نگاهي به 33 سال سكوت/ مستندي كه ماهرانه بر لبه تيغ انتقاد راه ميرود
ميتواند مستند را تبديل به اثري ويژه از لحاظ فرم كند، نيست اما با اين وجود ۳۳ سال سكوت اثر خوبي محسوب ميشود كه با عنصر جذابيت، عجين است.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محسن دريالعل- حسرت و اندوه دروني، اولين اتفاق بعد از ديدن «مستند 33 سال سكوت» است. اتفاقي كه بلاشك در هر بينندهاي القا ميشود و از نكردههايمان براي بزرگمردان اين مرز و بوم، زخمي بر دلمان به يادگار مينشيند تا مستند، كار خودش را كرده باشد.
فيلم مستند 33 سال سكوت، روايت زندگي ابوالفضل دوزنده نيست. 33 سال سكوت روايت نامهرباني ما نسبت به تمام دوزندههايي است كه عاشقانه و خالصانه براي اين كشور افتخار آفريدند و در كمال بياحترامي و بيمهري دل آنها را شكستيم اما همچنان پاي آرمانشان ايستادهاند و با وجود اين ناملايمات و ايرادات ساختاري، باز هم عاشقانه، ايران اسلامي را دوست دارند. ابوالفضل دوزنده يك نمونه براي بررسي و بيان دردي است كه ساليان دراز درباره آن سكوت كردهايم؛ دردي كه همه از آن خبر داريم و بارها به چشم، آن را ديدهايم اما دل و دهانمان مهر شده و سكوت همه چيز را برايمان رقم ميزند.
حسرت و اندوه دروني، اولين اتفاق بعد از ديدن «مستند 33 سال سكوت» است. اتفاقي كه بلاشك در هر بينندهاي القا ميشود و از نكردههايمان براي بزرگمردان اين مرز و بوم، زخمي بر دلمان به يادگار مينشيند تا مستند، كار خودش را كرده باشد. اصلاً يكي از مهمترين كارهايي كه هر مستند بايد انجام دهد همين تلنگر است كه بيننده و مخاطبش را به تفكر و تعمق وادارد.
33 سال سكوت فارغ از تكنيكهاي فرمي ساخت كه جاي صحبت دارد، در قدم اول كه روايت موضوع و سوژه است و در قدم قبل از نخست كه پيدا كردن سوژه و تحقيق روي آن است، اثري موفق و در نوع خود كمنظير به حساب ميآيد. كمنظير از اين جهت كه توانسته موضوعي دشوار را براي روايت انتخاب كند و نتيجه كار، در تصوير و ذهن سازندگان تقريباً يكسان از آب درآمده و مانند بسياري از آثار مشابه نشده است كه تأثير و برداشت مخاطب كاملاً متفاوت از منظور سازندگان ميشود. شمقدري كه به ظاهر در ساخت مستند در آلمان دست تنها بوده است، سعي كرده هم به سوژه نزديك شود و هم اين نزديكي باعث ناامني سوژه نشود البته در روند مستند كاملاً مشهود است كه ابوالفضل دوزنده، با همين رفتار صميمي فيلمساز و صداقت او ارتباط برقرار كرده و حالا سكوت چندين ساله را شكسته است.
عموماً مستندهاي پرتره در يك اتفاق و روند طاقتفرسا ساخته ميشوند. روندي كه از شناسايي سوژه و شخصيت موردنظر شروع ميشود و از مسير آشنايي با او، تحقيق درباره موضوع، نزديك شدن و ارتباط برقرار كردن و راضي كردن سوژه و در انتها ساخت اثر به طول ميانجامد. به همين خاطر است كه معمولاً مستندپرتره خصوصاً از نوع داخلياش، اثر قابل تأملي از آب در نيامده مگر آنهايي كه ارتباط نزديك و قديمي بين فيلمساز و سوژه برقرار بوده باشد اما 33سال سكوت انگار مسيري متفاوت را طي كرده است. شمقدري كه خودش در ابتداي مستند هم بيان ميكند هنوز موفق به راضي كردن دوزنده براي همكاري نشده و انگار اين صحنه، اولين برخورد نزديك آن دو با هم است، سعي كرده در حين آشنايي و جلب اعتماد، مستند را هم به پيش ببرد. كار، كار دشواري است. هر اشتباه كوچك و بينظمي، امكان دارد سوژه سختپسند را دلسرد كند يا روند ساخت را به عقب بيندازد. اما شمقدري با صميميت ذاتياش قدمي رو به جلو در مستندسازي برداشته و نتيجه، اثري تأثيرگذار است. البته ۳۳ سال سكوت اثر ويژهاي از لحاظ فرم محسوب نميشود. خبري از قاببنديهاي فوقالعاده، تصاوير ناب، روايت غيرخطي، داستانهاي فرعي و از اين دست اتفاقات كه ميتواند مستند را تبديل به اثري ويژه از لحاظ فرم كند، نيست اما با اين وجود ۳۳ سال سكوت اثر خوبي محسوب ميشود كه با عنصر جذابيت، عجين است.
از طرفي ديگر جسارت گروه آرمان مديا در انتخاب موضوع و ريسك ساخت، قابل تحسين است چراكه ۳۳ سال سكوت مانند اثر قبلي اين گروه – ميراث آلبرتا - راه رفتن روي لبه تيغ است با اين حال نسبت به آن مستند، جسورانهتر و سرسختتر بوده، از غرزدنهاي متداول و سياهنمايي، فاصله ميگيرد و انتقاداتي منطقي و منصفانه بيان ميكند. اينجاست كه تفاوت فيلمساز دلسوز و نقزن، مشخص ميشود. در مجموع اين مستند توانسته اثري خوش ريتم، جذاب و تأثيرگذار باشد كه مخاطب از قشرهاي مختلف و سلايق و اعتقادات گوناگون را پاي خود بنشاند.
ارسال نظر