چهار مشکل علی مطهری از دید روحانی
آقاعلی مطهری شاید بر این باور است که مردم ایران امروز همانند خود او از زندگی نسبتا آمیخته با رفاه برخوردارند و جز حصر خانگی دو تن از عوامل فتنه غم و غصهیی ندارند، قهرا در چنین اوضاع مطلوب! او در دیدار با رهبری جز مشکل ترافیک موتورسواران و حصر فتنهسواران حرفی برای گفتن ندارد و معضل دیگری نمیبیند تا با رهبر در میان بگذارد.
به گزارش پارس به نقل از جهان، سید حمید روحانی که از حاضران در جلسه دیدار فراکسیون فرزندان شاهد مجلس شورای اسلامی با رهبر معظم انقلاب بوده است، چندی پیش به روایت آن دیدار پرداخته و نوشته بود: "روز دوشنبه ۲۶ خرداد ماه ۱۳۹۳ فرصتی دست داد تا به ملاقات مقام معظم رهبری بروم. در این دیدار افراد و اشخاصی از اقشار مختلف؛ شماری از باشگاه رویان، جمعی از بسیج بازار برخی از عوامل و بازیگران فیلم شیار۱۴۳ وتنی چند از فراکسیون فرزندان شاهد مجلس شورای اسلامی حضور داشتند و هر جمعی از آنان در محور مسئولیت ها و کارکردهای خویش گزارشی دادند و رهنمودهای ارزشمند و سازنده ای گرفتند.
در این میان یکی از نزدیکان باند قدرت طلبان که متأسفانه عنوان فرزند شهید را یدک می کشد و نان آن شهید را می خورد و آش فتنه سازان را هم می زند، بر آن شد به اصطلاح ما طلاب اظهارلحیه ای کرده باشد! از این رو، خطاب به رهبری از ناهنجاری های موتورسواران که مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت نمی کنند و در پیاده روها، در لابلای عابران مانور می دهند، سخن به میان آورد! و اضافه کرد که بله شنیده است دفتر رهبری به اداره راهنمایی و رانندگی توصیه کرده است که قشر موتورسواران را که از طبقة مستضعفاند مورد تعرض و تعقیب قرار ندهند! به دنبال این سخن اصلاح طلبانه!! از مقام معظم رهبری خواست که دستور دهند آقایان کروبی و موسوی (از عوامل فتنه) را یا آزاد و یا محاکمه و مجازات کنند!
مسئول دفتر رهبری که در جلسه حضور داشت هرگونه دخالت دفتر در امور راهنمایی و رانندگی را تکذیب کرد. مقام معظم رهبری نیز یادآور شدند که حل مشکل ترافیک موتورسواران چه ارتباطی به ایشان و دفتر دارد، مجلس شورای اسلامی میتواند طرحی در این باره ارائه دهد و یا از دولت بخواهد لایحهای به مجلس بیاورد و قانون روشن و معینی را در مورد آن به تصویب برساند و به مجریان ابلاغ کند. در مورد عوامل فتنه نیز فرمودند مسلم بدانید اگر اینها محاکمه شوند کیفرشان آن نیست که شما را راضی کند. (نزدیک به این مضامین)"
پس از این توضیحات، علی مطهری هم دست به قلم شد و روحانی را متهم کرد که "از مطرح کردن واقعیات و نقاط ضعف جامعه" در حضور رهبر انقلاب "برای برطرف کردن آن" خودداری میکند. مطهری در نتیجه گیری سخنانش، با تشبیه "تاریخنگاری" حمید روحانی به مواضع اخیر وی، تلویحا آن را "مایه تاسف و شرمساری" دانسته بود.
حالا اما حمید روحانی پاسخ مطهری را داده و گفته است که وی اخبار آن جلسه را غلط منتقل کرده است. این جوابیه در روزنامه اعتماد منتشر شده و در آن آمده است:
رژیم پوسیده طاغوتی و پادشاهی بیش از یک ربع قرن است که از کشور ایران برچیده شده و به زبالهدان تاریخ رفته است لیکن متاسفانه فرهنگ کثیف شاهنشاهی هنوز در ایران به کلی ریشهکن نشده و از میان نرفته است. یکی از آثار شوم آن فرهنگ پوسیده انتقادناپذیری است. عناصر خودخواه و گمراهی که هنوز از فرهنگ جاهلیت دوران طاغوتی دل نکندهاند از انتقاد و خردهگیری سخت آشفته میشوند، به خشم میآیند، به هوچیبازی و پشت هم اندازی دست میزنند و تلاش میکنند با دو حربه کهنه و زنگ زده اهانت و اتهام، انتقادکنندگان را از صحنه بیرون برانند، دهانها را ببندند، قلمها را بشکنند و ضعفها و ناتوانیهای خود را لاپوشی کنند.
