تحقیق پارس در اسناد تاریخی در آستانه دهه فجر
همه طرح هایی که برای حذف فیزیکی امام (ره) تدارک دیده بودند/ پیشنهادقتل امام توسط میانه روها درماجرای مک فارلین
مک فارلین در فصل دوم کتاب خاطرات خود، در صفحه های 17 و 21 ماجرای طرح پیشنهاد قتل وترورامام ره را باز می گوید
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- حسین قاسمی(مورخ)- حذف فیزیکی حضرت امام خمینی(ره) یکی از گزینه های همیشگی روی میز مخالفین ودشمنان انقلاب اسلامی وولایت فقیه بوده است.ازپیگیری اعدام امام ره پس از15خرداد42توسط مظفربقایی و...تاپیشنهاد میانه روها!!به طرف اسراییلی و امریکایی برای قتل امام(ره) دراین یادداشت به بخشی از این طرحها اشاره می شود.
■■اعدام امام به کارگردانی مظفربقایی
پس از قیام مردمی 15 خرداد42،رژیم شاه به دنبال اعدام رهبرنهضت حضرت امام خمینی ره بود.
اسدالله علم نخستوزیر بلافاصله پس از کشتار 15 خرداد طی مصاحبه هایی با مطبوعات خارجی از شدت عمل بیشتر دولت در رابطه با روحانیون و رهبران مخالف دولت خبر داد و آنان را به اقدامات ضد مردمی متهم کرد :
"...نخست وزیر اسد الله علم امروز گفت پانزده نفر از بزرگترین پیشوایان مذهبی که در آشوب ضد دولتی این هفته در شهرهای مختلف دست داشته اند، تسلیم محکمه ی نظامی خواهند شد و محکمه ی نظامی ممکن است معنی مجازات اعدام را داشته باشد.
آقای اسدالله علم گفته است که در نتیجه تیر اندازی مأمورین در حدود بیست نفر کشته شده اند. نخست وزیر اضافه کرد که بعضی ازسران آشوب گران مخفی شده اند ولی ما رؤسای آنها را دستگیر کرده ایم..."
ویلیام شوکراس نیز درکتاب ''اخرین سفرشاه'' اورده است:
"حتی گفته میشد اسدالله علم به شاه توصیه کرده بود که جهت انتقام کشی سخت از روحانیون اجازه دهد آیتالله امام خمینی رهبر قیام 15 خرداد را نیز بلافاصله پس از دستگیری اعدام کند"
فردی که پیگیر اعدام حضرت امام خمینی ره بود،مظفربقایی رییس حزب زحمتکشان ملت ایران بود.
مرحوم ''شیخ محمد هاشمیان رفسنجانی '' شاهد عینی تلاش مظفربقایی در این زمینه گفته است:
''بعد از دستگیری حضرت امام با آیت الله صدوقی و آیت الله صالحی کرمانی با مشایعت روحانیت کرمان و رفسنجان و یزد برای استخلاص حضرت امام به تهران آمدم که در آن زمان آقای هاشمی ـ عموزادهام ـ در خدمت سربازی بود.
مرحوم آیت الله صدوقی برگشتند و در تهران نماندند. بنده در منزل آیت الله صالحی کرمانی ماندم تا این که همان روزها جلسهای سری در حسین آباد ری تشکیل شد که مرحوم آیت الله حاج سید احمد خوانساری هم تشریف آوردند و آن روز آیت الله العظمی میلانی سخنرانی غرایی در عظمت امام ایراد کردند که همه مهاجرین که حدود نود نفر بودند اختیار تام را به ایشان و آقای شریعتمداری و آیت الله نجفی مرعشی و آیت الله آملی دادند که این چهار نفر به نمایندگی از علمای مهاجر در جهت استخلاص حضرت امام کوشش کنند و هر پانزده روز، اقدامات خود را گزارش دهند و اینجانب قیدی را اضافه کردم مشروط به این که آقایان با شاه ملاقات نکنند و این جمله هم در قرارداد نوشته شد و انتخابات در همان جلسه اول تحریم شد و قرار شد بعد از پانزده روز خدمت حضرت آیت الله میلانی برویم.
صبح روزی که بنا بود خدمت آیت الله میلانی برویم ، نیم ساعت به طلوع آفتاب پسر آیت الله صالحی خبر داد که دکتر بقایی و آقای غلامرضا آگاه، پشت درب منزلاند و میخواهند خدمت آیت الله صالحی برسند؛ فوری به من الهام شد که این دو نفر راجع به امام آمدهاند و اگر من در اطاق باشم یا مرا بیرون خواهند کرد یا به اطاق دیگری میروند. بهتر این دیدم که به بهانهای از اطاق بیرون آمده و پشت پرده قرار گیرم تا بفهمم توطئهای علیه امام و انقلاب نباشد و اگر هست چارهای کنم. خدمت آقای صالحی عرض کردم که من با «آگاه» قهرم و آیت الله صالحی فرمودند: شما را آشتی میدهیم. به ایشان عرض کردم: من با او آشتی بکن نیستم ... از اطاق بیرون آمده و پشت پرده قرار گرفتم. من تا کنون بقایی را ندیده بودم، آن وقت هم صدایش را شنیدم خودش را ندیدم.
