حاشیهسازیهای شبکه ماهوارهای معاند تمامی ندارد
اغلب مهاجران به یک شبکه ماهواره ای در بورس تولیدات نمایشی نبودند و اصلا مهاجرت کردند تا به قول برخی از آنها تواناییهایشان تلف نشود! حالا چه چیز جز یک مسافر برگشتی بر سیاهه رزومه آنها اضافه شده که انتظار داشته باشیم در بازگشت با روی باز تولیدات داخل روبرو شوند؟
برخوردهای سفت و سخت نظارتی با صاحبان محصولاتی سینمایی که تیزرهای آنها از شبکه فارسی زبان جم پخش می شد موجب آن شده که حجم آگهی های سینمایی این شبکه به طرز قابل ملاحظه ای کاهش یابد با این حال آگهی های غیرسینمایی و متعلق به شرکتهای تجاری داخل به وفور از این شبکه پخش می شود! این تناقض از کجا نشات گرفته؟
اگر بخواهیم به مرور اولین حاشیه های این شبکه بپردازیم باید به دو سال قبل برویم یعنی زمانی که آگهی های برخی آثار سینمایی تولید داخل و در حال اکران از این شبکه پخش شد؛ در ابتدا و در شوآفی که حمایت از فرهنگ و هنر ایرانی قلمداد شد این آگهی ها به صورت رایگان روی آنتن رفت اما بعد از مدتی خبر رسید که این شبکه برای پخش آگهی از صاحبان آثار هزینه می گیرد؛ البته هزینه ای اندک که در برابر هزینه های سرسام آور بیلبوردهای شهری یا تیزرهای تلویزیونی بسیار ناچیز بود! مدتی از رونق گرفتن اکران به واسطه پخش تیزرها نگذشته بود که مدیران نظارتی ارشاد از غیرقانونی بودن پخش تیزرها و برخورد با آنها که تیزر به جم داده بودند سخن گفتند با این حال پخش تیزرها بیش و کم ادامه یافت تا ابتدا شایعه توقیف فیلمی به نام «عادت نمیکنیم» منتشر شد و مدتی بعد «مشکل گیتی» یک هفته تمام توقیف شد.
در این بین البته خبرهایی هم آمد درباره تعلیق مجوز دفاتر پخشی که تیزرهایشان در جم روی آنتن رفته که البته این خبر هم هیچ گاه جدی نشد و هیچ شرکت پخشی به این واسطه معلق نشد، اما همان توقیف یک هفتهای «مشکل گیتی» باعث شد که در دو ماه اخیر حجم آگهی های سینمایی جم به نزدیک صفر برسد.
این اتفاق در حالی افتاده که صاحبان آگهی های غیرسینمایی به راحتی و به کرات آگهی به این شبکه می دهند و جالب اینجاست اغلب محصولاتی در این شبکه تیزر می دهند که آگهی های آنها به دلایل مختلف که اصلی ترین آن شاید بالا بودن تعرفه پخش است از رسانه ملی روی آنتن نمی روند.
پرسشهای بیپاسخ
پرسش اینجاست که چرا در برخورد با صاحبان آگهی های ارائه شده به این شبکه نوعی دوگانگی می بینیم؟ اگر آگهی دادن غیرقانونی است که هیچ صاحب محصولی نباید آگهی دهد، نه اینکه تهیه کننده سینما نتواند آگهی دهد اما صاحب یک برند خوراکی بتواند!
از آن گذشته ماجرای روی آنتن نرفتن آگهی های تجاری رسانه ملی از این شبکه چه معنایی دارد؟ آیا بازرگانی رسانه ملی از طرفهای قرارداد خود خواسته به این شبکه آگهی ندهند؟ اگر این طور است صاحبان آگهی چطور هزینه بالای آگهی در رسانه ملی را ترجیح داده اند به هزینه اندک ماهواره؟ آیا رسانه ملی مشوقهای خاصی را به آگهی دهندگان در جهت نرفتن به سراغ ماهواره داده است؟ اگر چنین مشوقهایی وجود دارد چرا آنها که به ماهواره آگهی می دهند شامل این مشوقها نمی شوند؟ شاید هم توافقی نانوشته میان طرفین صورت گرفته که طرف دوم فقط آگهی هایی را پخش کند که طرف اول به سراغ آنها نرفته است!؟
مهاجران وامانده
شبکه جم در سالهای اخیر فقط به خاطر پخش تیزرهای سینمایی و جز آن در کانون توجه قرار نگرفته است؛ مهاجرت تعدادی از بازیگران و عوامل پشت صحنه سینمای ایران به این شبکه دومین دلیل حاشیه سازی آن بوده است. از امثال سعید ابراهیمی فر و مهدی مظلومی که یکی محصول سینمای گلخانه ای دهه 60 بود و دیگری تلهفیلمسازی رشد کرده در تلویزیون بگیر تا احمدرضا گرشاسبی که از جمله کارگردانان مرهون حمایت سازمانی برای تولید آثارش بود و بالاخره بازیگرانی مانند رابعه اسکویی، رامسین کبریتی، بهارک صالح نیا، چکامه چمن ماه، پردیس افکاری، بنیامین احمدی و هرمز سیرتی که برخی از آنها به ایران بازگشتند اغلب جذب شدگان به این شبکه درجه دوهایی بودند که یا مدتها از دوران اوج خود فاصله گرفته بودند یا آن که اصلا اوجی را در داخل تجربه نکرده بودند.
