به گزارش پارس به نقل از ایسنا، در ایران یکی از مراکزی که به طور ضمنی و با بودجه کلان، متولی امر توسعه کتاب‌خوانی است، نهاد کتابخانه‌های عمومی است؛ نهادی که به شهادت آمار مسئولان در سراسر کشور بیش از 3000 کتابخانه عمومی دایر کرده است. نهادی که از آن توقع می‌رود به عنوان بخشی از مجموعه عرصه فرهنگ شرایطی را ایجاد ‌کند تا علاقه‌مندان به کتاب بتوانند به آخرین و جدیدترین تولیدات این حوزه اعم از تألیف، ترجمه و نشریه دسترسی پیدا کنند.

اما طبق گفته‌ها و اظهارنظرهای اهل قلم و کتابداران، کتابخانه‌ها از کتاب‌خوان‌ها خالی شده و در چند سال اخیر بیش‌تر به مکانی برای خواندن کتاب‌های درسی تبدیل شده‌اند. آن‌چنان که بسیاری از کتاب‌ها پس از سال‌ها حتی یک بار هم به امانت گرفته نمی‌شوند؛ اما معلوم نیست چرا همچنان بر خرید این دسته از کتاب‌ها از سوی نهاد اصرار می‌شود؟

با درنظر گرفتن مجموع نظرات اهل قلم و نوع برنامه‌ریزی و حتی انتخاب مدیران این نهاد تأثیرگذار در فکر و ذهن جامعه موضوع نگاه سیاسی به کارکرد و عملکرد این نهاد بیش از دیگر دلایل احتمالی و فرضی پیش روی ما قرار می‌گیرد.

به طور مثال نوش‌آفرین انصاری که خود پیشکسوت عرصه کتابداری است معتقد است این نهاد در چند سال اخیر نه تنها عملکرد بسیار ضعیفی داشته بلکه رسالت‌های اصلی خود را انجام نداده است چون موضوع سود اقتصادی و سیاست برای مدیران چند سال اخیر آن مهم‌تر از دیگر مسائل بوده است.

او همچنین به شفاف نبودن هزینه‌های این نهاد اشاره می‌کند و در این زمینه می‌گوید: به عنوان یکی از پیرترین کتابداران ایران علاقه‌مندم ببینم هزینه‌هایی که در این نهاد شده چقدر در راستای علاقه مخاطبان بوده و چه میزان از این هزینه‌ها به مخاطب و مطالبات جامعه ایرانی توجه کرده است. باید با تحقیق مشخص شود که مثلا در دو سال گذشته چه نوع کتاب‌هایی به کتابخانه‌ها وارد شده و در مقابل این کتاب‌ها چه کتاب‌هایی وجود داشته که نتوانسته‌اند به کتابخانه‌ها راه پیدا کنند.

محمدعلی علومی نیز معتقد است: در چند سال اخیر اساس جامعه بر این قرار گرفته که جامعه سالم است و بنابراین به نقد نیاز ندارد و به همین خاطر در چنین فضایی آثار و دیدگاه انتقادی احمد محمود معارض تلقی می‌شود و به همین خاطر آثار این نویسنده در کتابخانه‌ها جایی ندارند.

این نویسنده درباره کم شدن استقبال مردم از کتابخانه‌های عمومی معتقد است: اصولا مردم چه در حوزه ادبیات و کتاب‌ و چه فیلم و تئاتر از آثاری استقبال می‌کنند که یا به زندگی روزمره آن‌ها به شکل هنری پرداخته یا به چیزهایی که آن‌ها در زندگی واقعی ندیده‌اند. اما آن‌ها وقتی این مسائل را در آثار هنری از جمله کتاب‌ها نمی‌بینند از محصولات تولیدشده زده می‌شوند. به همین خاطر است که در طول چند سال اخیر از کتاب و کتابخانه‌ها استقبال نمی‌شود.

او می گوید: در طول سال‌های اخیر کتاب‌هایی به کتابخانه ها راه پیدا کردند که به نقد جامعه نمی‌پرداختند و وقتی مراجعه‌کنندگان می‌بینند کتاب‌ها زندگی آن‌ها را منعکس نمی‌کنند درمی‌یابند که حوزه فرهنگی در معرض سانسور است و به همین خاطر دلیلی برای مطالعه نمی‌بینند، آن هم زمانی که مردم در فقر شدید به سر می‌برند، بنابراین ترجیح می‌دهند یا به دنبال کار بگردند و یا مسافرکشی کنند تا زندگی‌شان بگذرد.