وقتی نشستند، بقایی شروع کرد به سخن گفتن. اول گفت: من سه نظریه دارم، امروز لازم دانستم که این سه نظریه را به شما عرض کنم و خودتان امروز که باید به خدمت ایشان (آیت الله میلانی) و سایرین برسید این سه نظریه را به عنوان خودتان اعلام کنید. ضمناً کسی نفهمد که من نظریهام این بوده؛ اول، شاه تصمیم دارد که امام خمینی را اعدام کند، صلاح روحانیت این است که در اعدام خمینی(ره) سکوت کنند زیرا روحانیت اهداف مقدسی دارد که ... و اگر روحانیت سکوت کند، بعداً شاه به حرفشان توجه میکند و اگر سکوت نکند، شاه با قدرتی که دارد روحانیت را هم از بین خواهد برد و اهداف روحانیت از بین خواهد رفت؛ مگر این که علما بنویسند که خمینی(ره) مرجع تقلید است که حتماً نمینویسند، مخصوصاً آیت الله شریعتمداری که قطعاً نمینویسند.
نظر دوم هم این است که تحریم انتخابات به مصلحت نبود، باید این تحریم انتخابات را بشکنید و اگر دو نفر هم بتوانید وارد مجلس شورای ملی کنید، این دو نفر کار خودشان را میکنند و نظر سوم این است که حالا که مهاجرین، اختیاراتی به آیت الله میلانی و آن سه نفر دادند، علما پراکنده شوند و به محل خود برگردند.''(۱)
■■ تروربا قندسیانوری درنجف
هنگامی که امام خمینی ره درنجف اقامت داشتند،یک گروه بازرگانی برای دیدار با حضرت امام(ره) به نجف رفته بودند و قصد داشتند قندهای حاوی سیانور را به صورت نامحسوس در پوشش خوراکی های منزل امام به خورد ایشان بدهند که رهبر فقید انقلاب، به دلیل کسالت با آنها دیدار نکرده و این توطئه خنثی می شود.(۲)
■■ شریعتمداری و پیشنهادترورامام
پرویزثابتی درکتاب خاطرات خود به نام دردامگه حادثه، ازگفتگوی خود با سید کاظم شریعتمداری در نوروز 1357 وپیشنهاد ترور امام خمینی توسط شریعتمداری برای جلوگیری از انقلاب ،چنین گفته است:
شریعتمداری: "آقا گفتیم که این خمینی چی ها را جدی بگیرید که نگرفتید...من به شما می گویم که من به عنوان مجتهد به شما می گویم که او دارد فتنه علیه اسلام می کند و قتلش واجب است و شما می توانید آدم بفرستید و این را بکشد".
ثابتی: "حضرت آیت الله شما این همه پیرو دارید. خوب به یکی از اینها فتوایتان را بدهید، ما که نمی توانیم چنین کاری بکنیم".
آیت الله شریعتمداری: "نه! من چرا بکنم؟، باید شما بکنید و شما مسئول امنیت هستید...برای این که امنیت مملکت را به هم زده'' .(۳)
■ بختیار و سفارش ترورامام خمینی به موساد
یوسی الفرمامورارشد سابق موساددردهه های شصت وهفتادمیلادی(چهل و پنجاه خورشیدی) درکتاب خاطرات خود ازدرخواست شاپوربختیارنخست وزیر رژیم شاه دردیداری بانماینده اصلی موساد درایران برای ترورامام خمینی خبرداده است.
شاپور بختیار این خواسته را با الیعزر تسفریر در میان گذاشت. تسفریر نماینده موساد بود که در سال ۱۹۷۵ به ایران رسید.امام ره دران مقطع درپاریس به سرمی برده است.
به گفته یوسی الفر این درخواست به مقامهای عالی موساد در تلآویو منتقل و در آنجا به بحث گذاشته شد. آقای الفر میگوید که رئیس وقت موساد در جلسهای که در این باره برگزار شد، گفت مایل نیست که این گزینه عملی شود اما میخواهد نظر دیگر مقامهای موساد را بشنود.
یوسی الفر در آن جلسه به مقامهای عالی موساد گفت به دلیل کمبود اطلاعات درباره آیتالله خمینی به دشواری میتوان درخواست شاپور بختیار را عملی کرد. آقای الفر میگوید: "واقعا از اینکه از آن درخواست حمایت نکردم پشیمانم."
