پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مسيح مهاجري از نزديكان فكري آيت الله هاشمي رفسنجاني و دولت آقاي روحاني است. در دوره رياست جمهوري آقاي سيد محمد خاتمي،  وي در گفتگو با ماهنامه تدبیر آینده درباره ویژگیهای حکومت امام علی«ع» سخن گفت و در اين مصاحبه به خاطره اي از برخورد امام(ره) با رسانه هاي منتقد اشاره كرد.
 
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، انعكاس مجدد اين مصاحبه از آنجا اهميت دارد كه دكتر حسن روحاني و دستگاه ديپلماسي كشور، شديدا از انتقاد مطبوعات، آزرده خاطر مي شوند و متعاقب آن، رسانه ها مورد تذكرات پي در پي اداره نظارت بر مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي قرار مي گيرند. مطالب زیر عیناً‌ از خاطرات مسیح مهاجری سرپرست روزنامه جمهوری اسلامی با ماهنامه تدبیر آینده در دوران رياست جمهوري آقاي سيد محمد خاتمي است:

زمانی در‌‌ همان دوران امام شرایط روابط سیاسی ایران و انگلیس بحرانی بود و بعد از مدتی که آنها سفیر و کاردار نداشتند، قرار شد فردی از طرف انگلیس به عنوان سفیر یا کاردار به ایران بیاید. ما خبردار شدیم کسی که قرار است به ایران بیاید، قبلا در ایران بوده و مامور امنیتی سفارت انگلیس بوده و زبان فارسی را خوب بلد است، شیطون است! و تمام جیک و پوک ایران را هم بلد است و در آن شرایط سخت قرار است بیاید و همه کاره سفارت شود. تعجب کردیم از اینکه چرا وزارت خارجه چنین پیشنهادی را پذیرفته است. چون وزارت خارجه حق دارد فردی که پیشنهاد می‌شود را بپذیرد یا رد کند.

در روزنامه جمهوری اسلامی سرمقاله‌ای که خودم نوشته بودم با عنوان «پدر شیطان» چاپ کردیم. محتوای مقاله این بود که اگر آمریکا شیطان بزرگ است و امام این را فرموده بودند، آمریکایی‌ها بچه‌های انگلیسی‌ها هستند. همین انگلیسی‌ها بودند که به آن طرف دنیا رفتند، سرخ‌پوست‌های آمریکایی را سرکوب کردند و آنجا را تصرف کردند و آمریکا را تاسیس کردند. بنابراین انگلیسی‌ها پدر شیطان هستند. آن وقت ما چطور قبول می‌کنیم آدمی با این ویژگی‌ها مسئول سفارتخانه شود؟ و این به معنای عدم احتیاط وزارت خارجه است و دلیلی بر نا‌پختگی وزارت خارجه است.

در آن زمان آقای ولایتی وزیر خارجه بود و‌‌ همان روز امام طی یک سخنرانی فرمودند: عزیزان من ناراحت نباشید من همه مسائل روابط خارجی را زیر نظر دارم. من حدس زدم گوشه‌ای از همین صحبت‌های امام مربوط به ما باشد. چون ما‌‌ همان روز این مقاله را چاپ کرده بودیم و امام هر روز روزنامه جمهوری اسلامی را می‌خواندند و به سرمقاله‌های روزنامه هم توجه داشتند.

گفتم حتما امام می‌خواستند چیزی را به ما بگویند. خیلی هم برایمان مهم بود که امام از کار ما ناراضی باشند یا رضایت داشته باشند و بخواهند چیزی را به ما بگویند. درصدد بودم که تماس بگیرم و نظر ایشان را بپرسیم.

عصر‌‌ همان روز احمدآقا تلفن زد. رسم بر این بود که هر موقع امام کاری با ما داشتند، دستوری داشتند، توصیه‌ای داشتند، نهی داشتند یا از طریق احمدآقا به ما می‌گفتند یا از طریق یکی از افراد دفتر که فرد خاصی بود ولی خیلی از مراحل رابط بین ما و امام، حاج احمدآقا بودند. آن روز ایشان تلفن زدند و کاری داشتند که اصلا آن بحث نبود. به ایشان گفتم چقدر خوب شد شما تلفن زدید! من کاری با امام داشتم. می‌خواستم بپرسم امام امروز چنین صحبتی کردند نکند به ما چیزی دارند می‌گویند.

ایشان گفتند اتفاقا امروز آقای ولایتی در نیویورک مقاله شما را خواند (از طریق فکس وزارت خارجه مقاله برای ایشان ارسال شده بود) و تلفن زد به آقای بشارتی و گفت که شما به امام عرض کنید بالاخره یا ما به عنوان وزارت خارجه کارمان صحیح است یا روزنامه جمهوری اسلامی درست می‌گوید. اگر روزنامه درست می‌گوید به ما بگویید این کار را نکنیم و اگر کار ما صحیح است به روزنامه بگویید این‌ها را ننویسد. تکلیف ما را روشن کنید.

این پیغام را به آقای بشارتی داد و آقای بشارتی هم به حاج احمدآقا تلفن زد و من این مطلب را خدمت امام عرض کردم و امام هم فرمودند به آقای ولایتی بگویید: شما کار خودتان را بکنید، روزنامه هم مطلب خودش را بنویسد! من دیدم حرف عجیب و جالبی است. و چنین جوابی از امام هیچ وقت به ذهنمان نمی‌رسید. حرف جامع و قشنگی بود. یعنی اینکه روزنامه باید حریّت خود را داشته باشد، نقد خود را داشته باشد و کسی نباید جلوی روزنامه را بگیرد.