عبدالحسین فرزاد نیز شدت یافتن نگاه سیاسی به علم و مطالعه را دلیل بی‌اعتمادی مردم به کتاب‌ها و کتابخانه‌ها عنوان می‌کند و درباره وضعیت کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور معتقد است: این کتابخانه‌ها سر جمع دوزار هم نمی‌ارزند، چون کتاب‌هایی که برای این کتابخانه‌ها خریداری می‌شوند پس از سال‌ها حتی توسط یک نفر هم خوانده یا به امانت گرفته نشده‌اند اما همچنان همان کتاب‌ها برای کتابخانه‌ها فرستاده می‌شوند.

این نویسنده و مترجم نیز دلیل این اتفاق را سیاسی شدن نگاه به کتاب‌ و کتاب‌خوانی و قرار گرفتن کتاب‌های خاص در کتابخانه‌ها می داند و می‌گوید: سیاسی شدن حوزه کتاب باعث می‌شود مردم به هیچ وجه به سمت کتاب‌خوانی و حتی علم نروند چون از دید آن‌ها حتی علم را هم در ایران سیاسی کرده‌اند و همین باعث شده مردم از علم و کتاب زده شوند.

فرزاد می‌گوید: خیلی از کتاب‌هایی که در این سال‌ها چاپ شده‌، بیش‌تر کتاب‌سازی هستند و از روی ترجمه‌های قبل از انقلاب و با سانسور به چاپ رسیده‌اند که این باعث بی‌اعتمادی می‌شود.

در همین زمینه جواد مجابی می‌گوید: تبلیغ یک نوع کتاب در کتابخانه‌ها برای جامعه خطرناک است.

این شاعر و نویسنده درباره وضعیت کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور معتقد است: کتابخانه‌های ما مکان‌های نیمه‌جانی هستند که پر از کتاب‌های کم‌فایده‌اند و کسی به آن‌ها رجوع نمی‌کند. در صورتی‌که کتابخانه‌ها در همه جای دنیا بسیار پراهمیت‌اند و به صورت وسیع از آن‌ها برای آموزش عمومی استفاده می‌شود.

او با اشاره به آموزش غلط کودکان در مدرسه‌ها که باعث خسته شدن آن‌ها از مطالعه می‌شود می‌گوید: در حال حاضر بسیاری از کتاب‌ها به بچه‌ها تحمیل می‌شوند و حتی در مدرسه ارجاع به برخی از کتاب‌ها ممنوع است. مسأله این است که ما کتاب‌های خوب به حد کافی نداریم که در مجموع باعث شده بچه‌ها کتاب‌های خوبی برای خواندن نداشته باشند، ضمن این‌که سیستم آموزشی با راه‌اندازی سیستم‌های قلابی کنکور و المپیادها مانع کتاب خواندن بچه‌ها شده‌، حتی ذهنیت روشنفکران ما این است که خواندن رمان بیهوده است در صورتی که این تفکر کاملا غلط است.

مجابی همچنین اظهار می‌کند: در کتابخانه‌های ما پاره‌ای از کتاب‌ها را بیرون ریخته‌اند و به جای آن‌ها کتاب‌های بی‌فایده‌ای قرار داده‌اند، به خاطر همین است که کسی رغبتی برای مراجعه به آن‌ها ندارد. این کتابخانه‌ها در حد وسیع کتاب‌های بی‌محتوای یک‌شکل‌ و خاصی را می‌خرند و در کتابخانه‌ها می‌چپانند و قصدشان هم تبلیغ یک نوع خاص تفکر است که برای جامعه خیلی خطرناک است. در این صورت دیگر انواع آدم‌ها نمی‌توانند به کتابخانه‌ها رجوع کنند.

او می‌گوید: وجود کتابخانه‌ها برای ما امری ضروری است اما در طول چند سال اخیر این کتابخانه‌ها بی‌فایده شده‌اند چون با سوء سیاست و رفتارهای غلط مدیریت شده‌اند.

هوشنگ اعلم نیز می‌گوید: با گزینش کتاب‌ها از سوی نهاد کتابخانه‌ها به تولیدات کم‌ارزش میدان داده می‌شود و مدیران نهاد به افراد اجازه می‌دهند که در راستای سلایق آن‌ها کتاب‌هایی را سر هم‌بندی کنند و به آنان بفروشند. این‌گونه افراد فقط جنگل‌ها را نابود می‌کنند.

سردبیر نشریه «آزما» معتقد است: مسلم است که کتاب‌ها و نشریاتی که در ایران منتشر می‌شوند همه از طریق مجراهای قانونی و همراه با مجوز این مراجع به چاپ می‌رسند، بنابراین هیچ نهاد دیگری نمی‌تواند خود دست به گزینش دیگری بزند. همه این آثار از طریق منابع ذی‌صلاح منتشر شده؛ بنابراین مسوولان نهاد کتابخانه‌ها نباید کتاب‌هایی را که از نظر خود فکر می‌کنند فاقد ارزش مطالعه هستند به بهانه برخی ملاحظات حذف کنند. اگر این اتفاق رخ می‌دهد کم‌لطفی و جفا به فرهنگ و مخاطبان است.