پیش از این و در سال ۲۰۰۹ الیعزرتسفریر فاش کرده بود که شاپور بختیار از او درخواست کرده که در مورد آیتالله خمینی "کاری بکنند" اما موساد این درخواست را رد کرد.(۴)
■■ پیشنهاد رییس سازمان اطلاعاتی فرانسه برای ترور امام خمینی
طی 4 ماهی که امام خمینی (ره) در سال 1357 در فرانسه حضور داشتند (13 مهر تا 12 بهمن) سازمان اطلاعاتی فرانسه با همکاری ساواک تلاشهای فراوانی برای مقابله با فعالیتهای ایشان علیه رژیم شاه به عمل آورد. این تلاشها شامل اعمال فشار به حضرت امام برای توقف مبارزات مشارالیه، کنترل تلفنهای نزدیکان امام، ارائه نشانی طرفداران امام به ساواک و تلاشهایی برای اخراج امام از فرانسه بود.
اما یکی از اسناد کشف شده ساواک حاکی از پیشنهاد رئیس سازمان اطلاعاتی فرانسه برای ترور امام خمینی بود. طبق این پیشنهاد که از سوی "کنت دومرانش" رئیس سازمان اطلاعاتی فرانسه به تیمسار کاوه، فرستادة ساواک ارائه شد، میبایست زمینه انتقال امام به ایتالیا فراهم شود. سپس در آنجا با استفاده از هرج و مرج سیاسی موجود در آن کشور، اقدام به ترور مشارالیه گردد. گزارش این پیشنهاد همراه با سایر فعالیتهای مشترک
ساواک و سازمان اطلاعاتی فرانسه علیه امام را در نامه سپهبد ناصر مقدم به شاه میخوانیم:
پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر
مفتخر اً بشرفعرض میرساند:
به منظور تسریع و پیگیری اقدامات مربوط به جمعآوری اطلاعات پیرامون فعالیتهای خمینی در پاریس معاون اطلاعات خارجی ساواک از تاریخ پنجشنبه 20/7/57 تا یکشنبه 23/7/1357 به پاریس مسافرت و طی آن ملاقاتهایی با مقامات سرویس اطلاعاتی فرانسه و برخی از منابع اطلاعاتی به عمل آورد.
اهم مطالب مطروحه در این ملاقاتها و اطلاعات مکتسبه در مورد خمینی ذیلاً از شرفعرض پیشگاه مبارک ملوکانه میگذرد.
بنا به اظهار مقامات فرانسوی خمینی از بدو ورود به پاریس تاکنون سه بار محل اقامت خود را تغییر داده است و طی این مدت با ابوالحسن بنیصدر ـ صادق قطبزاده ـ مظفر فیروز ـ غضنفرپور ـ سیدشمسالدین مجابی و تعداد کثیر دیگری از ایرانیان مقیم فرانسه و سایر کشورهای اروپا بویژه ایتالیا و آلمان تماس داشته است. ضمناً صادق قطبزاده شخصاً به عراق رفته و خمینی را با خود به فرانسه برده است.
طبق این پیشنهاد که از سوی "کنت دومرانش" رئیس سازمان اطلاعاتی فرانسه به تیمسار کاوه، فرستادة ساواک ارائه شد، میبایست زمینه انتقال امام به ایتالیا فراهم شود. سپس در آنجا با استفاده از هرج و مرج سیاسی موجود در آن کشور، اقدام به ترور مشارالیه گردد
مراقبت از محل اقامت کنونی خمینی از نقطهنظر تعیین هویت اشخاصی که با او ملاقات میکنند به دلیل وضع خاص خانه محل اقامت او باغ بزرگ با دو دیوار و درهای متعدد برای پلیس امنیتی فرانسه مشکل است. تحقیقات پیرامون مراجعین به محل اقامت خمینی با توجه به شماره پلاک اتومبیل آنها از طرف پلیس فرانسه ادامه دارد و قرار است متعاقباً نتیجه به اطلاع مقامات ایرانی برسد.
مقامات سرویس فرانسه همچنین اظهار داشتند که قرار بود ظرف روز 23/7/57 خمینی برای مصاحبه به محلی در داخل شهر پاریس برود اما نماینده پلیس امنیتی فرانسه به منزل او رفت و به خمینی اظهار داشت که اگر به محل ملاقات برود پلیس مجبور است همه کسانی را که به آنجا رفتهاند از آن محل اخراج کند. نماینده پلیس خطاب به خمینی تأکید کرد که دولت فرانسه از بدو ورود به وی (خمینی) ابلاغ نموده است که حق هیچگونه فعالیت سیاسی علیه ایران را ندارد.
مقامات سرویس فرانسه خاطرنشان ساختند که پس از این مذاکرات خمینی در آخرین لحظه رفتن خود را به محل اجتماع افراد منظور و انجام مصاحبه لغو کرد.
