جنایت خونین کارگر اخراجی
اخراج جوانی از محل کارش به انگیزهای برای درگیری مرگبار تبدیل شد.
به گزارش پارس به نقل از همشهری، مرد جوان كه تصور ميكرد پسردايياش باعث اخراج او بوده است، به سراغ وي رفت و دست به جنايت زد.اين درگيري عصر روز چهارشنبه گذشته به بازپرس جنايي تهران گزارش شد.
اطلاعات اوليه نشان ميداد جواني به نام ياسر در جريان درگيري با پسر دايياش جواد او را با ضربه چاقو به قتل رسانده و سپس از محل گريخته است. وقتي مأموران به محل حادثه در جنوب تهران رسيدند دقايقي از اين جنايت ميگذشت.
يكي از شاهدان در اينباره به پليس گفت: ياسر و جواد، پسر دايي و پسر عمه بودند كه با يكديگر روابط خوبي داشتند اما چند روز قبل ياسر از محل كارش اخراج و باعث بدبيني او نسبت به پسر دايياش شد. ياسر فكر ميكرد جواد باعث بيكار شدنش شده است. به همين دليل از او كينه به دل گرفت و با او درگير شد و او را با چاقو به قتل رساند.
اظهارات اين مرد را بقيه شاهدان نيز تأييد ميكردند. در چنين شرايطي با انتقال جسد به پزشكي قانوني، تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران وارد عمل شدند و تحقيقات پليس براي دستگيري متهم به قتل آغاز شد.
فرار پس از جنايت
طبق بررسيهاي پلسي ياسر بعد از ارتكاب جنايت به محل نامعلومي گريخته بود و هيچكس از مخفيگاهش اطلاعي نداشت. با وجود اين از همان دقايق اوليه تلاشها براي دستگيرياش ادامه يافت و كارآگاهان تمامي افرادي را كه احتمال ميرفت وي با آنها در ارتباط باشد، زيرنظر گرفتند. درحاليكه هنوز ردي از اين متهم بهدست نيامده بود، يك روز بعد او به كلانتري رفت و خودش را تسليم كرد.
ظن مرگبار
او گفت از قتل پسر دايياش پشيمان است و قصدي براي ارتكاب اين جنايت نداشته است. با اين حال او پشت ميز بازجويي نشانده شد تا جزئيات اين حادثه و انگيزه اصلياش را بازگو كند. او در جريان بازجوييها اتهام قتل پسر دايياش را پذيرفت و گفت: من و جواد با يكديگر روابط خوبي داشتيم و همه ميدانستند كه من چقدر او را دوست دارم.
همهچيز به خوبي ادامه داشت تا اينكه چند روز قبل از حادثه صاحب كارم من را اخراج كرد. بيكاري برايم خيلي سخت بود و نميدانستم چطور هزينههاي زندگيام را تأمين كنم. وقتي در اينباره پرس و جو كردم شنيدم كه جواد حرفهايي زده كه باعث بيكار شدنم شده است. به همين دليل درحاليكه خيلي عصباني بودم با او تلفني صحبت كردم اما او گفت نقشي در بيكاريام نداشته است. وقتي گفتوگوي ما تمام شد او برايم پيامك فرستاد و فحش داد. من هم ديگر نتوانستم خودم را كنترل كنم و يك چاقو برداشتم و سراغش رفتم. وقتي به او رسيدم ديگر هيچچيز جلودارم نبود. با وجود اين فقط ميخواستم او را بترسانم و تنبيه كنم اما وقتي برايش چاقو كشيدم او در يك لحظه حركت كرد و چاقو به قلبش خورد و جانش را از دست داد.
من كه خيلي ترسيده بودم از آنجا فرار كردم و يك روز مخفي شدم اما در نهايت عذاب وجدان رهايم نكرد و تصميم گرفتم خودم را تسليم كنم. براساس اين گزارش بعد از اعترافات مرد جوان، بازپرس پرونده براي وي قرار بازداشت صادر كرد و هماكنون متهم به قتل براي ادامه تحقيقات در اختيار اداره آگاهي قرار گرفته است.
ارسال نظر