اعتراض، محافظهکاری و مرگ «در حاشیه ۲»
انتقادات بیمبنا به بخش اول «در حاشیه» پایان نیافته است. این شبها در بخش دوم «در حاشیه»، تاثیر این انتقادات مشخص است. مهران و مدیری و تیمش، محافظه کار شدهاند و «در حاشیه» دیگر یک اتفاق نیست.
به گزارش پارس به نقل از تسنیم، سنت اعتراضات صنفی، گروهی و قومی به مجموعههای نمایشی که رنگی از انتقاد به این مجموعهها را دارد، سنت دیرپا، پردامنه و همچنان پرقوتی است. به محض نمایشی اندک منفی از یک شخصیت که وابستگی صنفی یا قومیتی به نهاد یا جغرافیای مشخصی دارد، بانگ اعتراض از سوی تریبونداران آن صنف یا قومیت بلند میشود و ماجرا وقتی مسالهسازتر میشود که دستپاچگی همیشگی تلویزیون با آن همراه میشود.
آخرین مورد رخ داده از این اتفاق عجیب اما پرسابقه در تلویزیون ایران به فصل اول از سریال «در حاشیه» برمیگردد. مهران مدیری یکی از محبوبترین و معتبرترین چهرههای طنزپرداز تلویزیونی بعد از چند سال دوری از تلویزیون، سرانجام با «در حاشیه» به تلویزیون بازگشت.
سریالی که به محض شروع با واکنشهای فراوانی مواجه شد وخیلی زود تبدیل به اتفاق رسانهای مهمی در ایران شد. «در حاشیه» علاوه بر اینکه خیلی زود مخاطبان گستردهای پیدا کرد، با واکنشهای متفاوتی هم روبرو شد. سریال در یک بیمارستان دورافتاده میگذشت و ماجرای چند دکتر صراحتا قلابی را نمایش میداد که به فکر سودجویی و سوءاستفاده از بیماران بودند و طبق پیشبینیها، انتقادات به سریال از جانب برخی از جامعه پزشکی خیلی زود آغاز شد. انتقاداتی که به زعم برخی از رسانهها، سریال را سرانجام نیمهتمام به پایان رساند.هر چند واکنشهای تلویزیون به این جور انتقادات، این بار استثنائا ایستادگی نسبی بود.
این نوع اعتراضات به این نوع نمایشها، مشخصا بیمبنا و بیمنطق است. واضح و بدیهی است که انتقاد به یک یا چند عضو خطاکار از یک صنف یا قومیت، زیر سوال بردن کلیت آن مجموعهها نیست و بدیهیتر اینکه در هر صنف یا قومیتی، این جور افراد سوءاستفادهگر پیدا میشوند.اما جدای از این بعد از قضیه، خطرناکترین وجه این اعتراضات، دامن زدن به محافظهکاریهای بعدی مجموعه آثار نمایشی در سینما و تلویزیون است. ترس از مواجهه شدن با این اعتراضات و کنترل نشدن آنها از سوی مدیران بالادستی و هوار شدن همه هجمهها به سمت تهیهکننده و کارگردان و حتی بازیگران، خیلی ساده مجموعه عوامل هنری دخیل در سینما و تلویزیون ایران را به این نتیجه میرساند که بهترین راه، به آرامی رد شدن از این مشکلات و آسیبهای اجتماعی است و این همان چیزی است که این شبها، در «درحاشیه 2» میبینیم
« در حاشیه 2» در عین فراهم بودن بستر برای گام برداشتن در جهت مسالههای ملتهب و به روز جامعه ایرانی، چند گام عقبتر از فضای امروز رسانههای تصویری حتی تلویزیون قدم برمیدارد و این در فضایی که سپهر رسانهای ایران به صورت وحشتناکی در اختیار شبکههای اجتماعیای است که سرعت و به روز بودن ویژگی اصلی آنهاست، چیزی جز شکست برای یک سریال محسوب نمیشود.
«در حاشیه 2» نمیتواند پابهپای مردم جلو برود، به برخی از موضوعات ملتهب و به روز نزدیک میشود، اما از دور میایستد و فقط نظاره میکند و صراحتا میترسد که وارد میدان شود و مهران مدیری و تیمش، دیگر با استفاده از شوخیهای کلامی و موقعیتی قادر به کشاندن مردم به پای رسانهشان نیستند که عمر این بازیها به پایان رسیده است.
این اعتراضات طبیعتا ادامه خواهد یافت. تا وقتی حسن فتحی هم مجبور میشود برای فرار از این اعتراضات بخشی اضافه به سریالش وصله کند و تا وقتی نمایندگان و وزرا به دلایلی معلوم پشتیبانان اصلی این اعتراضات هستندو تا زمانی که صداوسیما سریعا دستپاچه میشود و اولین تصمیمش کنار گذاشتن عوامل این مجموعههای نمایشی است، باید منتظر ادامه و پررنگ شدن این اعتراضات غیرمعقول باشیم و نتیجه، سریالی بی رمق از کاربلدترین طنزپرداز ایرانی.
ارسال نظر