کنت دومرانش رئیس سرویس فرانسه اظهار داشت که زمینهسازی دولت عراق برای خارج کردن خمینی از آن کشور احتمالاً بنا به توصیه وی (کنت) به صدام حسین در این مورد انجام گفته است. کنت دومرانش اضافه نمود که بنا بر توصیه وی چهار روز قبل دولت فرانسه تصمیم گرفته خمینی را از آن کشور اخراج کند ولی با کمال تعجب ملاحظه شد که سفیر شاهنشاه آریامهر مصراً از وزارت امور خارجه فرانسه درخواست کرده که از اخراج خمینی صرفنظر شود.
کنت علت این اقدام را جویا شد. در این مورد به کنت دومرانش پاسخ داده شد که احتمالاً علت این کار این است که سفیر ایران عقیده دارد که خمینی در پاریس تحت کنترل دوستان فرانسوی ایران است در حالیکه معلوم نیست کشور مقصد
بعدی او تا چه حد میتواند یا بخواهد فعالیتهای او را کنترل کند.
کنت دومرانش خاطرنشان ساخت دلایل قاطعی در اختیار دارد که خمینی با کمونیستهای فرانسه و ایتالیا ارتباط دارد و این عناصر کمونیست برای رفتن او به ایتالیا تلاش میکنند. رئیس سرویس فرانسه اظهار عقیده کرد که خوب است وسایل عزیمت خمینی به ایتالیا فراهم شود و با استفاده از هرج و مرجی که در ایتالیا وجود داردعوامل ایران به آسانی او را از بین ببرند.
در این مورد به کنت دومرانش توضیح داده شد که اگر چنین کاری بشود خمینی تبدیل به یک "
شهید'' خواهد شد و حربه جدیدی به دست کمونیستها میافتد تا بیش از گذشته دولت ایران را مورد حمله قرار دهند. کنت این نظر را تأیید نمود.
در مورد تصمیم خمینی دایر بر عزیمت به آمریکا اگر چه تا این تاریخ مقامات اطلاعاتی آمریکا خبر درخواست ویزای ورود به آمریکا وسیله وی را تأیید نکردهاند ولی رئیس سرویس فرانسه اظهار داشت که خمینی درخواست صدور روادید آمریکا را از سفارت آمریکا در پاریس به عمل آورده است.
به رئیس سرویس فرانسه تأکید گردید که عزیمت خمینی به آمریکا مورد تقاضای ساواک بوده و درخواست میشود که وی از امکانات خود برای تشویق خمینی به رفتن به آمریکا حداکثر استفاده را بکند. کنت دومرانش قول داد در این زمینه هر کاری از او ساخته باشد انجام خواهد داد و اضافه نمود که اقدامات لازم را جهت تسریع در جمعآوری اطلاعات پیرامون فعالیتهای خمینی در پاریس و کنترل تماسها و ملاقاتهای وی معمول و نتایج حاصله را سریعاً در اختیار ساواک خواهد گذاشت.
از محل اقامت کنونی خمینی از نقطهنظر تعیین هویت اشخاصی که با او ملاقات میکنند به دلیل وضع خاص خانه محل اقامت او باغ بزرگ با دو دیوار و درهای متعدد برای پلیس امنیتی فرانسه مشکل است. تحقیقات پیرامون مراجعین به محل اقامت خمینی با توجه
به شماره پلاک اتومبیل آنها از طرف پلیس فرانسه ادامه دارد و قرار است متعاقباً نتیجه به اطلاع مقامات ایرانی برسد
به طور کلی در ملاقات با مقامات فرانسوی چنین استنباط شد که آنان علاقه محسوسی در مورد همکاری با دولت ایران درباره کسب اطلاع از وضعیت خمینی در مدت اقامت در آن کشور دارند.
طی ملاقاتی با اسماعیل رائین در پاریس به وی توصیه شد که از طریق صادق قطبزاده خمینی را تشویق نماید که به آمریکا عزیمت کند و اسماعیل رائین قول داد که با نماینده ساواک در پاریس همکاری خواهد کرد.
به پیوست اصل و ترجمه گزارش سرویس اطلاعاتی فرانسه به ریاست جمهوری آن کشور به مناسبت ورود خمینی به پاریس تقدیم میگردد.
مراتب جهت استحضار خاطر خطیر ملوکانه معروض میگردد.
جان نثار-سپهبدناصرمقدم(۵)
■■ اردشیرزاهدی و انفجارهواپیمای امام
ویلیام شوکراس درکتاب'' اخرین سفرشاه'' به برنامه ریزی اردشیرزاهدی برای ترور امام ره اشاره کرده است:
"اردشیرزاهدی و بعضی ازاطرافیان شاه ازجمله سرهنگ جهان بینی به فکریک توطئه ساده وغم انگیزافتادند.عملیات گروه کماندویی اسراییل درانتبه الگوی نقشه انهابود.نقشه انهااز این قراربود که ...هواپیمای حامل ایت الله خمینی راحین پرواز ازپاریس به تهران بربایند.بعدچه کنند؟
یک امکان این بود که هواپیما رادریک پایگاه نظامی دوراز تهران به زمین بنشانند...
