مهدی زارعی
نگاهی به گروه تروریستی بوکوحرام
در میان انواع جهل، یک نوع آن جهل مقدس است. جهل مقدس جهلی است که بُعد قدسی دارد. در چنین جهلی، شخص جاهل در جهل میسوزد، ولی برای خدا میسوزد. گرسنگی، فقر، فلاکت، بیماری، جنگ و دشمنی، جنایت، آدم کشی، ایذاء و آزار به هم نوع، همه را به قصد قربت تحمل میکند.
۱- اولین بار نیست که تندرَوی گروههای به ظاهر اسلامی، در صدر خبرهای جهان قرار میگیرد. این بار گروهک «بوکو حرام» در نیجریه دستاویز حمله به اسلام شده است. این گروهک با حمله به مدرسهای دخترانه، صد نفر از دختران را به اسارت بردهاند. این گروه که داعیهٔ اسلامی دارند، با تحصیل دختران موافق نیستند و این عمل را خلاف قانون شریعت میدانند.
عنوان «بوکو حرام» در زبان نیجریه به معنای «تحصیلات غربی، حرام است» معنا میشود. این گروه شبهنظامی میگوید هدفش استقرار شریعت اسلام در پرجمعیتترین کشور آفریقاست. اغلب جمعیت شمال نیجریه مسلماناند اما در نواحی جنوبی، مسیحیان سکونت دارند.
این گروه ۱۲ سال پیش توسط محمد یوسف بنا شد. وی روحانی کاریزماتیکی بود که خواستار حکومت ناب اسلامی در نیجریه بود. وی بهشدت با دموکراسی و آموزشهای سکولار مخالف بود. پلیس نیجریه در سال ۲۰۰۹ محمد یوسف را از پای درآورد. فیلم کشته شدن وی در اینترنت هم منتشر شد. با کشته شدن او اما بوکو حرام از فعالیتهای خشن خود دست نکشید. این بار نوبت «ابوبکر شیکائو» بود که رهبری این گروه را بر عهده بگیرد.
شیکائو از نام مستعار «دار التوحید» هم استفاده میکند و فعالیتهای خود را کاملاً اسلامی جلوه میدهد. او فعالیتهای بوکو حرام را گستردهتر کرده است. آنها در دور جدید فعالیتهای خود، اتباع غربی را ربودهاند و به قتل رساندهاند. سال گذشته نیز شیکائو در بیانیهای وعده داد به خاک ایالات متحده آمریکا نیز حمله میکند. او گفت قدرت آتشبار ما فراتر از مرزهای نیجریه است، نیجریه برای ما دیگر یک عرصهٔ بزرگ به شمار نمیرود. ما اکنون قصد داریم با فراغ خاطر به مقابله با آمریکا برخیزیم.
این گروه اگرچه داعیهٔ اسلامی دارد، اما به مساجدی که علیه بوکو حرام سخن میگویند نیز حمله میکنند و مساجد را نیز تخریب میکنند. همین عامل سبب شده که بسیاری از مسلمانان نیجریه نیز از این گروه اعلام انزجار کنند. اگرچه اغلب مردم نیمهٔ شمالی نیجریه از خشونت انزجار دارند، اما بخش قابل توجهی از مردم منطقه نیز از ایدهٔ استقرار شریعت اسلامی حمایت میکنند. آنها بر این باورند که تنها راه نجات و پایان دادن به دولت نالایق و فاسد نیجریه، استقرار شریعت اسلامی است.
این نحوه از انتساب گروهکی خشن به نام اسلام حتی سبب شد مفتی اعظم سعودی، «عبدالعزیز آل شیخ» نیز علیه آن اعلام موضع کند. وی در مصاحبهای با روزنامهٔ الحیات گفت: گروهک بوکو حرام در نیجریه ضاله و از خوارج هستند و اعمالش اسلام و مسلمین را تخریب میکند.