در میان این مهاجران وضعیت بانوان بدتر از بقیه بود چون فارغ از اجبار برای حضور ولنگارانه در آثار نازل این شبکه، مجبور بودند برای امتداد حضور در این شبکه به همه جور خواسته مدیران شبکه تن دردهند.
شاید یک دلیل اینکه امثال رابعه اسکویی، ماریا کریمی و ماهور بساکی قید همکاری با این شبکه را زدند همین وضعیت سخت کاری برای بانوان بود!
بسیاری از بازیگران زن مهاجر به این شبکه در ماههای ابتدایی حضور از پشت پرده سینمای ایران گله مند بودند و مدام به شانتاژ این قضیه می پرداختند که روابط پشت صحنه سینما بوده که آنها را مجبور به مهاجرت کرده است؛ فارغ از آن که هیچ کدام از این بازیگران مهاجر حضوری مداوم در سینما نداشتند و اغلب بازیگران فرعی تله فیلمها و سریالها بودند اینکه کمتر از یک سال بعد از حضور در جم، خودشان از همان حفره ای گزیده شدند که دلیل مهاجرت را آن نامیدند جالتر به نظر می رسد!
این یک واقعیت هزاران بار امتحان پس داده است که هنرمندی که نتواند نزد هموطنانش هنر خود را ارائه کند، بعید است در کشوری با فرهنگ بیگانه و آن هم در محیط ایزوله یک شبکه ماهواره ای بتواند هنری از خود بروز دهد.
اما مهاجران به جم حواسشان به این نبود که وقتی حتی در داخل هم نمی توانند عیاری از خود بروز دهند مهاجرت هم دردی از آنها دوا نمی کند.اینکه در داخل بازیگر فرعی سریالهای روتین و تلهفیلمهای خواب آور باشی و انتظار داشته باشی به ناگاه با حضور در جم در کانون پیشرفت قرار گیری، همان قدر ساده لوحانه است که یک فوتبالیست فکر کند با رها کردن لیگ برتر و توپ زدن در دسته دو می تواند رشد بهتری داشته باشد.
این وضعیت عینا برای عوامل پشت صحنه کارها هم رخ داد و آنها هم جز افزودن بر تصاویر ولنگارانه خود از حضور در این شبکه طرفی نبستند و در نهایت آنها نیز به مانند آن بازیگران به جایی رسیدند که زمزمه های ناراحتی از مهاجرت را در محافل خصوصی سر دادند.
خودشناسی را نیاموختند
اما آیا راه بازگشتی برای اینها به کشور وجود دارد؟ و از آن مهمتر اینکه آیا بازگشت آنها شرایطی را فراهم خواهد کرد که مجددا جذب تولید در سینما و تلویزیون شوند؟ درباره بازگشت فارغ از گرفت و گیرهای نظارتی که مطمئنا شرایط حضور مجدد آنها در محصولات داخلی را سخت خواهد کرد، این نکته حائز اهمیت است که آنها پیش از مهاجرت دارای چه جایگاهی بودند که حالا در بازگشت به دنبال بازپس گیری همان جایگاه باشند!
اغلب مهاجران به این شبکه ماهواره ای در بورس تولیدات نمایشی نبودند و اصلا مهاجرت کردند تا به قول برخی از آنها تواناییهایشان تلف نشود! یا به قول برخی دیگر مشکل بیکاری و دردسرهای اقتصادی برآمده از آن را حل کنند. حالا چه چیز جز یک مسافر برگشتی بر سیاهه رزومه آنها اضافه شده که انتظار داشته باشیم در بازگشت با روی باز تولیدات داخل روبرو شوند؟
باز اگر با هنرمندانی در سطح بالای فعالیت روبرو بودیم این بازگشت می توانست مثمرثمر قلمداد شود برای سینما و تلویزیون اما به عنوان مثال بازگشت بازیگری مانند هرمز سیرتی که تا قبل از مهاجرت به جم بسیاری نام او را هم نشنیده بودند چه سودی می تواند داشته باشد برای پروژه ای سینمایی یا تلویزیونی!؟ صدالبته که این بازگشتها تا یکی دو ماه خوراک خبری خوبی را برای رسانه ها ایجاد می کند اما به دنبال آن و تکراری شدن دیالوگهای برگشتیهاست که دوباره بیکاری و کم کاری به سراغشان می آید و دوباره همان گلایه های سابق که به هنگام مهاجرت ازشان شنیده بودیم ورد کلام شان خواهد شد.
چه باید کرد؟ به نظر می رسد چه هنرمندانی که به جم مهاجرت کرده و سودای بازگشت دارند چه آنها که به دنبال آزمودن بخت خود در یکی از شبکه های ماهواره ای هستند، ابتدا عیار کیفی خود را بیرودربایستی بسنجند و ببینند در چه سطح بازیگری هستند و در طول 5 سال اخیر در چند محصول قابل اعتنا حضور داشتهاند!
اگر این ارزیابی صورت بگیرد و به دنبال آن مهاجرت یا بازگشت صورت گیرد قطعا از بروز سرخوردگیهای زودهنگام جلوگیری خواهد شد وگرنه آش همان آش است و کاسه همان کاسه...
ارسال نظر