ودرانجا ایت الله راوادار به سازش کنند ونتیجه راازطریق رادیو به اگاهی عموم برسانند.امااگرایت الله سازش نکردچه کنند؟ناچاراورا ازبین می برند.
راه حل دیگراین بود که قبل از اینکه هواپیما به زمین بنشیند به ان شلیک کنند یادرزمین فرودگاه تهران که پیروان امام برای استقبال پیش امده اند،ان را منفجرسازند."(۶)
■■ ترورامام درخاطرات ژنرال هایزر
ژنرال هایزردرخاطرات خود اورده است:
''سپهبد ربیعی فرمانده نیروی هوایی باحالتی کاملا احساساتی به من گفت :اگرامریکا به شدت از انها حمایت می کند،چرامن کاری نمی کنم که (امام)خمینی رادرخارج نگاه دارم...خیلی ارام گفتم :همانطور که خوب می دانید ،این کار ازوظایف دولت ایالات متحده نیست.اگرارتش تااین حد علاقه دارد که خمینی را حذف کند،چرابه کسی پول نمی دهد که اورا بکشد؟"(۷)
■■ترور در 21 و22 بهمن
دکتر سید حسن ایت درگفتگوباهفته نامه شاهد (شماره سوم،۱۳۵۹/ ۱۲ /۳)به طرح ترور امام توسط برخی سران ارتش اشاره کرده است.البته انچه ایشان ذکرنموده دارای ابهامات جدی است که درمطلبی مجزاباید به ان پرداخت:
''درمورد جریان روز ۲۱ و۲۲ بهمن چون مایک سازمانی بودیم که ازمدتها قبل در ارتش رسوخی داشتیم وقصد داشتیم ازان طریق کارکنیم وبعدازیک هفته که این انقلاب شروع شد.
ماتعدادزیادی دستگاهی که دقیق بود گرفتیم ودرقسمتهای مختلف شهرمستقرکردیم.ازمسائلی که توسط همان بی سیمهاووسائل دیگر،مااطلاع حاصل کردیم،این بود که می خواهند یک مرتبه ازطریق ارتش،بخصوص لشکرگارد شروع کنند وان قسمتی را که امام درانجابود،بکوبند وامام را ازبین ببرند وسایرنیروهای انقلابی راهم دستگیرکنند.
من چون مقرکار رامنزل خودمون گذاشته بودم،چون هم شماره تلفن را دوستان می دانستند،تماس می گرفتند وهمین که یکی از دستگاههاداخل خانه بود که یادداشت می کردند،مطالبش را.
همان دستگاهی که بی سیم می گرفت ودستگاههای دیگر را هم کم وبیش،بوسیله تلفن ویاپیک منتقل می کردندبه خانه.
بنابراین برای ماغیرمترقبه نبود حمله گارد ونیروی زمینی به قسمت نیروی هوایی ان شب وشبهای قبلش.
دوستان من که این خبربهشون رسیده بود،مصربودند که من خانه را ترک کنم که ناگهان نیایند ومرادستگیرکنند.امامااینکار را نکردیم.درداخل خانه ماندیم ومساله مهمی اتفاق افتاد که یکی ازدوستانی که درگارد جاوید شاه بود ودر حدی هم مورد اعتماد واقع شده بود،که حتی ازنگهبانان داخلی به اصطلاح شاه می شد.این انجاماند.چون مسئول قسمت تنظیم (هدایت)تانکهابود.
افرادی که باید سوارتانکهابشوندکه بیایند،قسمت نیروی هوایی را بکوبند،ازافرادی قرارداد که ازدوستان خودمابودند واینهاامدند.باوجوداینکه مورد هجوم قرارگرفته بودند،چون مردم که نمی دانستندجریان ازچه قراره؟اماانهاحاضرنشدند که به مردم حمله کنند واون دستورات دستگاه را اجراکنند.و12نفرازانهاشهید شدند.دراین جریان یکی ازجریانهای مهمی بود که دران واقعه اتفاق افتاده.
