چرا والیبال میتواند اما فوتبال نه؟
اگر هزینه و سرمایهگذاری کلان صدا و سیما نباشد، کدام شبکه میتواند در سطح شهرها و استانهای کشور از عهده تامین هزینههای سنگین و کلان پخش مستقیم بازیها برآید ؟
به بهانه حق پخش نباید مردم را از دیدن فوتبال محروم کرد
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- حجتاله اکبرآبادی- دیر زمانی بود که آرزو داشتیم در رشتهای چون والیبال در آسیا قهرمان شویم . هر چند خیلیها این آرزو را در حضور چشمبادامیهای چینی، ژاپنی و کرهای دستنیافتنی و خارج از ظرفیت و استعداد این رشته در ایران میدانستند، اما در سایه برنامه و راهبردی درست، امروز والیبال ایران نهتنها قاره کهن را به تسخیر درآورده، بلکه جهان والیبال را نیز از درخشش خیرهکننده خود به حیرت و تحسین واداشته است تا جایی که با تیم دوم خود نیز چشم به قهرمانی آسیا داشته باشیم .
در حقیقت بلندقامتان والیبال با صرف فعل خواستن امروز به جایگاه و ظرفیتی رسیدهاند که تیمهای مطرح دنیا با کلکسیونی از جامها و افتخارات جهانی و المپیک از رویارویی با تیم ایران هراس دارند. غلبه بر تیمهای سرشناسی چون روسیه، آمریکا، لهستان، کوبا، برزیل، ایتالیا و ... که جملگی اسم و رسمی در دنیای توپ و تور دارند، حاکی از تواناییهای موجود والیبال ایران است که بهرغم تمام تنگناهای مالی بدون جنجال و هیاهو فعل خواستن را صرف کردهاند تا امروز تنها حضور در بازیهای المپیک در کارنامه پربار والیبال خالی باشد که آن نیز البته هدفی قابل دسترس برای قهرمانان والیبال ایران به حساب میآید .
همکاری خوب و دو سویه والیبال و رسانه ملی
در سایه این مدیریت خوب و اصولی است که همکاری و تفاهمی خوب بین فدراسیون والیبال و رسانه ملی شکل میگیرد تا صدا و سیما نیز بهعنوان بازوی اصلی میزبانی لیگ جهانی به کمک والیبال شتافته و بخوبی این رقابتها را در دو سال اخیر پوشش دهد .
قدرت بی بدیل تلویزیون
در حقیقت برگزاری مسابقات لیگ جهانی والیبال در ایران صرف نظر از نتایج آن به لحاظ بسیج افکار عمومی و ایجاد هیجان و احساسات مردمی نشانگر قدرت بیبدیل تلویزیون است. رسانهای که مدیریت درست آن هنوز قادر است هرگاه اراده کند عرصه مورد توجه مردم را به سمت و سوی موضوعی خاص منعطف یا متمرکز کند.
زمانی طولانی فوتبال که البته شرایط اجتماعی و اقتصادی نیز همراه و همپای آن حرکت میکند خیابانهای شهر را خلوت میکرد و حالا والیبال به شرایطی رسیده که در هنگامه مسابقاتش شهر خلوت میشود و سالن 12 هزار نفری آزادی تهران خجل از انبوه تماشاگرانی میشود که پشت درهای بسته راهی برای ورود به سالن نمییابند.
به سخن دیگر برگزاری رقابتهای لیگ جهانی والیبال در ایران ضمن آنکه بر قدرت تلویزیون در بسیج افکار عمومی و احساسات مردم مهر تائید زد، نشان داد که فوتبال با وجود جایگاه رفیع و قدرت اقتصادی فوقالعادهاش، اگر تلویزیون را حامی خود نبیند محلی از اعراب نخواهد داشت .
مرغ فدراسیون فوتبال یک پا دارد!