برخی از روزنامهها در تاریخ ۲۲ تیرماه ۱۳۹۳ نوشتهیی از آقاعلی مطهری انتشار دادند که در آن نامبرده این حقیر را به جرم انتقادی که از او در حضور مقام معظم رهبری در تاریخ ۲۶ خردادماه گذشته به عمل آوردم، سخت مورد تاخت و تاز قرار داده و انتقادهایم را «جملاتی که ناشی از تملق و چاپلوسی که تعفن آن بسیاری از حضار را متاذی کرد» دانسته است!
لازم به یادآوری است که نامبرده در دیدار با مقام معظم رهبری در روز ۲۶ خرداد دو موضوع را مطرح کرد: نخست اینکه موتورسواران با عدم رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی مایه زحمت و دردسر برای مردمند و در این باره وقتی با اداره راهنمایی و رانندگی گفتوگو کردیم گفتند از دفتر رهبری سفارش شده است که موتورسواران را که از قشر مستضعفند مورد تعرض قرار ندهند که این ادعا در همان جلسه از سوی مسوول دفتر رهبری تکذیب شد. موضوع دومی که مطرح کرد پیشنهاد آزادی یا محاکمه و مجازات آقایان کروبی و موسوی (از عوامل فتنه) بود. پاسخ مقام رهبری در یادداشتی زیر عنوان «در دیدار با رهبری چه گذشت» در سایت بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی آمده است و به تکرار آن در این نوشته نیازی نیست، لیکن انتقادی را که در دیدار با رهبری از نامبرده کردم به گونه خلاصه بازگو میکنم تا روشن شود که چرا آقاعلی از انتقاد مشفقانه من آنگونه آشفته شده و طاقت و توان از کف داده و به ناسزاگویی و پیرایهتراشی پرداخته است. انتقادهای من از نامبرده در حضور رهبری در این سه محور بود که در پی میآید:
۱. با اشاره به آیه شریفه ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا ان تصیبوا فوما بجهاله... که اصل عقلایی تحقیق و تفحص را پیرامون خبرهایی که شنیده میشود مورد تاکید قرار میدهد، از او نقد کردم که چرا باید درباره خبری که دریافت میکند بدون پرس و جو و تحقیق باور کند و حتی به خود زحمت ندهد که دست کم با یک تلفن از دفتر رهبری بپرسد که آیا چنین سفارشی درباره موتورسواران شده است یا نه. و یادآور شدم که این روش که آنچه را میشنود بدون تحقیق باور کند و به آن ترتیب اثردهد، برخلاف موازین شرعی و عقلی است و از عوامل فریب خوردن و آلت دست شدن است و یک انسان باخرد، فهیم و متعهد بدون تحقیق و پرس و جو خبری را نمیپذیرد و باور نمیکند.
۲. در شرایطی که ایران امروز با مشکلات گوناگون اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مواجه است و بیکاری، تورم و گرانی، مفاسد اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی و تجاوز به ارزشهای اسلامی، ملت ما را رنج میدهد، از یک مسوول آگاه و مردمی انتظار است که در دیدار با رهبری درباره پیچیدهترین و بغرنجترین معضلات اجتماعی طرح بدهد، نظرخواهی کند و رهنمود بگیرد، آیا از نظر آقاعلی، امروز مردم ایران مشکلی بغرنجتر، کمرشکنتر، فوریتر و حیاتیتر از ناهنجاریهای موتورسواران ندارند؟! آیا تنها مشکل یا مهمترین و ضروریترین مشکل مردم ما نابسامانی موتورسواری و حصر فتنهگران است؟!
۳. یک نماینده مجلس شورای اسلامی، نماینده عموم ملت ایران است، نه نماینده دسته و گروه ویژه! چگونه است که این نماینده محترم در هر محفل، مجلس و مناسبتی از فتنهگران و فتنهآفرینان یاد میکند و به اصطلاح معروف همیشه به یک سو غش میکند؟ آیا از دید او در میان مردم ایران دیگر کسی یا کسانی نیستند که استحقاق دفاع داشته باشند؟ آیا همه مردم ایران به حق و حقوقشان رسیدهاند و تنها آقایان کروبی و موسوی هستند که در برزخ بلاتکلیفی به سر میبرند؟ یکسونگری و گرایش باندی دور از شأن مسوولی است که خود را نماینده عموم ملت میداند.