اون دوستی هم که این تانکهاراتنظیم می کرد وافراد را وهرتانکی را دست فردی می داد ودستوراتی می داد،مساله جالب این بود که برای اینکه بتونه کارش را انجام بده فرداش که
۲۲بهمن بود،تااخرین لحظه دراونجا موند.دراون قسمت،به عنوان اینکه داریم دفاع می کنیم.''(۸)
■■ کشمیری وطرح ترور امام
پس از فاجعه انفجار هفتم تیر و حضور گسترده مردم در حمایت از امام وانقلاب اسلامی، سازمان منافقین در تداوم اقدامات تروریستی خود، ابتدا تلاش کرد امکان بمبگذاری در «بیت امام» را بیابد و بعد از ناکامی در این قصد شوم، رئیس جمهور و نخست وزیر را هدف قرار داد. حجه الاسلام سید احمد خمینی در این باره چنین گفته است:
«... آن شخص که با منافقین کار میکرد، یعنی «کشمیری» بنا بود یک چمدان مواد منفجره را بیاورد و در کنار حضرت امام بگذارد، در زمانی که ریاست جمهور، رییس مجلس و نخستوزیر و وزرا خدمت حضرت امام میآمدند ....
(از محل) سه راه بیت حضرت امام آمدند گفتند: آقای «کشمیری» با یک ساک هست همراه رئیس و نخست وزیر و وزرا که در آن ساک وسایل و چیزهایی که بناست یادداشت کنند قرار دارد... گفتن نه ما (به دلیلی ممنوعیت ورود هر نوع کیف و بسته) اجازه نمیدهیم... «کشمیری» از ترس اینکه نکند آن چمدان را در (محل حفاظت) سه راه بیت بگذارد و خودش بیاید، در آنجا بچههای حفاظت بیت به آن ساک مشکوک شوند و مسئله روشن شود، به عنوان اعتراض، همراه کیفش برگشت. همان کیف در نخستوزیری جلوی مرحوم «رجایی» و «باهنر» گذاشته شد و آنجا را منفجر کرد و این دو شهید بزرگوار را از دست ما گرفتند.»(۹)
■■ طرح ترور به فرماندهی جواد قدیری
جواد قدیری از افراد ارشد سازمان منافقین فرماندهی عملیاتی را برعهده داشت که ازطریق زنی بنام عفت غنی پورازنزدیکان بیت امام قصد ترور امام ره را داشتند که عملیات خنثی می شود:
''یک کیس معروفی بود که سازمان [مجاهدین خلق]یک زنیکه ای،''عفت'' نامی فکرکنم''غنی پور''...را که
ازفامیلهای دورخانواده امام بودبرای ترورامام نفوذ دادند تاحدی هم موفق شده بودند که بعضابدون بازرسی به جماران رفت وامد می کردکه البته به لطف خدا موفق به ترورهم نشده بود...بعدها مشخص شد که فرماندهی ان عملیات اطلاعاتی را''جوادقدیری''به عهده داشت.''(10)
■ قطب زاده وترورامام
صادق قطب زاده شکل گیری توطئه برای ترور امام وبراندازی جمهوری اسلامی را این گونه بیان می کند:
"از مدتی قبل، حدود سه ماه قبل، از یک سازمان افسری با من تماس گرفتند و بحث و گفتگویی پیرامون تحلیل ما از مسایلی که فعلاً در کشور ما می گذرد، شد. در این تحلیل من یک مقدار نقطه نظرهایی داشتم و آن ها هم همچنین.
بعد از قبول نقطه نظرهای من و چارچوبی که باید در آن باشیم، بحث و گفتگو راجع به قصد براندازی حکومت و نه نظام جمهوری شد که در اطراف بیت امام چه می توان کرد. بر این اساس، بحث اول آن ها صحبت از محاصره بود و آن ها درباره محاصره نقشه ای می خواستند. من این نقشه را توسط یکی از دوستان که تهیه شده بود به آن ها دادم. یک نقشه عادی بود.
آن ها گفتند که این نقشه به نظر ما درست نمی-آید و بنابراین لازم است که ما از نزدیک برویم و آن جا را ببینم. آن ها رفتند و من یکی از دوستانی که در آن جا منزلی - بغل منزل امام - داشت معرفی کردم و این ها رفتند و آن منزل را دیدند. در مراجعت وقتی نشستیم صحبت کردیم، گفتند که این منزل محل بسیار مناسبی است برای انفجار، گفتند: خیلی خوب و بحث راجع به محل انفجار صورت گرفت که چگونه و به چه نوع.
هفته ی بعد - که دو هفته قبل از دستگیری من بود - آمدند گفتند که سازمان ما تصمیم گرفته آن جا را از دو طریق بکوبد: یکی با توپخانه، یکی هم احیاناً با انفجار از داخل منزل ... هدف از بین بردن همه سران حکومت من جمله امام [بود]. من در بدو امر دو نوع حالت روانی در برخورد با قضیه داشتم، یکی مساله آری یا نه. منتها متاسفانه در وهله ی اول من گفتم خیلی خوب این مسأله را بررسی کنیم و ببینیم چه کار می شود کرد و «نه» نگفتم.
