دفتر قطور قزوین پیش روی مفسر قرآن
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، محمد مهدي بندرچي با اشاره به انتصاب حجت الاسلام والمسلمين عابديني به عنوان نماينده ولي فقيه در استان قزوين در والعاديات نوشت:
تاریخ را تغییرات می نویسند وگرنه یک برگ از ابتدا تا انتهای تاریخ بیشتر نمی شد. امروز رهبر انقلاب برگی جدید در تاریخ قزوین را ورق زده است. باید دید این برگ چه تفاوتی با صفحات پیشین خواهد داشت. انتصاب حجة الاسلام عابدینی در تاریخ شهری پر تلاطم روزی به توصیف تاریخ موصوف خواهد شد و ما هستیم که نشان می دهیم در کجای جریان خیر و شر تاریخی نشسته بوده ایم.
سخن رهبر معظم انقلاب نشان از شناخت دقیق دارالمؤمنین قزوین دارد. البته شهرت تاریخ این دیار کهن از شمس نهار بیشتر است. حال باید دید آنچه که رهبر انقلاب دفتر قطور افتخارات علمی و سیاسی این شهر ایمان پرور خوانده اند، فردا برای حجة الاسلام عابدینی چه عنوانی در تاریخ انتخاب خواهد نمود.
همانطور که باید برای آتیه ی نام خود در تاریخ قطور قزوین اندیشه کنیم، واجب است بر تورق صفحات کتاب حیات پیشینیان به چشم تتبع بنگریم و به رسم دقت تفکر کنیم. برای مرد قرآن و نهج البلاغه زیره به کرمان بردن است اگر از سخن امیرالمومنین تذکار فراهم آوریم که غور و اندیشه در تاریخ پیشینیان گویی همنیشینی با همه ی گذشتگان است. اندیشه در تاریخ این شهر می تواند تکلیفی را که ولی فقیه بر عهده ی نماینده ی جدید خود گذاشته با چشمی بازتر و اندیشه ای گسترده تر به منزل مقصود راهنمون نشود.
نگارنده هرچه از کلام علی بن ابیطالب بخواهد بنگارد درسی از دروس سالها منبر حجة الاسلام عابدینی است. چه می شود از روزی که ایشان دست در آستین ردای امامت جمعه می کنند، هر روز کسی از میان مردم این دیار درسی از درسهای نهج البلاغه را برای او بازخوانی نماید. درسهایی که از منبر خود حجة الاسلام عابدینی آموخته اند. هرچه علم بیشتر می شود و یا قدرت افزون تر می گردد نیاز به تذکر و یادآوری شدت می یابد. همانطور که شیخ جعفر کاشف الغطاء سالها در اوج فقاهت پیش از درس بر خود می گریست و یاد می آورد که تو در درگاه الهی ذره ای بیش نیستی. «ما لابن آدم والفخر؟ اوله نطفه و آخره جیفه»
در عین این تواضع که نه فقط باید همچون گذشته در منش امام جمعه ادامه یابد بلکه باید از قبل هم فزونی گیرد از سویی کبریایی و عظمت نهاد دینی تشیع بر مهابت امام جمعه قزوین باید سیطره داشته باشد. چه اینکه عظمت ولایت فقیه در چهره نماینده او متبلور است و آن ولایت جلوه ای از ولایت کبرای امام عصر ارواحنا فداه می باشد.
تمایز نمایندگان فقهای عظام پس از تشکیل نظام اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه با پیشینیان در نفوذ سخن مستقیمی است که نهاد سازی حاصل از انقلاب اسلامی پدید آورده است. در گذشته نمایندگان فقها یا خود مراجع اگر به ندرت برخورد به تخلفی می کردند یا متخلف را مورد خطاب قرار می دادند یا برای گوشمالی اش به اتحاد و انقلاب دست می زدند. اگر متخلف از کسانی بود که در مقابل عالمان دین کرنش می نمود کار با تذکری حل می شد اما اگر قدرت مآبی برایش گردن کلفتی بار آورده بود نیاز به مجاهدت و مبارزه احساس می شد. غالباً آن تعارضات نیز به حوزه ی دین مربوط بود و پس از قیام تنباکو و انقلاب مشروطه حوزه ی ورود علما به مسائل اجتماعی و سیاست ورزی ملی گسترانیده گردید. این امر شاید امروز هم در میان نمایندگان سایر فقهای معظم در بلاد گوناگون دنیا از همین خاصیت کهن و دیرین پیروی می کند.
