به گزارش پارس به نقل از افکارنیوز، متن کامل نامه دکتر افروز به دکتر روحانی به شرح زیر است؛



" هُوالعلیم و هُو الحکیم"

برادر ارجمند و استاد بزرگوار جناب آقای دکتر روحانی
رئیس جمهور معظم ایران اسلامی و رئیس محترم شورای انقلاب فرهنگی


باسلام و آرزوی سلامت وتوفیقات روز افزون الهی برای حضرت‏ عالی و همکاران ارجمندتان در دولت تدبیر و امید
اما بعد؛

برخود فرض می‏ دانم در جهت محقّق شدن هر چه بیشتر و ماندگارتر اندیشه مدبرانه و حکیمانه جناب‏ عالی و دولت تدبیر و امید چند نکته مهم و قابل تأملی را پیرامون برخی از مسائل آموزشی، فرهنگی و اجتماعی کشور که همواره از دغدغه‏ های فکری اینجانب بوده و هست را با اذعان به هوشمندی و بلنداندیشی آن برادر فرهیخته و توانمند معروض دارم.

  * بیش از۷۰ درصد از بزهکاران اجتماعی (گروه سنی زیر ۱۸ سال) مقیم کانون‏ های اصلاح و تربیت سازمان زندان‏ ها، واماندگان تحصیلی از نظام رسمی تعلیم و تربیت کشور می‏ باشند! ! بسیاری از ایشان از دوره راهنمایی (دوره اول متوسطه) دچار افُت یا واماندگی تحصیلی شده‏ اند.

* پژوهش های مستند انجام شده در دو دهه گذشته بیانگر آن است که ریشه اصلی واماندگی تحصیلی را می‏ بایست در عدم تناسب ظرفیت هوشی درصد قابل توجهی از نوجوانان با ضریب دشواری محتوای دروس مدارس جستجو نمود. بدون تردید بزهکاران نوجوان هزینه‏ های فوق‏ العاده‏ ای را بر کشور تحمیل می‏ نمایند. شایسته است؛ کتاب‏ های درسی اساساً کاربردی مهارتی، فرهنگ محور و خّلاق‏ پرور بوده و متناسب با ظرفیت هوشی جمعیت دانش‏ آموزی جامعه با ضریب هوشی متوسط باشد.

* نکته بسیار مهم دیگری که ذکر آن را لازم می‏ دانم، تضییع ناخواسته حقوق عاطفی و اجتماعی اکثریت دانش ‏ آموزان پسر دبستانی در کشور ماست!

* بدون تردید حضرت‏ عالی اذعان دارید که دبستان اولین و حساس‏ ترین نهاد رسمی اجتماعی است. بچه‏ ها بسیاری از مقررات انضباطی و آئین تعاملات اجتماعی را مستقیم و غیرمستقیم در دبستان تجربه می‏ نمایند. بسیاری از نگرش‏ های و بازخوردهای اجتماعی کودکان در دبستان شکل گرفته و یا تکوین می‏ یابد.

* در دبستان، این نهاد پرقداست آموزشی، فرهنگی و اجتماعی، پسر بچه‏ ها حق دارند که در کلاس‏ های درس با معلمان محبوب و مطلوبی مأنوس گردند که همجنس خودشان باشند. پسر بچه‏ های دبستانی حق دارند در محیط دبستان با الگوهای بزرگسالی محشور گردند که شاکله شخصیتی آنان آمیزه‏ ای از عطوفت، رأفت، محبت، مروت، منطق و استدلال و استواری باشد. پسر بچه‏ های دبستانی حق دارند در کلاس‏ های درس خود همواره الگوهای مطلوب، از مردان محبوب، توانمند، تلاشمدار، مهربان و صبور و مثبت‏ اندیش را داشته تا با ایشان از سویدای دل همدلی و همانندی نمایند.

* البته دخترهای دبستانی نیز دوست دارند و حق دارند در کلاس‏ های درس خود الگوهای محبوب، مطلوب، صبور و استواری از جنس خود داشته باشند. تا با همدلی و همانندی با ایشان آینده زیبا و پرنشاطی برای خود ترسیم نمایند.

* در کشورهای غربی نیز که در غالب مدارس کلاس‏ ها درس مختلط است، رعایت حقوق حقه عاطفی و اجتماعی شاگردان مورد توجه خاص قرار می‏ گیرد. یعنی دانش ‏ ‏ آموزان (دخترها و پسرها) می‏ بایست در کلاس‏ های درس خود هم حضور معلمان زن توانمند و صبور و مهربان را تجربه نمایند و هم با معلمان مرد تلاشمدار، گشاده‏ رو، صبور و با محبت محشور شوند.