اما و در شرایطی که والیبال ایران از ظرفیت و توان رسانه ملی بهترین بهره را در جهت اعتلا و پیشرفت خود میبرد، فدراسیون فوتبال به بهانه حق پخش، خود را در مقابل رسانه ملی قرار داده است تا به خیال خویش، خلاهای مالی خود را در صدا و سیما جستجو کند. این در شرایطی است که صدا و سیما طی این همه سال در خدمت فوتبال ایران بوده و بیشترین برنامههای زنده و تولیدی را به این رشته اختصاص داده است . شاید مدیران فوتبال به جای اینکه تنها به حق پخش بچسبند، دنبال این بودند که چه سان از فرصت و ظرفیت رسانه ملی در جهت رشد و بالندگی خویش استفاده میکردند، امروز از چنان موقعیت مالی برخوردار بودند که به خود اجازه نمیدادند دستشان را پیش روی صدا و سیما دراز کنند .
موضوع حق پخش در شرایطی ازسوی فدراسیون فوتبال مطرح میشود که مسئولان هیچ به خود زحمت ندادهاند برای یک لحظه از خود بپرسند اگر هزینه و سرمایهگذاری کلان صدا و سیما نباشد، کدام شبکه میتواند در سطح شهرها و استانهای کشور از عهده تامین هزینههای سنگین و کلان پخش مستقیم بازیها برآید ؟
شاید اندکی تامل در این مساله مسئولان فدراسیون را به این نتیجه روشن برساند که در شرایطی که صدا و سیما دولتی است نمیتوانند انتظار داشته باشند که رسانه ملی از بودجه محدود خود و با وجود تمام تنگناهای مالی، پولی هنگفت را نیز به فدراسیون بپردازد . آن هم در شرایطی که فوتبال کشور دولتی است و از بیتالمال ارتزاق میکند. روی این اصل نیز هست که کارشناسان تاکید دارند دولت باید با اختصاص ردیف بودجهای خاص، زمینه ای را ایجاد کند که رسانه ملی همچون سالهای قبل به فوتبال ایران کمک کند.
با علم بر اینکه در بسیاری از کشورهای دنیا مردم برای دیدن بازیهای فوتبال از تلویزیون پول پرداخت میکنند، بازهم عمده درآمد باشگاهها از طریق جذب حمایتکنندههای مالی روی پیراهن تیم بهدست میآید. باشگاههای ایرانی و بویژه دو تیم استقلال و پرسپولیس نیز از این بابت منتفع شدهاند، آن هم در شرایطی که البته اسپانسرها تنها برای تیمهای بزرگ و پرطرفدار که پخش تلویزیونی مسابقات آنها مخاطبان زیادی را جذب میکند، حاضر به پرداخت مبالغ قابل توجه هستند. بنابراین اگر قرار بر این باشد که صدا و سیما مسابقات را پوشش ندهد و فدراسیون فوتبال نیز با لجبازی بخواهد جلوی ورود دوربینهای تلویزیو نی را به ورزشگاهها به بهانه واهی گرفتن حق پخش بگیرد، فوتبال ایران و باشگاهها بیش از پیش متضرر خواهند شد .
بنابراین باید واقعبینانه به موضوع حق پخش نگریست و شرایطی فراهم نکنیم که فوتبال ایران از ظرفیتهای توسعهای رسانه ملی محروم شود.
فوتبال ایران همچنان در جا میزند
بر خلاف والیبال ، وقتی به فوتبال نگاه میکنیم قضیه بر عکس است، چرا ؟ آیا دلیل نمیتواند این باشد که در والیبال مدیریتی حاکم است که بدرستی مسیر توسعه را رسم کرده و به دقت و با ظرافت خاص نیز چگونگی این پیمایش را رصد میکند. مدیریتی که اگر خولیو ولاسکو را بهعنوان یکی از مربیان بزرگ دنیا به هر دلیلی از دست میدهد، بلافاصله یک مربی حاذق دیگر را جایگرین آن میکند تا در این مسیر کوچکترین گسستی ایجاد نشود. این چنین است که والیبال ایران پس از ولاسکو نیز موفقیتهای خود را نهتنها استمرار میبخشد بلکه ستارههای خود را به جایگاهی میرساند که تیمهای سرشناس باشگاهی دنیا خواهان آنان میشوند تا از این مسیر نیز درآمد ارزی برای والیبال ایران ایجاد شود.
ارسال نظر