استثناء موجود که در ایران به دلیل حکومت مبتنی بر مدل ولایت فقیه پدید آمده، فصلی ویژه از قدرت و بدنبال آن مسئولیت برای نمایندگان ولی فقیه حاصل نموده است. در فطرت سلیم بشر و نیز در منطق اجتماعی اسلام، بین قدرت و مسئولیت تناسب وجود دارد و می شود گفت قدرتی که بدنبال خود مسئولیت نداشته باشد وجهی از اعتبار ندارد. آنگونه که مولای زمان و امام مستضعفان در تبیین آغاز دوره ی ولایت عام فقیهان فرموده است: « أنهم حجتی علیکم و أنا حجة الله علیهم». اگر امام عصر ارواحنا فداه مفهوم «ما» در شیعیان را به دست فقیهان سپرده آنان هم را تحت حجت بالغه ی امامت خویش مورد مسئولیت و خطاب و محاسبه قرار داده است.
در این شهر عجیب و وادی چندلایه، امامت جمعه و نیابت فقیه زمان امری همانند حرکت بر تیغ است. چه اینکه شمشمیر عدالت خدا بالای سر و نگاه دادخواهی آحاد امت پیش پای راهبران دین قرار دارد. از سویی همانگونه که رهبر انقلاب اشاره نموده اند قزوین دفتری پر و پیمان از شاهکارهای علمی و افتخارات ملی دارد و از سویی یکی از پیچیده ترین مجموعه های هویتی در عالم سیاست ایران به حساب می آید. البته امر اول خود دخیل در برساختن مفهوم پیچیده ی دوم است.
امام جمعه باید بتواند همسنگ تاریخ پررنگ قزوین نگارشی وزین و مقبول در دفتر افتخارات این وادی داشته باشد تا آنان که از سوابق این شهر با خبرند به دیده ی خلف صالح بزرگان به او بنگرند و هم باید زیرکی خاص سیاست ورزان را بشناسد و دست خود را از مدلهای سیاست ورزی که نزد وی مشروع نیستند پاک و بر حذر بدارد. مسائل قومیتی و هویتی در همین محدوده ی نه چندان پهناور استان بسیار تلاطم ساز است و دانشی تخصصی برای شناخت و سپس تدبیر این پدیده مورد نیاز است که باید امام دینی شهر به آن واقف باشد. البته همه چیز را همگان دانند و قاعدتاً مشاوران علمی و استخوان دار باید حول مردان دین را با گرمی سخن مستدل خود پر کنند.
از نگاه اجتماعی ـ چه در سیاست چه دین آموزی چه مدیریت و چه عدالتخواهی و رسیدگی به محرومان ـ در جملگی امور امام جمعه ی جدید باید قادر به القاء تغییر واقعی باشد. تغییر لزوماً به معنای نفی گذشتگان یا تصغیر آنان نیست بلکه نوین بودن راه، خود نشان از بهبود مستمری است که اگر برای یک مؤمن حاصل نشود باید خود را مغبون بداند چه برسد به اینکه هیچ تغییر بهبود آمیزی در جامعه اسلامی مؤمنان رخ ننموده باشد. تفاوت تاریخی با گذشتگان تا حدودی به دلیل تفاوت در زمانه نیز می باشد. همانطور که گذشتگان بر کاغذ کاهی با قلم نی می نوشتند و امروز احکام و پیامهای آنان بر روی سایتهای اینترنتی منتشر شده و به واسطه ی رایانه قابل مطالعه است و یا درسهای خارج بجای تقریرات دروس امروز قابلیت دانلود از روی فضای وب را دارند.