* با عنایت به اینکه آغاز تجربه بلوغ جنسی به دلایل گوناگون نسبت به چند دهه گذشته به طور قابل ملاحظه‏ ای کاهش یافته است، به گونه‏ ای که درصد قابل تأملی از پسرها در کلاس‏ های پنجم و ششم دبستان بلوغ جنسی را تجربه می‏ نمایند. شایسته و بایسته آن است که با یک نگاه عالمانه و عاقلانه و به دور از باورهای کلیشه‏ ای در اندیشه به این مهم و تحقق بخشیدن به حقوق حقه روانی و اجتماعی همه کودکان و نوجوانان کشور به طور اعم و کودکان و نوجوانان دبستانی به طور اخص تدابیر و اقدامات مقتضی مبذول گردد.

* شایسته آن است که دانش ‏ آموزان دوره متوسطه نظری فقط در یک رشته عمومی، کاربردی، مهارت محور، فرهنگ محور و خّلاق‏ پرور تحصیل نمایند، چراکه ادامه وضعیت موجود، یعنی وجود رشته ‏ های ریاضی- فیزیک، تجربی و علوم انسانی (یعنی همان رشته‏ های ریاضی، طبیعی و ادبی سابق) ریشه در دیدگاه‏ های قدیمی حدود ۸۰ سال پیش دارد که پایه تحصیلی در ایران ششم ابتدایی بود و در کل کشور فقط حدود ۲۱۳ نفر دیپلمه بود!

اما امروزه که پایه تحصیلی در کشور در حدود لیسانس می‏ باشد، دیگر تخصصی باقی ماندن دوره دوم متوسطه هیچ توجیه علمی، منطقی و عقلانی جهان شمول ندارد! تقریباً در همه کشورهای رشد یافته جهان دانش ‏ آموزان دبیرستانی در دوره‏ های نظری عموماً در یک رشته عمومی با ضرایب درسی متنوع تحصیل نموده و فقط یک نوع دیپلم عمومی و اساساً کاربردی دریافت می‏ دارند و در هر رشته‏ ای که مایل باشند و مستعد می‏ توانند در دانشگاه ادامه تحصیل بدهند.

بدیهی است دانشگاه‏ های معتبر جهان دیپلمه‏ های علوم انسانی کشورمان را بدون توجه به رشته تحصیلی دبیرستانی ایشان در دوره دوم متوسطه، دیپلمه دبیرستانی تلّقی نموده و در صورت هوشمندی و توانایی لازم آنها برای رشته‏ های پیراپزشکی و پزشکی، مهندسی و کشاورزی و… می‏ پذیرند.

* خوشبختانه اخیراً دانشگاه علوم پزشکی تهران با پذیرش بدون آزمون نفرات اول المپیاد علوم انسانی در رشته پزشکی که با موفقیت چشمگیر در این رشته تحصیلی می‏ نمایند بر همین معنا تأکید نمودند که ملاک تحصیلی در رشته‏ های دانشگاهی علاقه، انگیزه، هوش و استعداد است و نه صرف رشته تحصیلی آنها در دوره دوم متوسطه آن هم با وضعیت نه چندان مطلوب.

* یقیناً با اصلاح اساسی دوره دوم متوسطه دیگر به کلاس‏ ها و دکانهای تجاری و مراکز تست‏ زنی و کنکورگری که نظام آموزشی کشور بخصوص دوره متوسطه را از درون سست نموده و اقتدار عاطفی معلمان را تضعیف می‏ نماید و در بسیاری از موارد خانواده‏ ها را مضطرب و با فشارهای روانی و اقتصادی مواجه می‏ کند نیازی نخواهد بود. چراکه در طراحی سؤالات کنکور سراسری هیچ سوالی خارج از محتوای کتاب‏ های آموزشگاهی مطرح نمی‏ شود و مسلماً معلمان دبیرستان‏ ها می‏ توانند به شایستگی محتوای کتاب‏ های درسی را به دانش‏ آموزان بیاموزند.

