مصاحبه جنجالی معدنچی؛ دنیزلی بهتر از برانکو!
مهرزاد معدنچی جزء فراموش نشدنیترین بازیکنان دو دهه اخیر فوتبال ایران است. او در لباس پرسپولیس و تیم ملی بازیهای خاطرهانگیزی انجام داد و حالا در این گفتوگو پس از مدتها، سکوت خود را شکست.
مهرزاد به قول خودش به خاطر گوشهگیر بودن ذاتیاش، مدتها بود که در رسانهها حضور نداشت، اما حالا حرفهایی را بر زبان آورد که پیشنهاد میشود خواندنش را از دست ندهید.
مهرزاد معدنچی این روزها چه میکند و چرا اینقدر کمرنگ شده است؟
ابتدا دوست دارم خیلیها بدانند که شرایط من چرا بد شد و نتوانستم دیگر بازی کنم و اینقدر زود خداحافظی کردم. بعد از استیلآذین دوباره به امارات برگشتم. پای من شکست و حدود یک فصل بیرون ماندم. شاید این را پیش از این نگفته باشم اما همان سال قرار بود آقای دنیزلی به پرسپولیس برگردند و من در حال بستن قرارداد با این تیم بودم که ایشان منصرف شدند. بهجای آقای دنیزلی مانوئل ژوزه آمد و من هم قراردادم را بسته بودم. اصلا وضعیت خوبی نبود. از فوتبال دور شدم و سپس به فجر سپاسی رفتم و کمی بعد تصمیم گرفتم تا از فوتبال خداحافظی کنم. درحال حاضر هم بیرون از فوتبال نیستم. به نظر من هیچ فوتبالیستی نمیتواند پس از دوران بازیگری، فوتبال را کنار بگذارد. ما با خاطرات فوتبالیمان زندگی میکنیم. کلاس مربیگری C را گذراندم و در حال حاضر در شیراز فروشگاه ورزشی دارم و مشغول هستم.
در سال 97 تیمملی ایران در دو رقابت بزرگ شرکت کرد. جامجهانی و جامملتها. درنهایت هم کیروش پس از هشت سال از ایران رفت. نظرت درباره این اتفاقات و رویدادهایی که پشتسر گذاشتیم چیست؟
نظر شخصی من این است که کیروش مربی بزرگی بود و در این هیچشکی وجود ندارد. عملکرد ایشان و تیم ملی در جامجهانی بسیار قابل قبول بود. ما میتوانستیم به مرحله بعدی هم راه پیدا کنیم. با توجه به این عملکرد، خیلیها منتظر بودند تا تیمملی در جامملتها نتیجه خوبی کسب کند اما اینطور نشد. درباره جامملتها اگر بخواهم صحبت کنم بسیار ناراحتکننده است. بچهها مدت زیادی کنار هم بودند. ترکیبی از نفرات جوان و باتجربه در این تیم حضور داشتند و واقعا لیاقت آنها قهرمانی بود. اما به عقیده من کیروش اشتباه بزرگی را انجام داد و حواشی فراوانی را برای خودش و تیمملی ایجاد کرد. او مقابل پرسپولیس، سرمربی و هواداران این تیم قرار گرفت. همین مساله تمرکز کافی را از بین برد. کیروش در جام ملتها اینقدر که درباره پرسپولیس و برانکو حرف زد برای تیم خودش وقت نگذاشت. حیف شد ولی مطمئنم در آینده با این نسل فوقالعاده نتایج بهتری کسب خواهیم کرد.
تو با برانکو کار کردهای اما همیشه از علاقهات به مصطفی دنیزلی حرف زدهای. پرسپولیس برانکو یا پرسپولیس دنیزلی؟
با آقای برانکو در جامجهانی 2006 کار کردم و ایشان را از نزدیک میشناسم. خیلی خوشحال شدم که سرمربی پرسپولیس شد. برانکو بسیار باشخصیت است و نتیجه کار با او هم شد این نتایجی که میبینید؛ دو قهرمانی در لیگ برتر و نایب قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا. مقایسه کردن هم بسیار کار دشواری است، اما به نظر من پرسپولیس مصطفی دنیزلی تکرار نمیشود. چون واقعا این تیم بدون بازیکن، خیلی باکیفیت فوتبال بازی میکرد. ما امکانات هم نداشتیم. امکانات 10 سال قبل با الان غیرقابل مقایسه است. آنقدر خوب بودیم که تیمهای حریف هم به ما احترام میگذاشتند. من یادم میآید که بازی با پیکان در ورزشگاه آزادی 4بر3 باختیم، اما هفته بعد 90 هزار نفر برای بازی با پاس به ورزشگاه آمد. من آن تیم را خیلی دوست دارم و با خاطراتش زندگی میکنم.
