آمریکا و داعش! ماه عسل ناتمام؟
ˈگروه تروریستی تکفیری داعش از کجا به اینجا رسید؟ˈ یک سوال جدی و پیچیده است؛ گروهی که در ۲۰۰۶ میلادی توسط یک واعظ به نام ابوعمر البغدادی از القاعده متولد شده بود.
به گزارش پارس به نقل از ایرنا، داعش که در سالهای ۲۰۰۶ به بعد همپای سلف خود القاعده در سراسر عراق عملیات تروریستی انجام می داد، در سلسله عملیات مشترک ارتش آمریکا و عراق، ضربات زیادی را دریافت کرد. آمریکایی ها با تشکیل شوراهای بیداری (الصحوه)، بخشی از نیروهای القاعده و داعش را جذب کرده و گروههای زیادی از نیروهای آن را کشته و یا دستگیر کردند، از جمله ابوبکر البغدادی!
چهار سال طول کشید تا آمریکایی ها البته خیلی سربسته اعلام کنند، البغدادی در اختیارشان بوده و او را اشتباهی آزاد کردند. تمام افتخار آمریکایی ها تا سال ۲۰۱۱ میلادی که عراق را ترک می کردند، این بود که تروریسم در این کشور را مهار و سرکوب کرده اند، بویژه آنکه ابوعمر البغدادی رهبر داعش را که بعد از چهار سال از تاسیس داعش، قدرتی فراتر از القاعده یافته بود، کشته بودند.
اما به رغم کشته شدن ابوعمر در مارس ۲۰۱۰ کادر داعش حفظ شد و ابوبکر البغدادی هم از زندان آمریکایی ها آزاد شد تا چند سال بعد جهان را سورپرایز کند. داعش خیلی پیشتر از بحران سوریه در عراق شکل گرفته بود و در سال ۲۰۰۸ میلادی یک بار در موصل اعلام تشکیل خلافت اسلامی کرد. اما این گروه توسط ارتش آمریکا مهار شد و تنها به عملیات انتحاری و انفجار خودروهای بمب گذاری شده در نقاط مختلف عراق اقدام می کرد تا بحران سوریه در ۲۰۱۱ شروع شد.
برخی تحلیلگران می گویند، آمریکایی ها ابتدا النصره را تشکیل دادند و با حمایت های غیرمستقیم، این گروه را در برابر ارتش سوریه تقویت کردند. اما نکته مهم اینکه ۶۰ درصد فرماندهی النصره در اختیار جنگجویان عراقی بود، چرا ؟ برای اینکه گفته می شود، ژنرال دیوید پترائوس فرمانده نظامیان آمریکایی در عراق و بعدا در افغانستان، این گروه را سازماندهی کرده و از نیروهای مجرب در عراق برای تشکیل آن استفاده کرده است.
داعش در ۲۰۱۳ تلاش کرد حضور خود را در سوریه توسعه دهد، بنابراین اتحاد این دو گروه شکل گرفت تا بخش هایی از خاک سوریه از جمله در مناطق شرقی به داعش سپرده شود. تا اینجا گروه تروریستی تکفیری داعش هنوز با سایر گروههای ضد دولتی در سوریه مهربان بود و با آنان تعامل می کرد.
پترائوس هم ارتباطش را با النصره حفظ کرد؛ حتی بعد از آنکه به ریاست سازمان سیا منصوب شد و آمریکایی ها او را سمبل فرقه زدایی از عراق لقب داده بودند.
با این حال ماه عسل آمریکایی ها با النصره دیری نپایید. پترائوس امکان انتقال آنها را به لیبی برای عملیات جدید در آن کشور فراهم کرد و این موضوع همزمان شد با حوادث بن غازی و کشته شدن کرسیتوفر استیونسن در ۲۱ شهریور ۱۳۹۱ هجری شمسی که غروب النصره را نوید می داد. این موضوع هم شاید از دست النصره خارج بوده باشد، چرا که اهالی خشمگین بن غازی در اعتراض به یک فیلم آمریکایی و توهین آن به رسول اکرم(ص) به کنسولگری آمریکا حمله کرده و دیپلمات ارشد آمریکایی را کشتند. بی شک بخش اصلی بدنه النصره هم اطلاعی نداشت که در ماجرای بن غازی از خط قرمز عبور کرده است.
از اینجا، غروب النصره فرا رسید و این گروه که تا آن هنگام بیش از ۶۵ درصد اراضی تحت اشغال مخالفان در سوریه را در اختیار داشت و به نوعی بر سایر گروههای تروریستی اعمال قدرت می کرد، با قتل سفیر آمریکا در لیبی ، مورد غضب آمریکایی ها قرار گرفت و ماه عسل آنان به این ترتیب پایان یافت، چرا که در لیبی به آمریکایی ها خیانت کرده بودند. درست بعد از این ماجراهاست که ستاره پترائوس هم در امریکا افول کرد و او را به جرم داشتن دوست دختر حذف کردند!
آمریکایی ها به سرعت این گروه را در لیست تروریسم خود قرار داده و فرآیند تضعیف آن در سوریه را فراهم کردند و به نظر می رسد از اینجا ماموریت داعش شروع شد که تنها در بخش هایی محدودتر در شرق سوریه لانه کرده بود. داعش از این پس بال و پر گرفت و به سرعت، بسیاری از مناطق تحت نفوذ النصره و سپس ارتش آزاد و سایر گروهها را در سوریه تصرف کرد.
مرزهای ترکیه ، سعودی و اردن بر روی این گروه باز شد و به سرعت حمایت های مالی لجستیکی و تسلیحاتی دریافت کرد و هرچه ازمناطق تحت سیطره سایر گروهها به غنیمت می گرفت، بر توان این گروه می افزود و سرانجام تسلط بر مناطق نفتی سوریه بود که به این گروه نوعی استقلال مالی هم داد.
