شرط های روحانی برای مذاکره
آمریکا به این سادگی ها و در حالی که بسیاری در ماجرای سوریه او را تحقیرشده می بینند، حاضر به رفتاری منطقی با ایران و براساس احترامی متقابل نخواهد بود مگر آنکه مجبور شود.
به گزارش پارس به نقل از خراسان، « آماده مذاکره با غرب هستیم البته به شرط اینکه این مذاکره با احترام متقابل و بدون پیش شرط همراه بوده و منافع متقابل در آن مطرح باشد و هم حقوق حقه ملت ایران از جمله حقوق هسته ای و غنی سازی در خاک کشور را در چارچوب مقررات بین المللی بپذیرند» این جمله که شاید در آخرین سخنرانی آقای روحانی پیش از سفر به نیویورک ایراد شده است را می توان اصول حاکم براستراتژی دانست که وی بنا دارد در" دیپلماسی نیویورکی" خود به آن بپردازد. این شرط ها همه همان شروطی است که از ابتدای جنجال سازی هسته ای غرب همیشه توسط ایران مطرح شده است و جمهوری اسلامی از یک طرف هیچ گاه از آن کوتاه نیامده است و از طرف دیگر همیشه نیز حاضر بوده غیر از این خط قرمزها، دیگر خواست ها و شروط آژانس بین المللی اتمی و غرب را بپذیرد.
چه آن زمان که در آغاز راه به دلیل سوالات پرشمار جامعه جهانی از فعالیت های ناگهان افشا شده ایران مجبورشدیم برای اعتمادسازی فعالیت های خود را تعلیق کنیم، هیچ گاه حاضر نشدیم از حق غنی سازی در خاک خود ذره ای عقب نشینی کنیم و به تصریح در بیانیه سعدآباد، بروکسل و توافقنامه پاریس تعلیق را اقدامی داوطلبانه و اعتمادساز اعلام کردیم و چه آن زمان که دوره اعتمادسازی پایان یافته بود و باید حرکت به سمت پیشرفت علمی را آغاز می کردیم و مرحله به مرحله فعالیت های خود را آغاز و تکمیل کردیم، در جلسات متعدد و در چند سند رسمی مانند توافق نامه یازده ماده ای با اروپا، توافقنامه امضاشده تحت نظر ۱+۵ با آژانس (مدالیته) و بیانیه سه جانبه با برزیل و ترکیه به صورت شفاف و رسمی آمادگی خود برای هرگونه نظارت بین المللی و اطمینان زایی برای صلح آمیزبودن فعالیت هایمان را اعلام کردیم. جالب آنکه حتی پیش و پس از غنی سازی ۲۰ درصدی اعلام کردیم حاضر به تعلیق آن در صورت تامین نیاز و محدود کردن آن به غنی سازی ۳.۵ درصدی هستیم چرا که برای ما اصل غنی سازی و امکان تحقیق و توسعه و در صورت ضرورت تولید سوخت هسته ای خط قرمز محسوب می شود نه درصد غنی سازی.
همه این مسائل و سوابق تجربه شده به روشنی گواه این مساله است که با توجه به این که ایران مطابق نظر اعلام شده آقای رئیس جمهور، حاضر به گذشتن از حداقل خط قرمزهای خود نیست، لذا آمریکا به سادگی از فرصتی که آقای روحانی برای تفاهمی منطقی در اختیار غرب گذاشته است استفاده نخواهد کرد. در یادداشتی که در تاریخ ۳۰/۰۵/۹۲ نوشتم سه دلیل تضاد منافع استراتژیک آمریکا با ایران را شرح دادم و به تفاهم رسیدن بین آمریکا با ایران جز در شرایطی که این کشور ناچار شود را منتفی دانستم و تاکید کردم آقای روحانی باید درکنار مذاکره با ۱+۵ تمرکز دیپلماسی خودش را بر امری بگذارد که آمریکا در موضع ضعف قرار گیرد ومجبور به تغییر رویه شود. بخشی از نتایج دیپلماسی رسانه ای آقای روحانی در همین قالب قابل تعریف و درنتیجه قابل دفاع وتقدیر است مشروط بر آنکه این اقدامات ضمن تداوم با تدابیری دیگر همراه شود تا به نتیجه عملی برسد.
بنا نداشتم در حالی که بخشی از جامعه نسبت به آینده احساس خوشبینی می کنند سیگنالی منفی ارائه کنم اما متاسفانه میان برخی نخبگان جامعه، خوشبینی زایدالوصف به قدری پررنگ شده است که باعث نگرانی می شود چرا که اگر این خوشبینی غیرواقعی باشد و اگر متناسب با واقعیت ها، کمرنگ شود آنگاه آثاراجتماعی و اقتصادی زیانباری بر جامعه و افکار عمومی خواهد گذاشت. جامعه نخبگان و همچنین مردم نباید فراموش کنند در حالی که آقای روحانی به تصریح و با اصرار زیاد تاکید برمواضع اصولی نظام دارند و حاضر به گذشتن از خط قرمزهای منافع کوتاه مدت و بلندمدت مردم نیستند، آمریکا به این سادگی ها و در حالی که بسیاری در ماجرای سوریه او را تحقیرشده می بینند، حاضر به رفتاری منطقی با ایران و براساس احترامی متقابل نخواهد بود مگر آنکه مجبور شود.
ارسال نظر