روحیه ی سنتی در درسهای نهج البلاغه و تفسیر قرآن کریم طی سالها با الزامات مدرن در امام جمعه جمع شده است. مدرن بودن یک روحانی سنتی قادر است در نحوه ی مدیریت دینی مردم تغییرات جدی بوجود آورد. حضور جوانان و باز بودن حلقه های حول امام جمعه می تواند ارتباطات مردمی با او را مؤثرتر نماید. یاد مرحوم آیت الله حاج سید جلیل زرآبادی گرامی باد که ویژگی بارز او گستردگی ارتباطات و رأفت فوق العاده و بی مانند او با مراجعین خاصه با جوانان بود. یکبار یکی از شاگردان ایشان که خود از اساتید و حقوقدانان بود نقل میکرد روزی به محضر ایشان مشرف شدم دیدم دو مرد با قیافه های متفاوتی خدمت ایشان هستند. بعد که این دو رفتند مرحوم زرآبادی فرمود استکانهای آنان را آب بکشید. علت را که جویا شدم گفتند این ها هندو بودند که یکبار استخاره کردند و چون استخاره های مرحوم آیت الله زرآبادی بسیار صحیح و ناب بود به استخاره معتقد شده اند و امروز باز هم آمده اند تا استخاره برایشان گرفته شود.
حتی در قضیه ی مربوط به دکتر دینانی هم این آیت الله زرآبادی بود که وقتی نامه ی شدید اللحن علماء قزوین علیه دینانی را برای امضاء به نزدشان آوردند نامه را نگه داشته و از انتشار آن خودداری فرمودند. چه اینکه در زمان ملبس بودن دکتر دینانی به لباس روحانیت به دلیل سخنانی که او بر فراز منبرهای دهگی در مسجد شهیدثالث قزوین بکار برده بود، علماء رسماً علیه او فتوی داده بودند. در کنار محبت و ارتباطات دوستی گسترده ی ایشان، مرحوم آیت الله زرآبادی از توان تحلیل سیاسی بی نظیری برخوردار بود. شاید برخی دیگر از اعضای هیات علمیه ـ رحمة الله علیهم اجمعین ـ از وی افقه و اعلم بودند اما به اذعان دوستان صاحب اندیشه ی وی، هوش سیاسی و کیاست عجیب او بر تمام علماء سبقت داشت. حتی پدر بزرگوارش مرحوم علامه سیدموسی زرآبادی که نماد قدوسیت تام در تاریخ شیعه است، شاگرد مکتب سیاست استاد فقه خود ، شهید شیخ فضل الله نوری بوده است.
اصولاً یکی از دلایل عمق سیاست ورزی در قزوین اهتمام به حقایق سیاسی در میان علماء این دیار است. بعد از مناظرات و انتقادات اعضاء هیات علمیه در ایام پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جلسات تبادل نظر در مسجد صالحیه قزوین بین علماء هیات علمیه و آیت الله باریک بین به همراهی مرحوم آیت الله شالی برگزار می شد. البته داعیه دار اصلی نزاع چپ و راست در شهر قزوین کسانی بودند که ارتباطات خاص خود را بر مبانی ویژه ی فکری خویش بنا کرده بودند. به همین دلیل یکی از پرچمداران جناح چپ آن روز در قزوین پایگاه اصلی خود را برپا داشته بود و البته کسانی هم از جناح راست و حتی متمایلان و مدافعان بنی صدر در این شهر فعالیت مقتدرانه ای داشتند. زنهار که در دهه شصت اصولا مسابقه ی چپ گرایی در میان سیاسیون رواج داشت و هرکس بیشتر به چپ می زد انقلابی تر می نمود. در این میانه پرچمدار اصلی حرکتهای اجتماعی عالمان دینی قزوین بودند.
امام جمعه باید در میان چنین شهری که نزاع بین دو جناح همچنان داغ است هدایت دین و سیاست دینی را همزمان به پیش ببرد. اگر نماینده ولی فقیه بخواهد در کنار بماند که سلامت در کنار است، قطعاً امید مردم به امام جمعه ای که تغییر آفرین باشد ختم به نا امیدی می شود. پس حضور با تدبیر و کار با مشورت می تواند قدرت دین را به مردم باز نمایی کند و باز همه ایمان بیاورند که دین مقتدرترین عامل انسجام اجتماعی در ایران است. وجدان جمعی تا زمانی که دین هست، بر مبنای تکالیف و شعائر دینی شکل می گیرد و زمانی که حجم اجتماعی و وجدان عمومی از دین دورتر شده و به دنبال عوامل سکولار برود، قطعا میزان اعتماد اجتماعی نیز به همان نسبت رو به افول می نهد.
