داستان عجیب قتل پدر «المیرا شریفی مقدم» +عکس
المیرا شریفی مقدم با انتشار این عکس در صفحه اش نوشت: ساعت پنج و بیست و پنج دقیقه عصر نوزدهم دی هفتاد و دو، من و برادرم منتظریم که پدرو مادرمون برگردند خونه، صدای کمک میاد! دوباره کمک! با سومین کلمه کمک، صدای بابام رو شناختم. جلوی ورودی خونه حمله میکنند برای سرقت کیفش و وقتی مقاومت میکنه، به قتل میرسه. بیست و پنج سال گذشته و دونفر قاتل هنوز پیدا نشده اند. هرچقدر بزرگتر میشم، اون شب وحشتناک پررنگتر درنظرم دیده میشه. روح همه رفتگان شاد.
به گزارش پارس نیوز، المیرا شریفی مقدم با انتشار این عکس در صفحه اش نوشت: ساعت پنج و بیست و پنج دقیقه عصر نوزدهم دی هفتاد و دو، من و برادرم منتظریم که پدرو مادرمون برگردند خونه، صدای کمک میاد! دوباره کمک! با سومین کلمه کمک، صدای بابام رو شناختم. جلوی ورودی خونه حمله میکنند برای سرقت کیفش و وقتی مقاومت میکنه، به قتل میرسه. بیست و پنج سال گذشته و دونفر قاتل هنوز پیدا نشده اند. هرچقدر بزرگتر میشم، اون شب وحشتناک پررنگتر درنظرم دیده میشه. روح همه رفتگان شاد.
المیرای عزیز و خوشگلم خدا پدرتو رحمت کنه که همچین فرشته ی خوشگلی رو از خودش به یادگار گذاشته.
بهت تسلیت میگم و کاش میشد بغلت کنم و نوازشت کنم که بدونی چقدر عاشقت هستم و دوستت دارم