او نیز با تاکید بر وجود نگاه سیاسی و سلیقه‌یی در گزینش کتاب‌ها بیان می‌کند: متاسفانه در چندساله اخیر نگاه سیاسی بر همه فعالیت‌های مردم و حتی زندگی خصوصی آن‌ها حاکم بوده است در حالی‌که باید به فرهنگ فارغ از مسائل سیاسی نگاه شود زیرا نگاه سیاسی به مقوله فرهنگ زیان‌های زیادی وارد خواهد کرد و متاسفانه در چند سال اخیر این اتفاق افتاده است.

همچنین غلامحسین سالمی، مترجم، معتقد است: نباید خرید و گزینش کتاب‌ها از سوی نهاد نباید تبعیض‌آمیز باشد. آن‌ها نباید با این رویکرد که کتاب از سوی کدام ناشر منتشر شده و چون آن ناشر در گروه فکری ما نیست از خرید کتاب‌های دیگران خودداری کنند، بلکه نهاد حتی اگر کتابی هم بد است یا از نظر آن‌ها این‌گونه است باید حداقل برای هر کتابخانه یک نسخه از آن بخرند تا فرق بین کتاب‌های خوب و بد مشخص شود.

ناهید توسلی هم با بیان این‌که دوست ندارد درباره علت امتناع مدیران نهاد کتابخانه‌های عمومی از حذف برخی کتاب‌ها و نشریات «نیت‌خوانی» کند در عین حال می‌گوید: به این مسئله معترض هستم زیرا سطح دانش، شعور و آگاهی جامعه را تقلیل می‌دهد.

مدیرمسئول مجله «نافه» با غیرمنصفانه و غیرفرهنگی خواندن این عملکرد، دلیل ناموفق بودن نهاد را عملکرد غیرمسئولانه آن می‌داند و اظهار می‌کند: وقتی نهادی به شرح وظایف خود عمل نمی‌کند، این نشانگر مدیریت غیرحرفه‌یی آن است؛ مدیریتی که مسئولیت و شرح وظایف تعریف‌شده خود را یا نمی‌شناسد و یا زیر پا می‌گذارد و به هیچ وجه هم پاسخگو نیست.

محمدهاشم اکبریانی با بیان این‌که آثار بسیاری از نویسندگان و شاعران در کتابخانه‌های عمومی وجود ندارد، معتقد است: کتابخانه‌های عمومی کتابخانه‌های خاص هستند نه عمومی.

این نویسنده اولین و مهم‌ترین توقع اهلی قلم را از نهاد کتابخانه‌ها ممیزی نکردن دوباره آثاری می‌داند که از وزارت ارشاد مجوز گرفته‌اند.

او می‌گوید: کتابخانه‌های ما در حال حاضر نه عمومی بلکه کتابخانه‌های خاص هستند چون در برخی از دوره‌ها نهاد کتابخانه‌ها تنها کتاب‌های برخی از ناشران خاص را خریداری کرده‌ است و به همین خاطر این نهاد به مرکزی برای حمایت از برخی ناشران و نویسندگان خاص تبدیل شد. نتیجه این‌که نهاد کتابخانه‌های عمومی تنها به یک‌سری از ناشران و نویسندگان امتیاز می‌دهد و در بین اهل قلم تبعیض قائل می‌شود؛ این موضوع به نوعی ممیزی دوباره کتاب‌هاست که باعث شده کتابخانه‌های عمومی کشور به سالن مطالعه کتاب‌های درسی تبدیل شوند.

اکبریانی همچنین اضافه می کند: نهاد وظیفه دارد افراد را به کتابخانه‌ها بیاورد و آن‌ها را به مطالعه ترغیب کند، اما متاسفانه به مرکزی برای حمایت‌های مالی از برخی تبدیل شده است که تاثیری در افزایش کتاب‌خوانی ندارند.

با مجموع نظرات اهل قلم و بسیاری از مراجعه‌کنندگان به کتابخانه‌ها و حتی کتابدارن می‌توان به این نتیجه رسید که نهاد کتابخانه‌های عمومی که حالا دیگر نهاد عریض و طویلی هم شده است و حتی بدون درنظر گرفتن نیم‌درصد از سهم شهرداری‌ها سالانه بودجه‌ای در حدود 930 میلیارد ریال از بیت‌المال می‌گیرد باید در عملکردش بازنگری کند. به نظر می‌رسد مدیران نهاد باید به فکر تغییر اساسی رویکردهای نهاد باشند و تمام هم و غم خود را برای افزایش و توسعه مطالعه صرف کنند نه تبلیغ و ترویج یک نوع کتاب و تفکر خاص که باعث پر شدن جیب عده‌ای کتاب‌ساز شده است.