مرور دیدگاههای امام خامنهای درباره موسیقی/ موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی است
موسیقیایی که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند میتواند بلیت تهیه کند و در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی از اجرای آن لذت ببرد.
سطور زیر بخشهایی از کتاب «هنر از دیدگاه مقام معظم رهبری» است که توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی و ناظر به دیدگاههای آیتالله خامنهای درباره موسیقی ایراد شده است. در این روزها که حرف و حدیث و حاشیه درباره موسیقی بالا گرفته است مرور این دیدگاهها خالی از لطف نیست.
اگر توجه داشته باشید مقامها و گوشههای مختلف هر دستگاه از بدو شروع تا نقطه پایان روند منظمی را طی میکنند یعنی از جایی آغاز میشوند، فرود میآیند، فراز دارند تا جایی که تمام میشوند. همه اینها مبین حکمفرما بودن نظام در این هنر است. بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت هنر موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی است که مظهر فطرت خدادادی در درجه نخست حنجره انسانها و در درجه دوم سازهاست که به دست انسان ساخته میشوند. پس میبینید که پایه، پایه الهی است... در عالم واقع صدایی که از حنجره خواننده صادر میشود با یک پایه الهی و خلقی که مربوط به خدای متعال است مانند بنا مستحکم و وسیع، پرجاذبه و رنگین شکل میگیرد. اولین نتیجهای که این بیان دارد آن است که ما این هنر را در راه خدا مصرف کنیم.
موسیقی یک نعمت الهی است
من این نکته را میخواهم به شما آقایان اعم از خواننده، نوازنده و آهنگساز عرض کنم که این هنر ساخته و پرداخته نعمتهای الهی را که بر اساس یک ذوق و قریحه ذاتی و یک نظم و انتظام خردمندانه شکل میگیرد و در واقع جان دادن به بیجانهاست، در راه خدا و رضای او مصرف میکند. البته ما از دوران جوانی خودمان حرفهای برخی از اهالی هنر را میشنیدیم که روشنفکرمآبانه و واقعاً بیپایه و اساس، مبتنی بر این نکته بود که ما هنر را در راه فکر و پیشبینی و سیاست، به کار نمیبندیم. آنها که ادعایی این چنین داشتند، هنرشان اعم از شعر و دیگر فنون، بیش از سایرین در خدمت سیاستها قرار میگرفت... هر چه هدف متعالیتر باشد، آن کار یا هنر ارزشمندتر میشود.
لذت بردن از موسیقی آموزنده و معنادار
موسیقی در منطقه ما برای هدفهای متعالی به کار نرفته است و این برخلاف سیر موسیقی در اروپاست. میدانید که من به طور طبیعی از جمله آدمهای غربستیزم. چنانکه هیچ ویژگی غرب مرا مبهوت و مجذوب نمیکند. در عین حال ویژگیهای مثبت غرب را از روی محاسبه تأیید میکنم. یکی از آن ویژگیها، مقوله موسیقی است. درست است که در غرب، موسیقیهای منحط وجود دارد اما در همان نقطه از جهان از دیرباز موسیقیهای آموزنده و معنادار هم بوده است. موسیقیایی که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند میتواند بلیت تهیه کند و در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی از اجرای آن لذت ببرد.
عدم معنای صحیح موسیقی در منطقه ما
[در منطقه ما] موسیقیدان با آن خصوصیات که گفتم اهل خرد و قریحه ذوق است، باید خود را میشکست و انواع و اقسام هنرهای خویش را نثار میکرد تا خلیفه از حالت افسردگی که لازمه خونریزیها، قساوت و خباثتهای وی بود بیرون میآمد. این وضعیت موسیقی در بارگاه خلفا و امرای عرب بود. یعنی همین قضیه در مورد سلاطین ایران هم صدق میکند. پادشاهان که اهل موسیقی لهو بوده و دربارهای موسیقی طرب داشتهاند کم نیستند که از آن جمله میتوان به دربار قاجار و پادشاهان آن سلسله اشاره کرد. توجه میکنید که موسیقی در خدمت چه جریانها و کسانی بوده است؟! اینکه میبینید در کلمات فقهها، موسیقی مقولهای حرام و ممنوع و دستنزدنی و نزدیک نشدنی است به این خاطر است.
چه وقت مردم میتوانند به کنسرت بیایند؟
در منطقهای که تاریخ موسیقی ما در آن شکل گرفته است، موسیقی معنای صحیح ندارد. شما باید به آن معنا و مفهوم صحیح بدهید و در واقع باعث نجات آن بشوید. حرف من با موسیقیدانها این است که موسیقی را به سمت معنا و هدفهای متعالی ببرید. هدفها فراتر از عیاشی فلان عاشق کذایی است که بهمان معشوقه کذاییتر را دوست میداشته است و چون مورد بیاعتنایی قرار گرفته، دلش شکسته است... چنین هدفی در استعمال موسیقی ارزشمند نیست... [موسیقی] برای هدف متعالی باشد. [اگر چنین شد] آن وقت میشود ما هم مثل غربیها کنسرت داشته باشیم (عنوان را مثلاً بگذاریم محفل خوانندگی تا اصطلاح غربی هم به کار نبرده باشیم) که مردم اعم از معمولی و متدین بلیت تهیه کنند و برای شنیدن ساز و آواز شما به آن محفل بیاید.
گوشههای مخرب را حذف کنید
درخواست من از شما آقایان موسیقیدان و افرادی که در این زمینه بسیار مهم صاحبنظر هستند این که احساس مسوولیت کنید و موسیقی را نجات دهید... توقع من از شما هدفدار کردن موسیقی است. من این توقع را هم از آقایان آهنگساز و موسیقیدان دارم. اگر شما توانستید این کار را بکنید بدانید خشتی را خواهید گذاشت که نه برای تمدن ایران اسلامی بلکه برای کل جهان مخفوف به همان سیاستی که قبلاً عرض کردم مبارک خواهد بود. حتی ممکن است دیگران هم در آینده از این اهتمام شما بهره ببرند... موسیقی را هدفدار، جهتدار و معنادار اجرا و طراحی کنید و صبغههای لهو آن را بزدایید. هنر انسان بینهایت است. اگر به این اصل معتقدید چه لزومی دارد گوشههای مطربی و لهوی را که موجد تحرکات فیزیکی است از موسیقی حذف نکنید؟! شما میتوانید با حذف گوشههای مخرب، گوشههای جدیدی به وجود آورید.
قطعهای که یک ملت را تکان داد
به یاد دارم در زمان گذشته که ما مشغول مبارزه بودیم یک وقت بحث از موسیقی و سمفونیها بتهوون پیش آمد. از برخی مطلعان شنیدم که شور «امیراُف» در جنگ جهانی باعث نجات شوروی شده بود. از همین آهنگ شور موسیقی شما، آهنگساز و نوازندهی قطعهای ساخته که ملت را تکان داده است. من اگرچه شور «امیراُف» را نمیشناسم و شور او را نشنیدهام اما میدانم شور چیست و میدانم که انسانی با قریحه میتواند با یک آهنگ، ملتی را منقلب کند.
ارسال نظر