ناجی جشنواره
«بادیگارد» قطعا بهترین فیلم کارگردان «آژانس شیشه ای» نیست اما یکی از ناجیان جشنواره بی کیفیت امسال است.
به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان،«بادیگارد» هجدهمین ساخته ابراهیم حاتمی کیا پس از فیلم های «هویت»، «دیده بان»، «مهاجر»، «وصل نیکان»، «از کرخه تا راین»، «خاکستر سبز»، «بوی پیراهن یوسف»، «برج مینو»، «آژانس شیشه ای»، «روبان قرمز»، «موج مرده»، «ارتفاع پست»، «به رنگ ارغوان»، «به نام پدر»، «دعوت»، «گزارش یک جشن» و «چ» است. فیلمسازی که پستی و بلندی های زیادی را در جشنواره فیلم فجر داشته و حالا هم با جدیدترین اثرش به رقابت در بالاترین سطح سینمای کشور آمده است. «بادیگارد» داستان محافظی به نام حیدر (با بازی پرویز پرستویی) است که پس از عملیاتی تروریستی، مسئول حفاظت از یک دانشمند هسته ای می شود.
«بادیگارد» با یک سکانس فوق العاده آغاز می شود. سکانسی که نفس بیننده را در سالن بند می آورد و با سکانسی بی نظیر هم تمام می شود. سکانسی که باز هم تماشاگر را میخکوب می کند. ما بین این دو سکانس، ریتم اگرچه افت می کند اما باز هم می شود به ساخته جدید ابراهیم حاتمی کیا به چشم یک اثر خوب در استاندارد های سینمای ما نگریست. اگر از فیلمنامه آغاز کنیم، باید گفت حاتمی کیا به خوبی توانسته حاج کاظم را از پرستویی جدا کند. بازیگری که با بازی در هر فیلم جنگی یا مرتبط به دفاع مقدس پس از «آژانس شیشه ای» تداعی کننده نقش حاج کاظم برای مخاطب بود، در «بادیگارد» فقط حیدر است. حاتمی کیا توانسته قالب جدیدی را برای پرویز پرستویی طرح ریزی کند که با بازی قابل قبول او هم همراه شده تا ما حاج حیدر را روی پرده سینما ببینیم. حاج حیدری که البته در امتداد حاج کاظم است. برای این مهم او وارد زندگی خصوصی شخصیت نقش اولش شده بود. به جزئیات زندگیش پرداخته بود و در هر سکانسی می شد اثری از شخصیت پردازی حاج حیدر را دید. مریلا زارعی که در این فیلم مسئولیت بازی گردانی را هم بر عهده داشته خود کنار پرویز پرستویی بازی کرده. آن قدر اجراهای ناب و درجه یک از پرویز پرستویی و مریلا زارعی دیده ایم که دیگر واقعا بد عادت شده ایم. البته که اگر پرستویی و زارعی چیزی جز این بودند ما باید شک می کردیم و الآن چندان شوکه نشده ایم. البته بابک حمیدیان چیز جدیدی به نسبت «چ» برای ارائه نداشت اما او هم از پس نقشش به خوبی بر آمده بود.
بعد از «بارکد» و «ایستاده در غبار» بالاخره یک فیلم قهرمان محور دیگر دیدیم. حاج حیدر واقعا یک قهرمان کلاسیک سینما محسوب می شود. هدف دارد و زندگیش آن قدر برای تماشاگر مهم می شود که حتی یک لحظه هم نتوان از دیدن آن روی پرده سینما دست کشید. تعلیق های فیلم به حدی خوب اجرا شده که مخاطب با شخصیت حیدر همراه می شود. نگرانی هایش را درک می کند و می خواهد ادامه داستان را تماشا کند. حاتمی کیا در «بادیگارد» شرح حال زمانه ما را می گوید. شک ها و بحران های روحی در گذرگاه های حساس اجتماعی و سیاسی. در نتیجه طبیعتا بخشی از پیام های او هم واضح و روشن است. که نمی توان چندان به آن خرده گرفت. در عین حال فضاها خوب ایجاد شده و حتی حاتمی کیا در برخی سکانس ها قدرت کارگردانیش را به رخ همکارانش هم کشیده. مثل سکانس زد و خورد در پارک که شاید هر کس دیگری جز او آن را می ساخت، در هنگام نمایش خنده تمسخر از حاضران در سالن به گوش می رسید. اگر بخواهیم به ابعاد دیگر فیلمنامه «بادیگارد» هم اشاره کنیم، باید انتقادی به دیالوگ نویسی آخرین اثر ابراهیم حاتمی کیا داشته باشیم. همه دیالوگ های «بادیگارد» فوق العاده نبودند و حتی بین آنها می شد دیالوگ های ضعیف هم پیدا کرد اما وقتی بازی ها خوب و فیلمنامه هم از استحکام لازم برخوردار باشد واقعا چند دیالوگ نمی توانند به کلیت فیلم لطمه بزنند. هر چند هنوز هم دیالوگ های حاتمی کیایی زیادی می توان در «بادیگارد» پیدا کرد؛ «این حیدر کدوم طرفیه؟ خیبریه یا موتوری؟!»
اگر به دیگر عوامل «بادیگارد» هم نگاهی بیندازیم می بینیم در قریب به اتفاق ابعاد ساخت فیلم، استانداردها رعایت شده اند. پشت دوربین محمود کلاری و پسرش کوهیار نشسته اند که اوج هنرنماییشان را می توان در سکانس جذاب پایانی دید. موسیقی متن هم اثر فوق العاده کارن همایونفر است که فکر می کنم حداقل در جشنواره امسال نظیر ندارد و سخت می شود کار بهتری از او را به یاد آورد. شاید این بهترین اثر کارن همایونفر هم هست. از سوی دیگر وقتی جلوه های ویژه و بدلکاری های فیلم را هم مد نظر قرار می دهیم راهی جز دادن نمره قبولی نداریم. «بادیگارد» همه آن چیزی که یک فیلم خوب باید داشته باشد را دارد اما با این حال بهترین فیلم حاتمی کیا نیست. کارگردانی که «آژانس شیشه ای»، «از کرخه تا راین»، «بوی پیراهن یوسف»، «به رنگ ارغوان» و «چ» را کارگردانی کرده خیلی باید بیشتر تلاش کند تا بهترین فیلمش را بسازد. با این حال اگر در قالب جشنواره امسال بخواهیم آن را ببینیم، می توانیم «بادیگارد» را چند سر گردن بالاتر از قریب به اتفاق آثار سودای سیمرغ بدانیم.
«بادیگارد» پر از دیالوگ های سیاسی و شک های جناحی است اما به نظر می رسد همان طور که حاج حیدر می گوید آمده تا در جبهه فرهنگی از «شخصیت نظام» دفاع کند که فارغ از رنگ ها، حزب ها، دشمنی های داخلی و خارجی و... هر روز به آغاز پنجمین دهه تولدش نزدیک می شود.
ارسال نظر