به گزارش پارس به نقل از تسنیم،  این خبر که از سوی مدیرکل پزشکی قانونی تهران اعلام شد هر چند کوتاه بود اما دارای ناگفته‌های بسیاری برای افرادی است که به مطالعه جامعه‌شناسی و علوم رفتاری علاقه دارند به علاوه واکاوی دلایل افزایش آماری درگیری و نزاع افراد برای بسیاری از خانواده‌ها هم دارای پیام‌های فراوانی است. این درحالی است که برای به‌دست‌آوردن آمار کلی نزاع و درگیری در جامعه باید رقمی بزرگ‌تر از رشد 8/3 درصدی را در نظر گرفت چرا که این اطلاعات تنها از پزشکی قانونی استخراج شده و تنها مربوط به درگیری‌هایی است که به‌دلیل جرح کار به پزشکی قانونی رسیده است در حالی که روزانه هزاران مورد درگیری کوچک و بزرگ در گوشه و کنار جامعه اتفاق می‌افتد بدون آنکه نیاز باشد افراد به پزشکی قانونی مراجعه کنند یا پرونده‌ای برای آنها تشکیل شود. به هر حال افزایش آمار درگیری در جامعه به هر مقدار که باشد پسندیده نبوده و نشان‌دهنده آن است که مشکلات در جامعه افزایش پیدا کرده است. افزایش مشکلات اقتصادی و بیکاری را می‌توان به‌عنوان مهم‌ترین عامل کاهش‌دهنده آستانه تحمل افراد دانست در شرایطی که نزاع بین افراد غریبه صورت گرفته باشد. اما متاسفانه آنچه که درباره آمار و اعداد و ارقام درگیری بیشتر ایجاد نگرانی می‌کند بالا بودن سهم درگیری‌های خانوادگی در آمارهای منتشر شده است. درگیری‌هایی که در برخی از موارد به قتل‌های خانوادگی هم منجر شده است.

برای این موضوع باید شبکه‌ای از دلایل را در نظر گرفت که خانواده‌ای را برای ویرانی آماده می‌کند. از ابتدایی‌ترین دلایل باید به نداشتن شناخت زوجین از یکدیگر اشاره کرد که زمینه اختلافات خانوادگی را بنیان‌گذاری می‌کند. نکته دوم تغییری است که در نقش‌های اعضای خانواده تحت تاثیر رسانه‌های غربی و سریال‌های ماهواره‌ای اتفاق افتاده است تا جایی که انتظارات اعضای خانواده از یکدیگر متحول شده و روابط بین فردی کمرنگ شده است.


از دیگر عوامل تاثیرگذار تغییر هرم قدرت در خانواده است، از زمانی که سبک زندگی ایرانی- اسلامی ما دستخوش تغییرات شده و تک فرزندی در جامعه باب شده است ناخودآگاه فرزندسالاری هم به مشکلات خانواده افزوده شده است. هر کدام از این موارد می‌تواند کم‌کم باعث از بین رفتن عاطفه و مهربانی در خانواده شده و تمام افراد خانواده نگاه تازه‌ای به یکدیگر پیدا کنند به این معنی که از همدیگر فقط انتظار رفع خواسته‌هایشان را دارند، همین نوع نگاه زمینه‌ساز بروز درگیری و تنش در خانواده‌ها شده و ادامه آن می‌تواند مشکل را بزرگ‌تر کرده تا جایی که حتی دستشان به خون هم آلوده می‌شود البته در این میان نقش دستگاه‌های دولتی را هم نباید نادیده گرفت چرا که برخی از کارکردهای خانواده تحت تاثیر عملکرد دستگاه‌های دولتی تغییر پیدا کرده و بخشی از کارکردهای خانواده به ارگان‌های دولتی منتقل شده است و به نقش خانواده و بویژه نقش زن به عنوان عمود خیمه خانواده آسیب جدی وارد کرده است بنابراین لازم است در این باره تجدید نظری صورت گیرد و نهادهای دولتی کارکردهای خانواده را پس دهند تا دوباره نقش خانواده در جامعه پررنگ شود.