امروز سیره ی بزرگواری که امام جمعه، نمایندگی او را می نماید باید به نحوی دقیقتر سر لوحه رفتار و منش فردی و اجتماعی او باشد. نماینده رهبری کسی است که رهبری را به جامعه ی اطراف خود می نمایاند. ارتباط با مردم از نزدیک، به سراغ محرومان و مظلومان رفتن، در مقابل بی عدالتی ایستادن و تشکیل جمعی متشکل از پاک دست ترین افراد می تواند مهمترین شاخصه های کسی باشد که در یک استان نمایاننده ی رهبری انقلاب است. از طرفی همانند برنامه ی بین المللی رهبر انقلاب در ارسال نامه به جوانان غرب، امام جمعه با تجارب و پتانسیل های خود باید نشانی از جمع بین سنت و نوسازی باشد.
از سویی ممکن است مطرح شود، برخی مسئولین سیاسی سابقه ی ناشایستی در مواجهه با این استاد قرآن و معلم نهج البلاغه برجای گذاشته اند. البته این نوع مسئولین روند و آیند و عالمانند که به مثل آفتاب همچنان هستند. شناخت مردم قزوین از خاستگاه تربیتی و پیشینه ی آنان هم نشان می دهد اگر فضای چرخش برایشان مهیا باشد قطعا در زاویه ی روبرو تغییر لون خواهند داد. اما اگر قرار است بر پایه ی رفتار رهبری انقلاب نمایاننده ی منش ایشان باشیم، بد نیست به تاریخ قزوین و ایران در خصوص ایشان نگاهی انداخته و بر آن اساس موضعگیری کنیم.
شخصی در قزوین به عنوان یکی از رجال مطرح و میانداران تندروی های جناح چپ حضور داشت که معیار اصلی حیات آنان در عناد و دشمنی با رییس جمهور وقت، آیت الله خامنه ای، بود. اصلا هویت جناح چپ در دشمنی و آزار رییس جهور وقت معنی می شد. این جناح که امروز با عملکرد خود به قهقرای مذلت فروافتاده است، حیات بحران زا و بحران زی خویش را در همین دشمن تراشی ها تعریف کرده بود. مسئول مذکور در روزهایی که فعال مایشاء در قزوین بود، دستور داده بود در نهاد تحت امرش هیچکس حق ندارد عکس رییس جمهور وقت را بر دیوار نصب کند. شبی که خبرگان رهبری اعلام کرد قائد انقلاب اسلامی همان رییس جمهور پیشین است، نمی دانم تا صبح بر سر آن مسئول نگون بخت چه گذشت. اما نه فقط انتقامی از او گرفته نشد، بلکه او در زمره ی کسانی شد که علی رغم همه اشتباهاتش، جلوی نمایندگانی که به رهبر انقلاب در مجلس ششم توهین روا می داشتند ایستاد. درس گرفتن از این منش رهبری برای همه خوب است و برای نمایندگان ایشان خوبتر.
تنها بزنگاه برای هر راهبر دینی آنجاست که وقتی مسئولان حاکم عدالت را زیر پا می گذارند راه مماشات یا برخورد قاطع با او را انتخاب خواهند کرد. مکتب علی می گوید در این زمان مماشات با ظلم کننده معنی نخواهد داشت و حفظ آبرو در این لحظه نابجا خواهد بود. چه آن مسئول تخلف قانونی یا شرعی کرده باشد چه روح قانون را دور زده و یا رایحه ی دین را مکدر کرده باشد.
تمام مشکل شیعه، از جمل تا امروز با منافقین بوده است. مرد محراب و قرآن را حتی از شهادت چه باک چنانکه بر منبر تشیع علی فریاد بزند:
اگر خداوند از علماء عهد نگرفته بود تا در برابر پرخوری ظالم و گرسنگی مظلوم ساکت ننشینند، افسار شتر قدرت را بر گردنش می انداختم.
ارسال نظر