این خلاصه انتقادهایی است که در دیدار با رهبری در برابر اظهارات آقاعلی مطهری مطرح کردم، اکنون باید دید کدام یک از این سه محوری که به عنوان انتقاد در آن دیدار مطرح شد «جملاتی ناشی از تملق و چاپلوسی» بود! «که تعفن آن بسیاری از حضار جلسه را متاذی کرد»؟!! امیدوارم آقاعلی آن «جملاتی» را که در این سه محور آمده است و جنبه «تملق و چاپلوسی» دارد مشخص کند تا خوانندگان، او را خدای ناخواسته به عنوان یک آدم بیمسوولیت، یاوهگو، دروغ پرداز و هوچی باز نپندارند و گفتهها و نوشتههای او را بر این نسق ندانند و نخوانند.
نامبرده ادعا کرده است که «بسیاری از حضار جلسه» از آن «جملاتی که ناشی از تملق و چاپلوسی» بود، متاذی شدند! لیکن به نظر میرسد منظور او از «بسیاری» جز خود او کسی نباشد. او در آن جمع از عطر فضای معنوی و مشک نصیحت و انتقاد، سخت در رنج و در شرف مدهوش شدن بود! به گفته مولوی:
آن یکی دباغ در بازار شد
تا خرد آنچه ورا در کار شد
ناگهان افتاد و بیهوش و خمید
چونکه در بازار عطاران رسید
...
هر که را مشک نصیحت سود نیست
لاجرم با بوی بد خو کردنی است.
برخلاف ادعای او حاضران آن جلسه پس از پایان سخنان انتقادآمیزم و پایان دیدار، شتابان به سوی من شتافتند و صورتم را غرق بوسه کردند و تقدیر و تشکر قلبی خود را از سخنانم اظهار داشتند، فراموش نمیکنم آن مرد دردمندی را که نمیشناسم و نام او را نیز نپرسیدم، گویا از کرمانشاه بود دستانم را فشرد و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود اظهار کرد سخنان شما در پاسخ اظهارات او آبی بود که بر روی آتش درونم ریخته شد که اگر سخنان شما را در رد و نقد او نمیشنیدم عقدهیی از حرفهای او در دل من ایجاد شده بود که تا کرمانشاه باید زجر میکشیدم و اشک میریختم. او از عمق قلب برای من دعا کرد.
خوب است آقاعلی مطهری لحظهای از برج عاجی که برای خود ساخته به زیر آید تا با چشم سر ببیند که این دیدارکنندگان با رهبری نبودند که از انتقادهای منطقی و پندآمیز من به او «متاذی شدند»، این مردم غیرتمند، انقلابی و پیروان ولایت هستند که از تعفن سخنان ناپخته، نسنجیده، ضدمکتبی و انحرافی او آزار میبینند و خون جگر میخورند.
خشم و کین آقاعلی مطهری از اینجانب به جرم چند انتقاد تا آن پایه است که ناسزاها و نسبتهای ناروایی که به من داده نتوانسته است او را آرام کند و خشم او را فرو نشاند. از این رو، به تحریف و تفسیر من درآوردی دست زده تا بتواند انتقادهایی را که بر او وارد شده کمرنگ سازد و از اهمیت آن بکاهد.
تحریف و تفسیر نادرست سخنان اینجانب از سوی آقاعلی مطهری عدم امانت و صداقت او را در بازگو کردن گفتار دیگران به نمایش میگذارد و نشان میدهد که نامبرده راوی امین و صادقی نیست. تفسیر و تحریف سخنانم از سوی نامبرده خواندنی است:
... جنابعالی مطرح کردن یک مساله فرهنگی مرتبط با ساماندهی موتورسواران در آن جلسه را مورد نقد قرار دادید که اصلا چرا مطرح شده است. یعنی در حضور مقام رهبری نباید درباره انضباط اجتماعی و فرهنگ عمومی و حل یک معضل اجتماعی و یک نقطه ضعف جامعه صحبت کرد، بلکه فقط باید از وضع موجود تعریف و تمجید کرد و احیانا به تملق و چاپلوسی پرداخت»!!
