مروری بر ظهور و افول یک سرمایهدار در فوتبال
ز کجا آمده بود، آمدنش بهر چه بود؟
این روزها سرمایه داری در فوتبال با ابهامات و تردیدهای جدی مواجه است که غایت آنها در این ورزش چیست و چه آورده و برده ای داشته اند.
به گزارش پارس ، به نقل ازمشرق، بیان کلیات و ارائه راه حل هایی که یا در کتاب ها معرفی یا آنکه در دیگر نقاط جهان تجربه شده اند، بدون درک آنکه آیا قابل بومی سازی هستند یا بسترهای اجرایی آن در میان ما فراهم است، گاهی اوقات نه تنها راهگشا نیست که در پاره ای مواقع راهزن هم هست و ما را به بیراهه می کشاند.
به عنوان مثال، وقتی سخن از فوتبال حرفه ای و فواید آن به میان می آوریم، اگر در ابتدا به این نکته نپردازیم که آیا شرایط فوتبال ما مهیای این کار است یا نه؛ نتیجه ای به بار می آورد که شاهد آن هستیم. وقتی بستر مناسبی و درک صحیحی از این موضوع فراهم نیست، حال چه خود تصمیم بگیریم و چه از سر اجبار بیرونیان مرتب بر این طبل بکوبیم که تنها راه نجات فوتبال ما همین است و بس، قدم به راهی پر غبار خواهیم گذاشت.
اینکه در دیگر کشورها دلیل رشد فوتبال، حرفه ای شدن آن بوده، می تواند نکته قابل تأملی باشد؛ اما باید قبل از آن گفت که در آن کشورها ابتدا بستر حرفه ای فراهم شد و آنگاه فوتبال، حرفه ای شد؛ نه مانند فوتبال ما که ابتدا حرفه ای شده و حالا به دنبال آن هستیم که بستر مناسبی برای آن پیدا کنیم.
در میان هیاهو و تکرار مرتب فوتبال حرفه ای هیچ یا حداقل بسیار اندک اندیشیده ایم که آیا در فضای ورزش ما، بستر مناسبی برای پیاده کردن این امر وجود دارد یا نه؟ آیا نزد مسئولان و کسانی که قصد دارند به این امر جامه عمل بپوشانند، درک درستی از حرفه ای گری وجود دارد یا خیر؟ آیا هیچ کس فکر کرده که ریشه این راه حل از کجا آمده و چه نیاز و ضرورتی دیگر کشورها را به این مسائل کشانده است؟ آیا آن ضرورت ها امروز هم برای ما وجود دارد یا نه؟
امروز اگر کسی بخواهد یک مغازه اغذیه فروشی باز کند، باید انواع و اقسام آزمایش ها را بدهد؛ اما همین فرد به صرف داشتن سرمایه می تواند مالک تیمی شود که شاید یک استان هوادار آن است…
می توان انبوهی از این سئوالات مهم اما بی پاسخ را مطرح کرد که هیچگاه نه تنها نزد اهالی فوتبال، حتی نزد مسئولان آن نیز مطرح نشده است.
آخر این با کجای فوتبال حرفه ای می خواند که سرمربی یک باشگاه هر چند موفق، بدون حضور مدیرعامل باشگاه نزد وزیر ورزش برود؟ این یعنی آنکه نه وزیر ورزش و نه رئیس هیئت مدیره باشگاه و نه حتی سرمربی پر ادعای باشگاه هم نمی دانند حرفه ای گری چیست و یک سرمربی حرفه ای باید چه رفتاری داشته باشد.
این تنها نمونه از این دست نیست و قبلاً نیز شاهد بوده ایم که چگونه مدیران بالای ورزش ما به هنگام دیدن یک مربی سرشناس خارجی چنان اختیار از کف داده اند که یا برای دیدار او به ورزشگاه آزادی رفته اند (آن هم در شرایطی که هنوز با او قراردادی بسته نشده است) یا آنکه از سرمربی خارجی دعوت کردند تا قرارداد او نزد بالاترین مقام ورزشی ثبت شود. اینها هیچ نیست الا عدم آشنایی ما با ورزش حرفه ای.
× ورزش و حضور بخش خصوصی
از جمله نکاتی که مرتب ورد زبان ما شده و هیچ بحث جدی درباره آن نکرده ایم، حضور بخش خصوصی در ورزش است. به راستی چه تلقی از حضور سرمایه داران در ورزش داریم؟ آیا نحوه حضور آنها را تبیین کرده ایم؟ آیا میزان دخالت آنها مشخص شده است؟ آیا شرایط و ویژگی هایی را مشخص کرده ایم که هر سرمایه داری فقط به صرف داشتن سرمایه بالا به ورزش نیاید و آن را پایگاهی برای تبلیغ خود نکند؟ بطور قطع خیر.
وقتی برای کسب برخی مناصب ملاک فقط و فقط آوردن پول است، طبیعی است که در فوتبال نیز چنین شود.
امروز اگر کسی بخواهد یک مغازه اغذیه فروشی باز کند، باید انواع و اقسام آزمایش ها را بدهد؛ اما همین فرد به صرف داشتن سرمایه می تواند مالک تیمی شود که شاید یک استان هوادار آن است.