* شایسته آن است زمینه‏ ای فراهم گردد که همه کودکان و نوجوانان سنین مدرسه (۶ تا ۱۸ سال) به‏ رغم تفاوتهای فردی و مشاهده برخی آسیب‏ ها و محدودیت‏ های زیستی، شناختی، عاطفی و فرهنگی حداقل ۱۲ سال، مستقیم و غیرمستقیم تحت پوشش آموزشی، هدایتی و نظارتی وزارت آموزش و پرورش قرار داشته باشند. به عنوان مثال حتی اگر دانش ‏ آموز دختری در یکی از مناطق شهری یا روستایی ایران در سن ۱۵ سالگی پس از اتمام دوره اول متوسطه در کارگاه گلیم بافی مشغول گردد، در خانه خود به خانه‏ داری مشغول شود و یا ازدواج نماید، می‏ بایست حداقل تا ۱۸ سالگی تحت نظارت و راهنمایی مشاوران حاذق، مجرب و متعهد نظام رسمی تعلیم و تربیت کشور قرار داشته باشد.

* متأسفانه در حال حاضرحدود ۳۰ درصد از جمعیت کودکان و نوجوانان سنین مدرسه قبل از ۱۸ سالگی به دلایل مختلف، عمدتاً به دلیل بی‏ اشتهایی تحصیلی مدرسه را زودهنگام ترک می‏ کنند، و چون عنوان این گروه از واماندگان تحصیلی دیگر « دانش‏ آموز» نمی‏ باشد تحت پوشش، نظارت و هدایت وزارت آموزش و پرورش نمی‏ باشند و البته این گروه یعنی خارج ‏ شوندگان از چرخه کامل ۱۲ ساله نظام تعلیم و تربیت کشور به طور قابل ملاحظه‏ ای بیش از همسالان شاغل خود در مدارس در معرض آسیب‏ های روانی و اجتماعی قرار می گیرند.

* « پدیده دیپلم ردی» به ویژه در میان آقا پسرها فوق‏ العاده رایج شده است، به گونه‏ ای که در حال حاضر ده‏ ها هزار نفر از جوانان قبل از پایان تحصیلات دبیرستانی عمدتاً به خاطر بی‏ اشتهایی روانی و تحصیلی مدرسه را زودهنگام با عنوان نسبتاً جدید امّا معروف یعنی « مدرک دیپلم ردی» ترک نموده و می‏ نمایند!

بسیاری از دیپلم ردی‏ ها، بخصوص آنهایی که از نظر خدمت نظام وظیفه بلاتکلیف باقی می‏ مانند اشتغال چندان مفیدی ندارند. این گروه، یعنی دیپلم ردی‏ ها نمی‏ توانند وارد دانشگاه شوند، اگر پایان خدمت وظیفه یا معافیت از خدمت نداشته باشند موفق به اخذ گواهی‏ نامه رانندگی و یا دریافت گذرنامه نیز نمی‏ شوند، دیپلم ردی‏ ها عموماً جایگاه حمایت‏ آمیزی در خانواده ندارند، از آن جایی که اغلب احساساتی از ابهام و نگرانی و بلاتکلیفی بر شخصیت ایشان حاکم می‏ باشد از احساس خودارزشمندی و مطلوب‏ اندیشی اندکی برخوردار بوده و متأسفانه درصد قابل توجهی از این گروه، یعنی دیپلم ردی‏ های بلاتکلیف، دچار ناامنی‏ های روانی و بعضاً آسیب‏ های اجتماعی می‏ گردند. بدون تردید این گروه نیازمند خدمات ویژه مشاوره‏ ای، هدایتی و حمایتی می‏ باشند.

* شایسته است با اندیشه حکیمانه و سرمایه‏ گذاری بلندمدت فرهنگی تدابیری اتخاذ گردد که برترین الگوهای بزرگسال، جامعه یعنی هوشمندان خّلاقی که شخصیت ایشان آمیزه‏ های است از عطوفت و محبت، منطق و استواری با بالاترین تحصیلات تخصصی و دانش روانشناسی آموزشگاهی در حدود یک میلیون کلاس درس مدارس در گستره ایران اسلامی به خصوص در دبستان‏ ها که از بیشترین اهمیت برخوردارند در کسوت معلمی حضور داشته باشند. بدیهی است سزاوار آن خواهد بود که حقوق ایشان، یعنی معلمان هوشمند و فرهیخته و برگزیده بیش از میانگین دریافتی‏ های صاحبان دیگر مشاغل و مناسب کشور باشد.



* دانشگاه‏ ها در اغلب کشورهای پیشرفته جهان عمدتاً با سه اولویت خاص در جهت تحقّق رسالت‏ های آموزشی و پژوهشی خود تلاش می‏ نمایند.