او در این نوشته خود دست و پا زده است که با ردیف کردن جملههایی مانند «انضباط اجتماعی»، «فرهنگ عمومی»، «حل یک معضل اجتماعی»، «یک نقطه ضعف جامعه» و... ترافیک موتورسواری و موتورسواران را از مهمترین و معضلترین مشکلات اجتماعی بنمایاند و توجیحی برای مطرح کردن آن در نزد مقام رهبری بتراشد. اینجانب روی این پرسش اصرار و پافشاری دارم که آقاعلی به صورت شفاف، روشن و صریح پاسخ دهد که راستی از کجای انتقادهای من به دست آورده است که «در حضور مقام رهبری فقط باید از وضع موجود تعریف و تمجید کرد و احیانا به تملق و چاپلوسی پرداخت؟!! آیا او به راستی به مبانی اسلامی پایبند است که میتواند اینگونه راحت اتهام بزند و نسبت ناروا بدهد؟!
آقاعلی مطهری افزون بر خوی انتقادناپذیری که از فرهنگ شاهنشاهی به ارث برده است چند مشکل دیگر هم دارد که مایه به چالش کشیده شدن او میشود:
۱- بیگانگی از مردم
آقاعلی مطهری راه مردم را گم کرده و از ملت جدا شده است، با مردم پابرهنه، پاکباخته، فداکار و انقلابی سروکار ندارد، آنان را نمیشناسد، خواست و برداشت و ایده و آرمان آنان را برنمیتابد، از دردها، رنجها و گرفتاریهای مردم بیخبر است، از ناهنجاریها و گرفتاریهای گوناگون اقتصادی، معضل بیکاری، رنج تورم و گرانی و... که به علت سوء مدیریت و بیتدبیری برخی از مسوولان و دولتمردان، گریبانگیر مردم شده است آگاهی ندارد. او چه میداند جوانانی که چند برابر سواد و معلومات او دانشآموخته و تحصیل عالیه را به پایان بردهاند، امروز از نابسامانی، سرگردانی بیخانمانی و بیکاری چه میکشند و چه رنجی میبرند؟ آقاعلی مطهری شاید گمان میکند مردم ایران همان ورشکستههای سیاسیاند که دور او را گرفته و او را آلت دست کردهاند و نوشتهها و گفتههای او را برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی و ضربه زدن به خط امام و رهبری و ارزشهای انقلاب اسلامی با آب و تاب پوشش میدهند و منتشر میکنند.
آقاعلی مطهری شاید بر این باور است که مردم ایران امروز همانند خود او از زندگی نسبتا آمیخته با رفاه برخوردارند و جز حصر خانگی دو تن از عوامل فتنه غم و غصهیی ندارند، قهرا در چنین اوضاع مطلوب! او در دیدار با رهبری جز مشکل ترافیک موتورسواران و حصر فتنهسواران حرفی برای گفتن ندارد و معضل دیگری نمیبیند تا با رهبر در میان بگذارد.
۲- وابستگی باندی
دومین مشکل آقاعلی مطهری دنبالهروی کورکورانه او از باند قدرتطلب و فزونخواهی است که در راه آز نفسانی خویش فتنه ۸۸ را کلید زدند و در راه سازش با امریکا و پایان دادن به آرمانهای انقلاب اسلامی و همدستی با مرتجعترین و خونریزترین دولتهای منطقه مانند آل سعود که موجودیت آن برای نگهبانی از کیان صهیونیسم است سر از پا نمیشناسند، راهشان از راه امام، رهبری و ملت انقلابی ایران جداست و تئوریسینهای آنان برآنند که با قلمهای زهرآگین و ننگین خود، غیرت، عزت، شرافت و انسانیت انسانی را از ملت ایران بگیرند، استقلالخواهی را با دستاویز اینکه دوره، دوره ارتباطات است نه استقلال به زیر سئوال ببرند، نوعدوستی، همدردی با ستمدیدگان و اتحاد و انسجام اسلامی را آرمانگرایی بیهوده و پوچ بنمایانند و ملت ایران را برای تن دادن به هر ذلت، رذالت و وادادگی آماده سازند، کتابهای «بامسوولیت سردبیر» و نیز کتاب «ایران و جهانی شدن» در واقع مانیفست این باند است. آقاعلی مطهری که گویا دریافته است دیگر در میان ملت انقلابی ایران و فرزندان امام جایگاهی ندارد به دنبالهروی از این باند خطرناک پرداخته و مطالبی بر زبان و قلم میآورد که این سیاست بیوطنان واداده را استواری میبخشد و خوراک تبلیغاتی چرب و نرمی برای بوقهای تبلیغاتی دشمنان سوگندخورده اسلام و ایران تدارک میبیند. دم زدن آقاعلی مطهری از کروبی و موسوی در هر فرصت و مناسبت و بیمناسبت و پشتیبانی از شیخ حسینعلی منتظری برای این است که بتواند در دل دگراندیشان و گروهکهای ضد انقلاب و بیگانه از اسلام و ایران «به هر حیله رهی» بیابد و از پشتیبانی آنان برخوردار باشد.