آن ها رفتند و نقشه را بررسی کردند و هفته بعد آمدند و گفتند که ما فکر کردیم که هم نقشه کوبیدن آن جا باشد و هم به حالت خون خواهی امام، بقیه کارها را انجام بدهیم و مردم هم در این باره بیایند و در واقع گیج بشوند که به کدام سمت بروند. قرار شد که آن ها بروند و تمام این نقشه را مورد مطالعه قرار بدهند و چند روز قبل از اجرای نقشه، تصمیم نهایی در این زمینه گرفته شود. فی الواقع من از این که با این نقشه در اول آن مخالفت نکردم، از لحاظ روحی خودم ناراحت بودم و تصمیم داشتم که در جلسه نهایی که صحبت است، مطلقاً با کوبیدن جماران و منزل امام به - اعتبار عاطفی خودم نسبت به امام - جلوگیری بکنم؛ ولی البته [با] بقیه نقشه مثل گرفتن سپاه،کمیته، رادیو و ت
لویزیون، محاصره جماران، من کاملاً موافق بودم. این نقشه ای بود که در واقع انجام و عملی واقع شد، یعنی تا آن مرحله؛ ولی همین طور که عرض کردم به تصویب نهایی نرسید و ما هم در قبل از آن که اصلاً ماجرا به صورتی در بیاید، دستگیر شدیم." (۱۱)
■ کودتاگران و بمباران بیت امام(ره)
یکی از اهداف عملیاتی کودتای نوژه ،بمباران بیت امام خمینی ره درجماران بود.
بگفته همه افراد دستگیر شده ، از جمله تیمسار محققی، بیت امام نخستین و مهم ترین هدفی بود که باید بلافاصله بمباران می شد:
"نقاطی که در طرح بود قبل از هر عملیات دیگر منزل امام و بعد زدن باندهای مهرآباد و عبور سوپر سونیک یعنی شکستن دیوار صوتی بر روی تهران و حفظ برتری هوایی از این جهت که پایگاه های دیگر نتوانند بر ضد ما وارد عمل شوند."
■ بیت امام نه فقط اولین هدف
عملیات هوایی را تشکیل می داد، بلکه بمباران آن نیز با سایر اهداف، کاملا متفاوت بود. برای این منظور ۳ هواپیما به خلبانی سه تن از بهترین خلبانان کودتا در نظر گرفته شده بود. هواپیمای اول به خلبانی سروان نعمتی مأموریت داشت ۴ بمب ۷۵۰ پوندی (شعاع تخریبی از مرکز اصابت ۷۵۰ فوت) بر روی هدف رها کند. هواپیمای دوم، دو عدد موشک (ماوریک) (از دقیق ترین موشک ها در زدن اهداف ثابت و متحرک) شلیک می کرد. جماران تنها هدفی بود که برای حمله به آن از موشک استفاده می شد. و مأموریت هواپیمای سوم پرتاب ۴ بمب نفر خوشه ای (هر بمب مرکز از ۶۵۰ نارنجک تأخیری از صفر تا ۳۰ دقیقه) بود. پس از پایان بمباران های مکرر و متنوع جماران، هواپیمای نعمتی به سمت رادیو و تلویزیون می رفت و دو هواپیمای دیگر محدوده بمباران شده جماران را زیر رگبار مسلسل می گرفتند و چنانچه میزان انهدام را کافی تشخیص نمی دادند از هواپیماهای دیگر کمک می گرفتند. پس از بمباران جماران و بمباران مهرآباد (به جهت سلب قدرت مقابله هوایی از جمهوری اسلامی) با شکستن دیوار صوتی، پیروزی نخستین مرحله کودتا (عملیات هوایی) به نیروی زمینی اعلام و علامت آغاز مرحله دوم کودتا، یعنی تسخیر مراکز زمینی بوسیله قوای مسلح، داده می شد.
حمله به بیت امام مرکز ثقل کودتا را تشکیل می داد و به معنای بدست آوردن کلید پیروزی کودتا بود:
"بر سران کودتا کاملا مشخص بود که تا زمانی که امام زنده است مردم با یک کلمه ایشان به خیابان ها ریخته و عمل کودتا را عقیم خواهند کرد… به همین جهت از بین بردن امام یکی از مهم ترین هدف های کودتا بود و برای اجرای آن بیش از سایر هدف ها هواپیما و مهمات سنگین در نظر گرفته شده بود.(۱۲)
تیمسارمحققی همچنین دردادگاه پروژه حذف امام باهماهنگی بابرخی رااینگونه شرح میدهد:
قاضی :آیا با افراد عمامه به سر و روحانی هماهنگی صورت گرفته بود یا نه؟ آیا آنها هم دخالتی داشتهاند؟
تیمسارمحققی:آقا! به عرضتان برسانم مدتها بود از این آقا میپرسیدم، یعنی از این آقای توی همان جلسه.