الف) دانش ‏ افزایی عمومی و کاربردی با اندیشه دانش ‏ افزایی اقشار مختلف مردم
ب) تربیت نیروهای تخصصی و حرفه‏ ای موردنیاز جامعه مثل معلم، پزشک، مهندس، روان‏ شناس و مشاور و حسابدار
ج) تربیت پژوهشگران خلّاق و نوآوری که بتوانند سر حلقه زنجیره علوم و فناوری نوین را در دست بگیرند و حلقه نوینی بر آن بیفزایند

* شایسته آن است تعدادی از دانشگاه‏ های برتر کشور با امتیازات ویژه و آزمون اختصاصی کتبی و مصاحبه هدفمند علمی و حرفه‏ ای امکان پذیرش دانشجویان تیزهوش و خّلاق را از نقاط مختلف کشور داشته باشند و با جلب همکاری تمام وقت اساتید متخصص، مجرب، پویا و خّلاق، رسالت اصلی آنها پرورش محققان خّلاق و پژوهشگران نوآور باشد. بدیهی است این دانشگاه‏ ها به مثابه مراجع علمی به ازای هر ۳ تا ۵ دانشجوی تمام وقت دوره‏ های دکتری از یک نفر عضو هیأت علمی برجسته برخوردار خواهند بود.

*مدیران گروه‏ های آموزشی نقش کاملاً کلیدی در رشد علمی و ارتقای فرهنگی دانشگاه‏ ها دارند. شایسته آن است که مدیران گروه‏ های آموزشی از میان اساتید متخصص، متدیّن، مجرب، هوشمند خّلاق و محبوب با صبغه فرهنگی به گونه‏ ای انتخاب شوند که بتوانند همزمان با رهبری آموزشی، مستقیم و غیر مستقیم، مدیریت رفتار فرهنگی دانشجویان خود را نیز عهده‏ دار شوند. به سخن دیگر بهتر آن است که عنوان مدیران گروه‏ های آموزشی به" عنوان مدیران گروه‏ های آموزشی و فرهنگی" با وظایف و رسالت‏ های خطیر آموزشی و فرهنگی تغییر یابد. بدون تردید ارزش‏ های فرهنگی با مؤلفه‏ های آموزشی و اندیشه‏ ‏ های والای اساتید متخصص و مؤمن و متعهد در کلاس‏ های درس بهتر، زیباتر و مؤثرتر انتقال می‏ یابد.

* بالطبع با عنایت به این مهم، شایسته آن خواهد بود که عنوان معاونان آموزشی وزرات علوم تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و دانشگاه‏ ها نیز به" معاون آموزشی و فرهنگی" با مسؤلیت‏ های خطیر آموزشی و فرهنگی تغییر یابد.

*شایسته آن است در هر دانشگاهی اساتید مجرب و توانمند مشهور و محبوب تدریس برخی از دروس دانشجویان جدیدالورود را در همان نیمسال اول عهده‏ دار شوند. این مهم می‏ تواند اثربخشی فوق‏ العاده‏ ای در تقویت نگرش‏ های مثبت، افزایش انگیزه‏ های تلاش، نشاط و بهداشت روانی دانشجویان تازه وارد داشته باشد.

* در همین ارتباط، بسیار مطلوب خواهد بود تدریس دروس عمومی دانشجویان رشته ‏ های مختلف دانشگاه‏ ها توسط اساتید فرهیخته و توانمند، متعهد، مجرب و خوش سابقه، محبوب و مطلوب خودشان در دانشکده‏ ‏ ها و گروه‏ های آموزشی انجام پذیرد. در واقع این مهم، یکی از اساسی‏ ترین گام‏ های فرآیند حاکمیت ارزش‏ های اسلامی در دانشگاه‏ ها می‏ باشد.

* تأسیس مراکز خدمات روانشناسی و مشاوره ازدواج و خانواده با حضور روانشناسان و مشاوران حاذق و توانمند و مجرب و مورد وثوق و همکاری اساتید پر سابقه و خّلاق و محبوب در دانشگاه‏ ها و دانشکده‏ ها می‏ تواند فوق‏ العاده مؤثر و مفید باشد.

