طنز؛ دهانت را میبویند...
شهرام شهیدی در ستون طنز روزنامه شهروند نوشت: ستش نمیتوانم درست برای شما درددل کنم، چون الان برخی نیروهای عزیزِ گشت دارند زیر بالش مرا میگردند. اول که آمدند تو... یعنی در زدندها. واقعا در زدند. من هم خیلی شیک در را باز کردم. آمدند تو گفتند ها کن! من ترسیدم. گفتم این چیپس و ماست روی میز دلیل زهرماری نیست. من چیپس و ماست دوست دارم.
شهرام شهیدی در ستون طنز روزنامه شهروند نوشت: ستش نمیتوانم درست برای شما درددل کنم، چون الان برخی نیروهای عزیزِ گشت دارند زیر بالش مرا میگردند. اول که آمدند تو... یعنی در زدندها. واقعا در زدند. من هم خیلی شیک در را باز کردم. آمدند تو گفتند ها کن! من ترسیدم. گفتم این چیپس و ماست روی میز دلیل زهرماری نیست. من چیپس و ماست دوست دارم. دوباره گفتند: ها کن. کردم. پرسیدند: چرا مسواک نمیزنی؟ گفتم چشم میزنم. دوباره گفتند ها کن. پرسیدم دنبال چه هستید؟ بنده در یک روز وسط هفته باید در خانه چه خورده باشم و چرا؟ گفتند دهانت را میبوییم مبادا دلار خورده باشی.
همین شد اول ماجرا. یعنی باید میفهمیدم وقتی بانک مرکزی میگوید داشتن بیش از ١٠هزار یورو در خانه جرم است، کار به تفتیش و جستوجوی نیروهای گشت ارز- البته حتما با حکم دادستانی- ختم خواهد شد. بعد برای اینکه معادل ریالی یوروها را پیدا کنم، نشستم ١٠هزار یورو را ضرب کردم در... راستش نشد ضرب کنم، چون اعلام قیمت دو روز قبل الان جرم است و دولت هم برای یورو نرخ جدید تعیین نکرده. بعد گفتم حالا چه فرقی میکند. من که یورو ندارم. دوستان هنوز مشغول جستوجوی خانه هستند. نمیدانم باید بهشان بگویم دو روپیه از سفر پاکستان برایم باقی مانده یا نه؟
نیروی عزیز که گویا خسته شده بود، گفت چطور میشود تو در خانه ارز نداشته باشی؟ مگر روزنامهنگار نیستی؟ گفتم من هم گول همین را خوردم. هی گفتند چمدان دلار از خارج برای روزنامهنگارها میفرستند، برای همین من جذب این حرفه شدم. اما دریغ از همان یک پاپاسی حقالتحریر کوفتیمان. حالا شما از کجا فهمیدید من روزنامهنگار هستم؟ یکیشان گفت، مرد حسابی تو چه روزنامهنگاری هستی؟ یعنی خودتان هم روزنامه نمیخرید که بفهمی محمد غرضی چه گفته؟ ایشان گفته در سال ٦٤ در وزارت پست و تلگراف و تلفن، حدود ٥٠٠نفر مینشستند نامههای مردم را میخواندند که مشکل امنیتی نداشته باشند. حالا ما نتوانیم این کار را بکنیم؟ گفتم: خب من که هیچ اپلیکیشن پیامرسان داخلی و خارجیای روی گوشیام نصب نیست.
حالا نمیتوانم هرچه گفتیم و شنیدیم را برایتان بازگو کنم. خلاصه بنده قانع شدم. الان هم داشتند درِ دستشویی را باز میکردند. آخر آدم دلار و یورو را در دستشویی نگه میدارد. حالا قبلا شاید. اما الان... گفتم الان یاد قیمت دلار افتادم. و یادم آمد قبلا برخی دوستان از شنیدن خبر افزایش نرخ دلار به ٤١٠٠ تومان مکدر شدهاند، بعد همکاران ایشان آمدهاند قیمت دلار تکنرخی را ٤٢٠٠ تومان تعیین کردهاند. چرا این کار را میکنند؟ این رفتار درست است؟ اطرافیان ایشان گویا دوست دارند مدام فضا را برای ایشان مکدر کنند. مثلا ایشان میگوید با فیلترکردن تلگرام مخالف است، بعد جناب نهاوندیان بهعنوان مشاور اقتصادی رئیسجمهوری میگوید: نوسانات و تنشهای بازار ارز به خاطر لفظهایی بود که در کانالهای فضای مجازی به کار برده میشد.
قبلا در چنین شرایطی میگفتند مارادونا را ول کن و غضنفر را بچسب. فرداست که برخی اطرافیان رئیسجمهوری بگویند برادرزن صدام در گران شدن ارز دست داشته. چی؟ مگه نداشته؟
ارسال نظر