۳- فقر علمی و فرهنگی
مشکل دیگر آقاعلی مطهری، محرومیت از اندیشه و فکر و علم و دانش والا ـ به ویژه علوم اسلامی ـ است. او تا آن پایه از علوم اسلامی بیبهره است که تمسک من به آیه شریفه «ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا» را به عنوان «تهمت فسق به یک شخص مومن»! دانسته و معرکه گرفته است! چنانکه پیشتر اشاره شد این آیه شریفه یک اصل عقلایی را مورد تایید و تاکید قرار میدهد که خبرها و گزارشها ـ به ویژه واحد خبر واحد ـ را بدون وارسی و پرس و جو نباید باور کرد و به آن ترتیب اثر داد و جمله شرطیه در این آیه برای بیان موضوع است و دارای مفهوم نیست. آقاعلی مطهری نه تنها از علوم اسلامی بیخبر است بلکه رساله عملیه را نیز مطالعه نکرده و مسائل شرعی خویش را نیز نمیداند و هنوز نتوانسته دریابد که غیبت و تهمت در کجا معنا و مفهوم پیدا میکند و اگر احیانا به یک مقام ناشناخته و بینام و نشان نسبتی داده شد غیبت و تهمت به شمار نمیآید مانند اینکه میگوییم برخی از آقازادهها سوءاستفادهچیاند، برخی از مقامات دولت خیانتکارند. او اگر اهل فکر و اندیشه بود، اینگونه بیگدار به آب نمیزد و به مصداق «پسته بیمغز اگر لب واکند رسوا شود»، فرودستی و میانتهی بودن خود را به نمایش نمیگذاشت. این کوتهبینی و سطحینگری است که او را به موضعگیریهای شتابزده و نسنجیده وامیدارد و با وجود بلندپروازیهایی که دارد، هر روز بیش از گذشته در میان ملت ایران ضایع میشود و اعتبار خود را از دست میدهد.
آقاعلی مطهری اگر به جای رو آوردن به سیاستبازیهای نفرتانگیز و کودکانه و جاهطلبیهای ناشیانه به دنبال درس و تحصیل میرفت و پایههای علمی خود را استواری میبخشید، شاید اینگونه آلت دست نابکاران نمیشد و دین و دنیای او دستخوش هوسهای آنی و آرزوهای دستنیافتنی قرار نمیگرفت.
آقاعلی مطهری از روی کوته بینی و سادهاندیشی گمان کرده است که با مطرح کردن مشکل ترافیک موتورسواران و پیشنهاد آزادی یا محاکمه فتنهکاران، به اصطلاح معروف «شاهکار» کرده و «واقعیات جامعه را به اطلاع رهبر» رسانیده است! غافل از اینکه دیر زمانی است که جریانهای ضد انقلاب و فتنهجویان بیوطن و عاشقان یقه چاک امریکا مانند برخی از ملی - مذهبیها، سلطنتطلبها، تجزیهطلبان منافقان و دیگر عناصری که رو به قبلهگاه کاخ سفید به نیاز و نیایش ایستادهاند در سایتها، بولتنها، شبنامهها و روزنامههای خود جریان حصر خانگی عوامل فتنه را دستاویزی برای آسیب رساندن به نظام جمهوری اسلامی قرار داده و از آن سوءاستفاده فراوان کردهاند و مقام رهبری با این ترفندها دیرزمانی است که آشنایی دارند و نیز از ناهنجاریهای گوناگون و رنجهای مردم نیز بیش از هر مقام دیگری باخبرند و به مسوولان مربوط در مورد مشکلات مردم رهنمودهای لازم را میدهند و حتی در سخنرانیهایشان نیز میبینیم که بسیاری از مشکلات کشور، حتی کوچکترین معضل اجتماعی مانند نابسامانی ترافیک مطرح شده است که از اشراف کامل ایشان به اوضاع کشور نشان دارد.