کدام آقا؟
تیمسار محققی:از این آقای سیاسی، آقای قربان نام. مدتها بود که از این آقای میپرسیدم هی توی آن جلسه که شما میگفتید کسی نمیمیرد، کسی بیرون نمیآید، کسی کشته نمیشود. من از کجا بدانم کسی بیرون نمیآید؟ آمدیم و مردم ریختند بیرون و ۱۰ هزار نفر، شد ۲۰ هزار نفر، شد ۳۰ هزار نفر، آن وقت چه میشود؟
شما که آدم ندارید جلو اینها را بگیرید. اگر از من هم بخواهید، به اینها تیراندازی نخواهم کرد. این آقا به ما گفتند: وقتی امام دیگر وجود نداشته باشد، یکی جای امام مینشیند از رادیو و تلویزیون صحبت میکند و فتوا میدهد مطالبی که امام تا امروز گفته، غلط است. ما – من و مهدیون – خواستیم بیشتر توضیح دهد. گفت: از آقایون روحانیون، ۴ نفر هستند که بلافاصله از رادیو و تلویزیون برای ملت صحبت خواهند کرد.
قاضی :۴ نفر یا ۵ نفر؟ یکی دیگر از آقایون گفته ۵ نفر.
تیمسارمحققی:من آقا! ۴ نفر شنیدم. گفتند این ۴ نفر هستند که بلافاصله وقتی رادیو و تلویزیون گرفته شد، برای ملت صحبت میکنند و فتوا میدهند مطالبی که امام گفته، واقعیت ندارد و ملت را مینشانند سر جای خودشان. آن وقت من خیالم راحت شد که اینها هر چه میگویند درست است و واقعا کسی کشته نخواهد شد، من فهمیدم اینکه میگویند ۱۰ میلیون کشته میشوند، ۱۰ نفر هم کشته نمیشوند.''(۱۳)
درکودتانیز نقش مظفربقایی مهم بوده و ودرجریان طرح ترورامام قرارداشته است.
■■پیشنهادقتل امام توسط میانه روها درماجرای مک فارلین
مک فارلین در فصل دوم کتاب خاطرات خود، در صفحه های 17 و 21 ماجرای طرح پیشنهاد قتل وترورامام ره را باز می گوید:
'' داوید کیمخی، مدیر کل وزارت خارجه اسرائیل، در 3 ﮊوئیه 1985، وارد دفتر مک فارلین در کاخ سفید می شود و او از وجود مخالفان خمینی در درون رﮊیم او سخن می گوید. و می گوید اینان رﮊیم را تغییر دهند. این کار با خشونت همراه است. و می پرسد: چه می گوئی در باره مرگ خمینی؟ مک فارلین به او می نگرد و می پرسد: بخا طر پیری و یا علت طبیعی دیگری؟ و کمیخی می گوید: ما می توانیم، به این یا آن وسیله، به مرگ او شتاب ببخشیم. اما چه کسانی می باید خمینی را بکشد.''(۱۴)
۱- http://www.irdc.ir/fa/content/15714/print.aspx
۲- http://www.irdc.ir/fa/content/15714/print.aspx
۳-پرویزثابتی،دردامگه حادثه صفحه۵۷۵
۴-"بختیار از ما خواسته بود آیتالله خمینی را ترور کنیم"
یک مقام سابق موساد، دستگاه اطلاعات خارجی اسرائیل، فاش کرده است که شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر رژیم پهلوی، از ماموران این سازمان در تهران خواسته بود که امام خمینی(ره) را ترور کنند.
۵-طرح رئیس سازمان اطلاعاتی فرانسه برای ترور حضرت امام خمینی (ره)
۶-ویلیام شوکراس،اخرین سفرشاه،صفحه ۱۲۶
۷-ماموریت درتهران،خاطرات ژنرال هایزر،صفحه ۱۷۳
۸- هفته نامه شاهد،شماره ۳ (۵۹/۱۲/۳)
۹- ماجرای ترور نافرجام حضرت امام(ره) به روایت سیداحمد آقا
«کشمیری» بنا بود یک چمدان مواد منفجره را بیاورد و در کنار حضرت امام بگذارد، در زمانی که ریاست جمهور، رییس مجلس و نخستوزیر و وزرا خدمت حضرت امام میآمدند.
۱۰-شنوداشباح،ص۴۸۴
۱۱- صادق قطب زاده؛ از همراهی با امام تا کودتا علیه نظام
۱۳-عبدالله شهبازی،کودتای نوژه، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۶۷.
۱۴- ( Special Trust. Robert C. McFarlane.New York. Cadell and Davis.1994 )
اگرتیغ عالم بجنبد زجای نبرد کسی تانخواهد خدا اینهمه نقشه برای ترور امام ره ولی خدانمیخواهد