حتی در عرصه هنر هم هر سرمایه داری نمی تواند در همان ابتدای کار عنوان تهیه کننده را به خود اختصاص دهد بلکه باید ابتدا سرمایه گذاری کند و بعد از کسب مهارت می تواند عنوان تهیه کننده را به خود اختصاص دهد. ولی در فوتبال ما بدون هیچ پشتوانه ای و فقط به صرف آوردن پول، می توان یک شبه هم مالک باشگاه شد و هم مدیرعامل. و چنین می شود که به دلیل عدم شناخت از فضای ورزش، هر سرمایه داری که وارد آن می شود، پس از مدتی هزینه کردن عطای کار را به لقایش می بخشد و فوتبال ما را می گذارد با خیل مشکلاتی که به دلیل این حضور بی حساب و کتاب بوجود آمده است.
هدایتی کدام کمک را به فوتبال این کشور کرد؟ کدام سازندگی را انجام داد و کدام کار ریشه ای را بنیان گذاشت؟ آیا غیر از آن بود که همواره نام ایشان نه با آرامش که با جنجال در فوتبال ما همراه شد؟ نگاه کنید به وضعیت دو تیم گهر درود و ملوان و سخنانی که رد و بدل شد تا پی ببرید چه می گویم؟
× آیا هدایتی به فوتبال کمک کرد؟
چندی پیش جلسه ای داشتم با آقای عباسی وزیر ورزش و جوانان، ایشان در آن جلسه به حق سئوال می کردند: چند سرمایه دار سراغ دارید که به ورزش آمده و خدمتی کرده باشد یا از خود یادگاری بجا گذاشته باشد؟ متاسفانه در پاسخ باید گفت از آنجا که حضور این آقایان بدون برنامه ریزی و حساب و کتاب مشخصی بوده است، علیرغم هزینه ای که کردند خواسته یا ناخواسته نه تنها خدمتی نکرده اند؛ بلکه گاهی اوقات زیان های اخلاقی هم به ورزش زده اند. بگذریم از پاره ی از این افراد که اندکی هزینه کردند و بیشتر از آن استفاده بردند.
به عنوان نمونه آخر می توان به حضور آقای حسین هدایتی در فوتبال اشاره کرد. چنانکه می دانید هفته گذشته، بعد از هزینه های بسیار اعلام کردند دیگر می خواهند از فوتبال خداحافظی کنند و اظهار داشتند که شرایط را برای حضور خود مناسب نمی بینند.
حالا بیائید بر سر پاسخ به این سئوال که هدایتی چرا آمد، چه کرد و چرا رفت؟ می توان گفت که به نیت خدمت آمد و چند سالی تیم داری کرد و چون به خواسته خود نرسید، رفت. اینگونه اظهارات برای تعارف و شعار دادن خوب است؛ اما آیا واقعاً چنین است؟ آقای هدایتی کدام کمک را به فوتبال این کشور کرد؟ کدام سازندگی را انجام داد و کدام کار ریشه ای را بنیان گذاشت؟
آیا غیر از آن بود که با جمع کردن نام ها ناگهان اسمی از خود در کرد؟ آیا غیر از آن بود که با پول بسیار، ستاره های سایر تیم ها را جمع کرد؟ آیا غیر از آن بود که همواره نام ایشان نه با آرامش که با جنجال در فوتبال ما همراه شد؟ نگاه کنید به وضعیت دو تیم گهر درود و ملوان و سخنانی که رد و بدل شد تا پی ببرید چه می گویم؟ راجع به تیم خود ایشان یعنی استیل آذین هم که بعد از یک دوره ایرانگردی حالا دیگر هیچ خبری نیست. نگاهی به مصاحبه رهبری فر و حرف و حدیث هایی که در خصوص صعود استیل آْذین به لیگ برتر وجود داشت، ما را با حادثه غم انگیزتری مواجه می کند.
حالا با توجه به این مسائل یک بار دیگر به دنبال پاسخ دادن به این سئوال باشید که هدایتی چرا آمد، چه کرد و چرا رفت. اگر بخواهیم با حسن نیت نظر کنیم، باید بگوئیم که ایشان بدون شناخت قدم در وادی درشتناکی گذاشتند و ما هم به دلیل آنکه هیچ برنامه ای برای چگونگی حضور سرمایه داران نداشتیم، کار به آنجا کشیده شد که آمدند و هزینه کردند و بدون هیچ بهره ای رفتند.
اما از پی آمدهای اخلاقی گفتم بگذارید با ذکر یک مثال از این نوع دامن سخن را برچینم. سرمربی تیم استقلال پس از قهرمانی در لیگ برتر و پیوستن به ۸ تیم آسیایی در بیانیه ای از افراد مختلف تشکر کردند و نکته این جاست که در این تشکرنامه یک بند را با نام به فلان سرمایه دار اختصاص داده اند اما وقتی پای مدیرعاملی به میان آمده که با هزار مشقت تلاش کردند تا هزاران مشکل باشگاه راحل کنند نه تنها اسمی نبرده اند و فقط از عنوان مدیرعامل استفاده کرده اند بلکه نام ایشان را در کنار هیئت مدیره و… ذکر کرده اند.
آری این است اخلاقی که سرمایه داران برای اهل ورزش به ارمغان آورده اند و این است مرام و معرفت پرمدعاهایی که وقتی سخن از مردانگی است صدایشان گوش فلک را کر می کند. نکته را سربسته گفتم که اگر بخواهم موضوع را کاملاً بشکافم، نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان…
ارسال نظر