نکته جالب اینکه سران این گروه بیشتر اوقات خود را درشهرهای مرزی ترکیه سپری می کردند و بعدها احزاب مخالف دولت ترکیه فاش کردند که رهبران این گروه چند نشست با سرویس اطلاعاتی این کشور و چند نشست مشترک با مقامات اطلاعاتی ترکیه، عربستان و قطر هم داشته اند. از شهریور ۹۱ تا آذر ۱۳۹۲ هجری شمسی برای داعش ۱۵ ماه طلایی و فرصت مناسب بود تا برای عملیات بزرگش در عراق آماده شود. آنها از زمستان ۹۱ آرام آرام وارد عراق شدند و چادرهای تحصن الانبار بهترین مکان برای سازماندهی آنان در شمال عراق محسوب می شد.
داعش تحت پوشش جنجال سیاسی برخی جریان های سیاسی در عراق، کار خود را شروع کرد و همه چیز برای یک انفجار بزرگ آماده بود. آن هنگام خیلی ها از جمله نوری المالکی فریاد می زدند که این چادرها، نشانه اعتراضات مدنی نیست، بلکه پوششی برای تروریست ها جهت برنامه ریزی عملیات تروریستی و ایجاد بی ثباتی در عراق است.
داعش از زمستان ۹۱ شمسی نیروهایش را به مناطق رقه، دیرالزور و حسکه منتقل کرده بود و مناطقی را که در اختیار النصره و ارتش آزاد بود، ابتدا از طریق مسالمت آمیز و بعدها به زور و در جریان نبردهای سخت از آنان گرفت. از این هنگام بود که اختلاف میان گروههای تروریستی در سوریه به نبردهای سخت میان آنان تبدیل شد و بسیاری از آنان کشته شدند.
این گروه در طول سال ۲۰۱۳ هر روز بر قدرت خود افزود و همین امر باعث شد تا نوری المالکی به آمریکا برود و درچارچوب توافقنامه امنیتی دو کشور که در ۲۰۰۸ امضا شده بود، درخواست کمک کند، اما آمریکایی با سردی وی را بدرقه کرده و توصیه کردند که با جریان های مخالف خود بویژه سنی ها تعامل کند.
درهمین دوره زمانی که جریان های سیاسی در مناطق سنی نشین بویژه استان الانبار عراق تحصن هایی را سازماندهی کردند و از همان آغاز مشکوک به نظر می رسید، داعش سرگرم برنامه ریزی بود. این تحصن ها یک سال طول کشید و دولت عراق همه راههای غیر مسلحانه را برای جمع کردن این تحصن ها آزمود، از جمله پذیرش بخش هایی از مطالبات متحصنین، مانند آزادی زندانیان ، اما هیچکدام از تلاش های دولتی پاسخ نداد.
موضوع چادرهای تحصن در الرمادی و فلوجه در الانبار دراواخر دسامبر ۲۰۱۳ حالت حاد به خود گرفت و در اولین روزهای ۲۰۱۴ به سقوط فلوجه و برخی شهرهای اطراف آن منجر شد و این حوادث نشان داد که حرکت و جنبش الانبار مدنی نبود و به رهبری داعش سازماندهی شده بود. داعش در ۲۰ خرداد در یک عملیات برق آسا موصل را گرفت و بخش هایی از استان های غربی و شمالی و شرقی عراق را متصرف شد و بهترین بخش از بدنه ارتش عراق را نابود کرد.
اما ، کشتارها، اعدام ها و آوارگی صدها هزار تن از مردم شمال عراق و نقض فاحش حقوق بشر آن هم نه به صورت پنهانی که به صورت کاملا علنی، هیچ واکنشی از آمریکایی ها را به دنبال نداشت. حتی یک قطعنامه به شورای امنیت نبردند. آمریکایی ها تنها بعد از آنکه اربیل را در خطر دیدند و گویا ماجرای النصره و خیانتش دوباره تکرار شده باشد، سراسیمه ضربات هوایی خود را آغاز کردند.
حملات هوایی آمریکا اما، تنها در دو سه روز اول که منجر به توقف حرکت داعش به سمت کردستان عراق شد، جدی و کوبنده بود و به گفته برخی منابع ، بعد از آن بیشتر نمایشی بوده است؛ گویی قطار داعش از ریل خارج شده بود و آن را به مسیر اصلی بازگردانده باشند. هنوز معلوم نیست که ماموریت داعش از نظر آمریکایی ها پایان یافته یا نه؟، اما بسیاری از تحلیلگران اعتقاد دارند که تا پیش از تهدید اربیل و کردستان عراق داعش با آمریکایی ها در ماه عسل بسر می برد.
یک سوال که از نوع تعامل آمریکایی ها با داعش مطرح است، اینکه ˈچرا آمریکا بعد از دو ماه از شروع بحران اخیر داعش در عراق، متوحش شد؟ˈ
و همچنین سوال دیگر اینکه ˈکشتن خبرنگار آمریکایی توسط داعش حاوی چه پیامی برای واشنگتن بود؟ˈ
ˈآیا همانطور که با کشتن بن لادن، زهر القاعده را گرفتند و در سوریه النصره را شکستند، برای آمریکایی ها، زمان برای داعش رو به پایان است؟ˈ
یا اینکه آیا داعش بهانه ای برای حضور دوباره نظامی آمریکا در منطقه است و هنوز ماموریتش تمام نشده است؟
به هرحال شاید برای باز شدن پرونده داعش زمانی زیادی لازم باشد تا حقایق و پشت پرده های آن روشن شود، شاید هم روزی همین نزدیکی ها! باید منتظر روزهای آینده بود.
ارسال نظر