* حضور داوطلبانه و غیررسمی اساتید موفق و محبوب در خوابگاه‏ های دانشجویان و گفتگوی صمیمانه با ایشان همواره اثربخشی فرهنگی و آموزشی بسزایی به همراه داشته خواهد داشت. چنانچه زمینه محقق شدن این مهم توسط مدیریت آموزشی و فرهنگی دانشگاه‏ ها به گونه‏ ای طراحی شود که جمعی از اساتید محبوب و توانای دانشگاه‏ ها، حداقل ماهی یکبار ملاقات صمیمانه با دانشجویان غیربومی در مجتمع‏ های خوابگاهی داشته باشند فوق‏ العاده ارزشمند خواهد بود. در واقع خوابگاه‏ های دانشجویی خود یک دانشگاه سایه و پر اهمیت است.


* شایسته آن است مدیریت کلان فرهنگی و هنری کشور به گونه‏ ای باشد که مجموعه برنامه‏ های فرهنگی و هنری همانند حلقه‏ های زنجیر، متناسب و مرتبط، جه ت‏ دار و هدفمند زنجیره بزرگ و منشور فرهنگی کشور را با حاکمیت ارزش‏ های خانواده، تقویت احساس خودارزشمندی، هویّت ملی و مدیریت رفتار فرهنگی قشرهای مختلف مردم را فراهم نماید.
بدون تردید در این مهم یعنی در مدیریت کلان فرهنگی شایسته آن است که به طور غیرمستقیم از همه نهادها، فرصت‏ ها، مؤلفه‏ ها و فرآورده‏ های اجتماعی، اقتصادی و صنعتی و خدماتی کشور با عنایت به اصول و روش‏ های مؤثر روانشناسی اجتماعی استفاده گردد، ایجاد و تقویت نگرش‏ های مثبت اجتماعی نسبت به ارزش‏ های اخلاقی و فرهنگی و استحکام کانون خانواده فوق‏ العاده مهم و اساسی است.

* در عرصه هنر، تولید فیلم‏ ها و مجموعه‏ های سینمایی و تلویزیونی با هدف ترسیم زیبای وضعیت‏ های مطلوب در جامعه اسلامی به ویژه در حوزه‏ هایی همچون خانواده مطلوب، مدرسه زیبا و پرنشاط، محله و همسایه‏ های پرمحبت و صبور، بازار پاک و پُر از صدق و صفا، اداره خدمت بی‏ منّت و بی‏ توقع، و به تصویر کشیدن زیباترین، گیراترین و پرجاذبه ‏ ترین رابطه‏ ها در گستره ارتباطات انسانی، رابطه زن‏ ها و شوهرها، والدین و فرزندان، معلمان و شاگردان، طبیبان و مراجعان، همسایگان و خویشان، مدیران و کارکنان و… می‏ تواند در تقویت فرهنگ والای جامعه ایران اسلامی فوق ‏ العاده مؤثر واقع گردد. چراکه همه انسان‏ ها فطرتاً نیازمند مشاهده و تجربه وضعیت‏ های مطلوب و دل‏ نواز هستند.


*در کنار اجرای بایسته و مدبرّانه نظام پزشک خانواده، طراحی و اجرای مطلوب برنامه جامع و فراگیر روانشناس/ مشاوره خانواده، به گونه‏ ای که به طور متوسط هر ۵۰۰ تا ۷۰۰ خانواده بتوانند به نحوه مطلوبی از خدمات حرفه‏ ای یک روانشناس حاذق، مجرب و متعهد و مورد وثوق بهره ‏ مند گردند. می‏ تواند در ارتقای بهداشت و سلامت روانی خانواده‏ ها و بالطبع جامعه فوق‏ العاده مؤثر بوده و از سوی دیگر از بسیاری از آسیب‏ های زیستی و اختلالات روانی اجتماعی پیشگیری نماید.


* حضرت‏ عالی نیک می‏ دانید که خانواده تنها نهاد فطری، طبیعی، بی ‏ بدیل و جاودانه انسان است، چرا که خداوند حکیم اساس خلقت خود را بر زوجیت استوار نموده است و زن و شوهر دو رکن اساسی خانواده می‏ باشند. در این معنا، همه دیگر نهادهای جامعه، چون مسجد و مدرسه حوزه و دانشگاه، اداره و وزارت، بازار و تجارت همه و همه برای قوام و دوام این نهاد فطری یعنی خانواده بنا می‏ گردند. به سخن دیگر در یک نگاه ژرف همه را باید در خانواده دید و همه را برای خانواده خواست!

