخلاف گفتههای استاد شیرزاد به عنوان یک استاد فیزیک، نیروگاه چرنوبیل در میان دانشجویان فیزیک هستهای به عنوان یک نمونه بسیار مشهور از راکتورهای «گرافیتی» شناخته شده و اساسا راکتور آب سنگین نیست که با تاسیسات اراک شباهت داشته باشد. در راکتورهای هستهای از طریق شکافت هستهای گرما تولید میشود. شکافت اورانیوم نوترونهای زیادی آزاد میکند. نوترونهایی که از فرآیند شکافت آزاد میشوند، بسیار سریع هستند.
مقدار انرژی گرمایی در راکتور یک پارامتر بحرانی است و کنترل آن با تنظیم تعداد میلههای کنترل درون راکتور صورت میگیرد. میله کنترل از مواد جذبکننده نوترون ساخته شده است. راکتوری که از کند کننده استفاده میکند، راکتور گرمایی یا راکتور کند نامیده میشود. مواد رایج کند کننده عبارتند از: آب معمولی، آب سبک، آب سنگین و گرافیت. البته گرافیت برخی مشکلات را به وجود میآورد و خطرآفرین است، مانند آنچه که در انفجار چرنوبیل اتفاق افتاد.
با این حال «استاد»(!) شیرزاد که در رشته فیزیک تحصیل کرده به دو علت میتواند چنین واقعیتی را کتمان کند اول آنکه اطلاعات وی به آن میزانی نیست که بتواند بین آب سنگین و آب سبک گرافیتی تفاوت قائل شود و حالت دوم آنکه برای توجیه پیشنهاد غیرقانونی و ظالمانه طرف مقابل که گویا افرادی در داخل نیز خواهان پذیرش آن هستند وی را به این نتیجه رسانده که حقیقت را به گونهای دیگر بیان کند.
درود بر شیرزاد وزیبا کلام شجاع شرم بر کیهان اسراییلی