هنر عناصر کوتهفکر و سطحینگر این است مانند مگسی که روی زخم مینشیند، تنها به بازگو کردن گرفتاریها و ناهنجاریها میپردازند، در خلوت و جلوت، بیمناسبت و بامناسبت، در حضور رهبری، در جمع مردمی، گرفتاریهای اجتماعی را که برای همگان عیان است جار میزنند و برای خود بازارگرمی درست کنند اما آن سوتهدلان و خیرخواهانی که به یاد مردمند و درد مردم را به درستی درک میکنند، به جای جار و جنجال، دنبال علاج میروند، برای چارهجویی به تدبیر و تامل مینشینند، طرحهای کارشناسی میدهند و به این گونه در راه رفع مشکلات به سهم خود گامی عملی برمیدارند. خیرخواه رهبر، ملت و کشور آنهایی هستند که دنبال راه علاج هستند، نه آن بیهنرانی که تنها هنرشان جار زدن و جاروجنجال کردن است.
۴- فقدان معنویت
دیگر مشکل آقاعلی مطهری این است که به مرز تقوا و پرهیزکاری پایبند نیست، او در نامه خود بیپروا و بدون واهمه چند نسبت ناروا و دور از موازین اسلامی به اینجانب داده است که مسوولیت شرعی دارد. او برای اینکه بتواند انتقادهایی را که به او کردهام بیاعتبار کند و ضعف فکری و فرودستی خود را که در دیدار با رهبری به نمایش گذاشت پوشیده دارد، به تحریف و دروغ دست زده و ادعا کرده است که من گفتهام «در حضور مقام رهبری... فقط باید از وضع موجود تعریف و تمجید کرد و احیانا به تملق و چاپلوسی پرداخت»!! دروغ دیگری که در نامه خود به من نسبت داده این است که «... فکر میکنید در مواجهه با رهبر انقلاب فقط باید دل ایشان را شاد کرد و از مطرح کردن واقعیات و نقاط ضعف جامعه برای برطرف کردن آن خودداری نمایید، اصل النصیحه لائمه المسلمین راعمدا فراموش کردهاید...»! نیز آورده است «...چگونه به یک شخص مومن فرهیخته محترم تهمت فسق میزنید...»! بیتردید یک انسان متعهد و معتقد به خدا و روز جزا این گونه راحت و بیپروا به تحریف و «تفسیر به رای» سخنان دیگری نمیپردازد و نسبتهای ناروا نمیدهد، بگذریم که او اصولا معنای «النصیحه لائمهالمسلمین» را نیز درنیافته است، چنان که مسائل دینی خود را نیز فرانگرفته و سخن گفتن درباره «یک شخص» بینام و نشان که تنها در درون او شناسایی شده است را «تهمت فسق» پنداشته است! باید از او پرسید این «شخص مومن» پنهان در درون شما چقدر مومن است که به دفتر رهبری نسبت دروغ داده است و به دروغ ادعا کرده است که «از دفتر رهبری سفارش شده است که موتورسواران را که از قشر مستضعفند مورد تعرض قرار ندهند»!! و جنابعالی چقدر مومن و مومنشناسی که این شخص را با وجود دروغ آشکار و تهمتزنی به دفتر مقام رهبری مومن میدانی؟!
باید از جناب آقاعلی مطهری پرسید: اکنون که به تعبیر ما طلاب «مصنف» زنده است و انتقادهای او به جنابعالی در دیدار با رهبری ضبط شده و نوار آن موجود است، شما به خود جرات میدهی که به چنین تحریفها و تفسیرهای «مالایرضی صاحبه» دست بزنی و نسبتهای ناروا بدهی، باید دید در مورد نوشتهها و گفتههای آن بزرگانی که دیده از جهان فروبستهاند و حضور ندارند چه خواهی کرد. مصیبت برای آن شهید بزرگواری است که آقاعلی مطهری متولی آثار ایشان باشد، باید گفت انالله و انا الیه راجعون.
نامبرده در پایان نامه خود آورده است: «نحوه رفتار با امام و پیشوا را باید در نحوه رفتار شهید آیتالله مطهری با امام خمینی جستوجو کرد»! باید دانست آنچه از شهید مطهری در دست است و در سیره ایشان آشکار است پیروی از ولایت و تعبد نسبت به امام است آن شهید از مردان ولایتمداری بود که هیچگاه از مرز ولایت گامی بیرون نگذاشت و نسبت به امام تعبد داشت. اگر امروز نیز در قید حیات بود بیتردید یکی از پیروان راستین مقام رهبری بود و افتخار همراهی با ایشان را داشت و لقمان گونه به فرزند خویش توصیه میکرد:
«واقصد فی مشیک و اغضض من صوتک ان انکرالاصوات لصوت الحمیر.»
ارسال نظر