کودک و نوجوان و جوان، میانسال و سالمند، زن و مرد، کوچک و بزرگ همه و همه را باید در خانواده دید. و همه دیگر نهادها و سازمان‏ های جامعه را برای پایداری و تحکیم نظام خانواده تلقی نمود. در واقع مضمون اصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز باعنایت به این مهم بر خانواده محور بودن همه برنامه‏ های دولت تأکید می‏ نماید: " از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامه‏ ریزی‏ های و مربوط باید در جهت آسان کرد نتشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن استواری روابط خانواده بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد. "

لذا شایسته است محور همه هدف‏ ها، جهت‏ ها و برنامه‏ های کلی دولت بر پاسداری از حریم پر قداست کانون خانواده استوار باشد. یعنی آموزش و پرورش خانواده محور، بهداشت خانواده محور، رادیو و تلویزیون خانواده، تجارت خانواده محور، صنعت خانواده محور، فرهنگ خانواده، محور، پلیس خانواده محور، امنیت خانواده محور و…
برهمین اساس شایسته و بایسته است که یک وزارتخانه قوی و مقتدر بنام وزارت خانواده با هدف واندیشه پاسداری از قداست و استحکام خانواده ایجاد گردد.

* بدون تردید وزارت خانواده می‏ تواند با فراهم نمودن زمینه‏ های فرهنگی، اجتماعی و حمایتی ازدواج به هنگام جوانان با رویکرد انتخاب دقیق و عروسی آسان، طراحی و برنامه‏ ریزی دوره‏ ه ای آموزشی دانش ‏ افزایی زوج‏ های جوان با هدف افزایش رضامندی زناشویی و پیشگیری از همسرگریزی، جدایی و طلاق، طراحی و مدیریت و هماهنگی خدمات تخصصی مشاوره ازدواج و خانواده، طراحی و تدوین برنامه‏ های حمایتی و نظارتی ویژه خانواده‏ های آسیب دیده و حمایت‏ طلب با استفاده از صاحبنظران متخّصّص و مجرب و بهره ‏ مندی ازامکانات همه وزارتخانه ‏ ها و سازمان‏ ها به ویژه تشکیلات دفتر امور زنان وابسته به ریاست جمهوری و نظایر آن نقش فوق العاده کلیدی در ارتقای فرهنگ کشور داشته باشد.


در خاتمه این یادداشت دلسوزانه با عنایت به اهمیت بهره‏ مندی مدبرانه از صاحبان اندیشه، هوشمندان توانا، پژوهشگران حاذق واساتید و نظریه پردازان خّلاق در حُسن مدیریت امور کشور ایجاد شوراهای راهبردی هم‏ اندیشی را در بخشهای مختلف دولت امری فوق‏ العاده مهم وضروری به نظرمی‏ رسد.

شوراهای هم ‏ اندیشی صاحب‏ نظران بصیر و مجرب و خّلاق با وزرا و معاونان ایشان در بخش‏ های مختلف دولت با مدیریت یکی از اساتیدصاحب نظر ومدبّر، مجرب و توانا می‏ تواند در برنامه‏ ریزی‏ های عالمانه و مدبرانه برای تحقق مطلوب اهداف و رسالت‏ های خطیر وزارتخانه‏ ها و سازمان‏ های ذیربط و بهره‏ وری بایسته از همه امکانات و دستاوردها و فرآورده‏ های مورد انتظار فوق‏ العاده مؤثر واقع گردد. فی‏ المثل، شورای هم ‏ اندیشی بخش" آموزش و فرهنگ" می‏ تواند باحضور پنج نفر از صاحب‏ نظران و اساتید برجسته و توانمند و عضویت وزرای آموزش و پرورش، علوم تحقیقات و فناوری، بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و فرهنگ ارشاد اسلامی به ریاست یکی از صاحب‏ نظران مجرب و بصیر در اطاق‏ های هم‏ اندیشی ریاست جمهوری جلسات هفتگی خود را آغاز نماید. به همین صورت سایر بخش‏ های متفاوت دولت نیز همچون بخش خدمات عمومی و اجتماعی، بخش تجارت و صنعت و بخش سیاست و امنیت می‏ تواند با بهره‏ مندی از پشتوانه علمی و فکری اعضای بصیر و فهیم شورای هم‏ اندیشی فوق ‏ العاده پویا و پرثمر گردد.


با پوزش از تصدیع از خالق مهربان سلامت و توفیقات روز افزون حضرت‏ عالی، همراهان و همکاران ارجمندتان را درخدمت به جامعه ایران اسلامی مسألت دارم.

دکتر غلامعلی افروز
استاد ممتاز دانشگاه تهران
۱۷/۹/۱۳۹۲