در فجر شناخته شدی و بعد از درخشش در لباس این تیم به پرسپولیس رفتی، اما داستانهایی که بین تو و علی پروین به وجود آمد باعث شد بسیار تحت فشار قرار بگیری.
روزهای خیلی خوبی را با فجر سپری کردم. آغاز فوتبال من با این تیم بود. در بچگی و جوانی ایام خوبی را پشتسر گذاشتیم. بازیکنانی کنار من بودند که روح بزرگی داشتند. آقای وحید رضایی بهعنوان کاپیتان خیلی به ما کمک میکرد. فجر سپاسی بهعنوان یک تیم بازیکنساز شناخته میشد. شروع کار من با آقای یاوری بود. بعد از آن با غلام پیروانی کار کردم. ایشان خیلی به گردن ما حق دارند و زحمات زیادی برای فوتبال شیراز کشیدند. ما یک سال بهترین تیم شهرستانی لیگ شدیم و نهایتا در سال 83یا84 بود که به پرسپولیس آمدم. به آرزوی بچگیام رسیدم. در آن سال متاسفانه شرایط خیلی بدی داشتیم و با حاشیههای زیادی دست و پنجه نرم کردیم. در این وضعیت من هم بهعنوان بازیکن جوان شرایط خوبی نداشتم. بازیکنان جدید معمولا فشار زیادی را تحمل میکردند. من هم جوان بودم و تمرکز نداشتم. آقای پروین هم خدا خیرش بدهد خیلی به من لطف داشتند. قدیم رسم بود که هر وقت تیم نتیجه نمیگرفت تقصیرات را گردن یک نفر میانداختند تا فشارها روی خودشان کم شود. ایشان هم لطفشان شامل حالم شد. فصل بدی بود و بدترین روزهای زندگیام را پشتسر میگذاشتم و از خانه نمیتوانستم بیرون بروم. بعد از آن آقای آریهان آمدند. من به کلی متحول شدم و در پست اصلیام به میدان رفتم. زمان آقای پروین در پستهای دفاع چپ و پیستون چپ به کار گرفته میشدم. با تغییر پستی که ایجاد شد در سه بازی 6 گل زدم و به جامجهانی رفتم. سپس آقای دنیزلی هدایت تیم را به دست گرفتند. ایشان خیلی به من اعتقاد داشتند. درست است که موقعیت زیاد خراب میکردم، اما تحرکم زیاد بود و مدافعان را بسیار اذیت میکردم.
اگر به گذشته برگردیم بازهم به الشعب میرفتی؟
اگر بخواهم صادقانه بگویم اگر به عقب برگردیم دیگر به امارات نمیرفتم و پرسپولیس را ترک نمیکردم. آنقدر میماندم تا به اروپا بروم. من سن و سالم کم بود. به خاطر شرایط مالی بود که این تصمیم را گرفتم. اکثر فوتبالیستهایی که به آنجا میروند بهخاطر اوضاع مالیاش است. آن زمان تازه فوتبال امارات شکل گرفته بود. من در فصل اول که در الشعب بازی میکردم بین 33 بازیکن خارجی، بهترین بازیکن شدم و در یک فصل با 18 گل تنها با آقای گل یک گل فاصله داشتم. پیشنهاد اروپایی به دست من نرسید. بعد از جامملتهای 2007 بود که این انتخاب را انجام دادم.
زمانی تا آستانه بازگشت به پرسپولیس قرار گرفتی اما بهیکباره سر از استیلآذین درآوردی. ماجرا چه بود؟
این را میخواهم بگویم تا هواداران متوجه شوند. هیچکس در جریان نیست روزی که از امارات برگشتم در تیمملی آقای قطبی فیکس بودم و شرایط خیلی خوبی داشتم. آن سال علی دایی، سرمربی پرسپولیس بود. مدیرعامل هم آقای کاشانی بودند. در باشگاه پیش ایشان بودم و خدا را گواه میگیرم که اصلا بحث مالی پیش نیامد. به من گفتند که بازیکن تیمملی هستی و در امارات بازی میکردی و رقمت مشخص است. شاید باورتان نشود که وقتی سوار ماشین شدیم و به اتفاق برادرم و آقای کاشانی به باشگاه رفتیم، جلوی ساختمان باشگاه عکاسها حضور داشتند. همان موقع در باشگاه به من گفتند آقای دایی در فرانسه هستند و بهنوعی من را پیچاندند. آنها من را بازی دادند. شاید میخواستند من را به تماشاگران نشان دهند. فردای آن روز منتظر تماس آنها ماندم اما خبری نشد. یکی از نزدیکان باشگاه به من زنگ زد و گفت باید خود علیآقا تصمیم بگیرد. فهمیدم که میخواستند با من بازی کنند. آن سال بین آقای هدایتی و کاشانی چشم و همچشمی بود. هر بازیکنی که به دفتر آقای کاشانی میرفت، آقای هدایتی با 100 میلیون بیشتر به خدمت میگرفت. هیچ راهی نداشتم. از استقلال هم پیشنهاد داشتم. خود آقای فتحاللهزاده هم حتما یادش میآید که در مسیر رفتن به باشگاه استیلآذین با من تماس گرفت و گفت بیا اینجا اما من قبول نکردم.