۲- دکتر سید مصطفی محقق داماد کتابی نگاشته است با عنوان «فاجعهٔ جهل مقدس». نویسنده عنوان میکند که این اصطلاح را از جوردانو برونو (۱۵۴۸-۱۶۰۰ م) فراگرفته است. برونو کسی است که قبل از گالیله جرئت بیان حقیقت و مهمتر از آن دفاع از حقیقت را در برابر کلیسای کاتولیک پیدا کرد. جوردانو برونو که خود کشیش بود، خیلی زود و در سال ۱۵۷۶ م غیاباً و به علت خواندن کتابهای ممنوعه تکفیر شد. نوشتهاند که وقتی برونو را به یک میلهٔ آهنین بسته بودند و انبوهی از هیزم برای سوزاندن او جمع کرده بودند، او ساکت و تسلیم شده چیزی نمیگفت، ولی اتفاقی افتاد که یک جمله تاریخی گفته شد. آن اتفاق این بود که ناگهان دیدند پیرزنی نزدیک شد در حالی که تکه هیزمی در دست داشت و با آوردن نام خدا بر لب، آن تکه هیزم را به روی هیزمها انداخت. برونو سکوتش را شکست و گویی عمل این پیرزن مغز استخوانش را سوزانده بود، گفت نفرین بر این جهل مقدّست!
محقق داماد در این کتاب بر آن است که مهمترین و یا لااقل یکی از اهم آفتهای اجتماعی که جوامع دینی از آن رنج میبرند، جهل مقدس است. (فاجعه جهل مقدس، ص ۹۶) وی در این کتاب به مواردی اشاره میکند که به نظر میرسد در مواجهه و برخورد با این قبیل حرکتهای بهظاهر دینی ثمربخش است.
ایشان با برشمردن انواع جهل، عنوان میکند که در میان انواع جهل، یک نوع آن جهل مقدس است. جهل مقدس جهلی است که بُعد قدسی دارد. در چنین جهلی، شخص جاهل در جهل میسوزد، ولی برای خدا میسوزد. گرسنگی، فقر، فلاکت، بیماری، جنگ و دشمنی، جنایت، آدم کشی، ایذاء و آزار به هم نوع، همه را به قصد قربت تحمل میکند. جالب این است که از هرگونه روشنگری هم میهراسد، آن هم برای خدا. (همان، ص ۱۰۰)
ایشان در این کتاب بر نکتهای تأکید میکنند که میتواند در شناخت فاجعهٔ نیجریه راهگشا به مقصود باشد. محقق داماد تأکید دارد که خُلق و خوی آدمیان قبل از دینداری در برداشتهای آنان از دین کاملاً مؤثر است. مردمانی که در چرخهای از سرخوردگی، نفرت و تنازع قرار میگیرند، روحیاتشان خشونتآمیز شده و به همین جهت دین را خشونتبار تفسیر میکنند. مردمی که خردمند، نجیب و فرهیختهاند و تربیت و رویکردهای رفتاری نیک دارند، از دین درک خردمندانهای دارند. (همان، ص ۲۶)
ایشان بر این باور است که عمده علل کجاندیشی در عرصهٔ دین، آن است که انسان دین را از رهگذر تعقل و تفهم انتخاب نکند. (همان، ص ۲۲) در این کتاب، عبارتی از امام محمد غزالی نقل شده است که نکتهای آموزنده در کسب معارف دینی و البته مواجهه با گروههای به ظاهر اسلامی است. امام غزالی میگوید: همه چیز وجود ناقصش از عدم محض بهتر است، جز علم و دانش! یعنی انسان هر مقداری از سلامتی و مال و ثروت و… داشته باشد، بهتر از آن است که هیچ بهرهای از آنها نداشته باشد، ولی علم و دانش اینگونه نیست، انسان کمسواد از بیسواد بدتر است؛ چون گمان میکند خیلی باسواد است و هیچگاه دنبال تکمیل آن نمیرود.
رنجش هر کسی ز یک چیز است/ رنجش من ز نیم دیوانه است
به نظر میرسد گروههایی که نام اسلامی را بر خود یدک میکشند، از پیشفرضهایی ماقبل دینی مدد گرفتهاند. آنها روحیات خشن خود را با رویهای از دینمداری عرضه میکنند و نفرت ایجاد میکنند. دینداری هرگاه با فهم ناقص همراه گردد، هرگاه که اخلاقیات در حاشیه قرار گیرد و هر گاه تفسیر ناصحیح از دین عرضه گردد، چنین اثرات شومی نیز به بار میآورد.
ارسال نظر