و درنهایت به استیلآذین رفتی.
بله، چون خانه دوم پرسپولیس بود. تصمیم اجباری گرفتم و متاسفانه اتفاقات بدی برای من و بازیکنانی چون حسین کاظمی، علی کریمی، فریدون زندی، سیاوش اکبرپور، مهدی مهدویکیا و... رخ داد و ضرر کردیم. یکی دو مصدومیت شدید پیش آمد و سپس به امارات برگشتم و در آخر به پرسپولیس کهکشانی پیوستم. تیم شبیه استیلآذین بود. من بین آن همه بازیکن نتوانستم نمایش خوبی داشته باشم. بعد از آن یحیی گلمحمدی آمد. اعتراضی ندارم و چند بازیکن مثل من، مهدویکیا، کاظمیان و یکی دو نفر دیگر را کنار گذاشتند. مدت کوتاهی در فجر حضور داشتم و سپس خداحافظی کردم.
فوتبال شیراز چند سالی است در حاشیه قرار گرفته و دیگر خبری از فجر و برق در لیگ برتر نیست.
فوتبال شیراز چهار، پنج سالی میشود که ساختار خوبی ندارد. به تیمهای پایه توجهی نمیشود. مسئولان شهر حمایت نمیکنند. این تیم در سالهای گذشته بازیکنان زیادی به فوتبال ایران معرفی کرده که ملیپوش شدهاند. مسئولان استان از خواب بیدار شوند. آخرین سال فوتبالیام در شیراز شرایط بهتری نسبت به الان بود، اما مدیران وقت نتوانستند کمکی به تیم داشته باشند. سیاست کنونی هم این است که تیم در لیگ یک بماند. نام تیم ما از اسم یک شهید گرفته شده و این یک اتفاق نادر در کل جهان است. به خاطر مجید سپاسی که جزء شهیدان ورزشی و فوتبالی بوده و جانش را برای این مملکت گذاشته، فکری به حال این تیم کنند.
در آن دربی معروف که گل زدی یک مصاحبه جنجالی انجام دادی و به گفته خودت همان مصاحبه باعث شد تا از تیمملی خط بخوری.
کری در فوتبال همیشه وجود دارد. چه بازیکنان پرسپولیس و چه استقلالیها برای هم کری میخوانند، اما من حرف بیربطی نزدم. آقای دنیزلی گفت باید 30 تا 35 گل میزدیم. تیم ما خیلی موقعیت داشت. فکر میکنم خود استقلالیها هم به این نتیجه راضی بودند. به قبل هم برگردیم بازهم میگویم. اتفاقا احترام گذاشتم و گفتم استقلالیها ناراحت نشوند. اگر تجربه آن زمان را داشتم در آن بازی سه بار هتتریک میکردم. در پرسپولیس تمام بازیها را حضور داشتم و گل میزدم اما به تیم ملی دعوت نشدم. خبرها به من رسید که آقای قلعهنویی بعد از مصاحبه من خیلی ناراحت شده بودند. شاید به خاطر این بود. آقای قلعهنویی من را به جامملتها دعوت نکردند اما چون یکی از بازیکنان تیمملی مصدوم شد، جایگزین شدم. اصلا در جمع 23 نفر نبودم و قرار نبود به مالزی بروم. هیچوقت عادت ندارم درباره کسی صحبت کنم. در برنامه 90 هم حرف بدی به آقای قلعهنویی نزدم. بهخاطر اتفاقاتی که در این سالها رخ داده بیشتر خودم را مقصر میدانم تا شخصی دیگر را. کسانی بودند که میتوانستند در آن شرایط بد به من کمک کنند تا برگردم اما این کار را نکردند. من عاشق فوتبالم و این قول را به همه کسانی که من را دنبال میکنند، میدهم که تلاشم را خواهم کرد تا در دنیای مربیگری موفق باشم.
سال 97 برای تو چطور بود؟
اتفاق بدی که در سال 97 برای من رخ داد مریضی مادرم بود. خدا را شکر حالشان الان خوب است. از مسئولان کشور میخواهم تا به شرایط مردم کمک کنند. مشکلات فراوانی وجود دارد. امیدوارم در سال 98 اتفاقات خوبی برای مردم کشورم و همچنین ورزشمان رخ دهد.
مرد سال 97 از نظر تو؟
علیرضا بیرانوند از نظر من مرد سال 97 است. او منش و اعتمادبهنفس بالایی دارد. در لباس پرسپولیس و تیمملی هم خوش درخشید.
ارسال نظر