جنگ تابستان ۲۰۰۶ لبنان از دیدگاه رهبر حزبالله؛
جنگی که مصداق «کم من فئة قلیلة… » است
حادثه لبنان و پیروزى واضح حزبالله که حقیقتاً مصداق «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله و الله مع الصابرین» بود، حجت را بر ما تمام کرد.
به گزارش پارس به نقل از تسنیم، فرازهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری به مناسبت روز مقاومت و پیروزى - سالروز جنگ سى وسه روزه و پیروزى قهرمانانه حزب الله لبنان بر ارتش سرتا پا مسلح رژیم صهیونیستی به شرح ذیل است:
آن ملتى که مى خواهد مقاومت کند، اگر از فقدان حیات و لذایذ زندگى نترسد، بدون تردید پیروز است
ناکامی بزرگ سیاست خاورمیانه اى آمریکا
سیاست خاورمیانه اى آمریکا مبتنى بود بر تقویت رژیم صهیونیستى و یکى از بزرگترین اقدامها و تصمیماتشان این بود که در داخل لبنان - که همسایه مشرف بر سرزمین فلسطین غصب شده است - آن نیروى محرکه و مؤمن و اثرگذار و نافذ، یعنى حزب الله و نیروى مقاومت را از بین ببرند، (اما) … با آن شکست مفتضحانه، این از دستشان گرفته شد.
جنگ سى وسه روزه؛ خاورمیانه جدید یا کابوس آمریکا
دیدید در جنگ سى وسه روزه، وزیر خارجه آمریکا گفت: این درد زایمان منطقه خاورمیانه جدید است! یعنى از این حادثه یک موجود تازه اى متولد خواهد شد که همان خاورمیانه اى است که آمریکا دنبالش است. البته این خواب آشفته تعبیرش همانى بود که بر سرشان آمد. شجاعت و بیدارى و فداکارى و ایثار و جهاد جوانان مؤمن در لبنان، تو دهن نه فقط اسرائیل، بلکه تو دهن آمریکا و همه پشتیبانانشان و دنباله روانشان زد. قضیه غزه هم از همین قبیل است.
شکست دشمن در جنگ سى وسه روزه؛ پدیده تاریخى
مسأله لبنان، یک مسأله معمولى و عادى نبود. این جنگ سى وسه روزه، یک پدیده تاریخى بود. ما حادثه اى شبیه آن (را) در کل این منطقه به یاد نداریم و دشمنان ملتهاى مسلمان و بیدارى اسلامى هم هرگز انتظار و توقع چنین چیزى را نداشتند، اما اتفاق افتاد.
این جنگ سى وسه روزه، یک طرف پیروزمند داشت، یک طرف شکست خورده. طرف پیروزمند، حزب الله لبنان، مقاومت لبنان، ملت لبنان و در واقع امت اسلامى بودند. همه ملتها خوشحال شدند. شنیدید و واقعیت همین است که امروز نام حزب الله و رهبر آن در دنیاى اسلام و کشورهاى عربى و بین ملتها، جزو شیرین ترین نامها است. افرادشان جزو محبوب ترین انسانهایند. در کشور خود ما هم همین طور است. در ترکیه، مصر، شمال آفریقا و در کشورهاى اسلامى، همه جا همین طور است. این نشان دهنده این است که همه دنیاى اسلام خودشان را در این پیروزى سهیم مى دانند.
طرف شکست خورده، البته صهیونیستها بودند، دولت جعلى اسرائیل بود، اما هیچ کس در دنیا نماند که آمریکا را هم جزو طرفهاى شکست خورده نداند. اروپاییها هم این را تصریح کردند، دیگران هم گفتند، خود آمریکایى ها هم با زبان بى زبانى به شکلهاى مختلف گفتند. آمریکا هم در این قضیه شکست خورد. بدیهى است این ها در سطوح مختلف، وابستگانى هم در منطقه دارند، آن ها هم جزو جناح شکست خورده محسوب مى شوند.
جنگ سى وسه روزه؛ مصداق « و ما رمیت اذ رمیت»
حقیقتاً مصداق « و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمى» ، همین حادثه لبنان بود. ارتشى که کشورهاى قوى همسایه آن، تصور نمى کردند که بتوانند در مقابل آن مقاومت کنند، چه رسد به این که به آن این طور ضربه وارد کنند. دشمن صهیونیستى در لبنان، آن هم در مقابل بخشى از امکانات لبنان، نه فقط متوقف شد، بلکه ضربه هم خورد، بر او خسارت وارد آمد، بى آبرو شد و نتوانست اهدافى را که ترسیم کرده بود، حتى عشرى از آن ها را هم تصرف کند و به آن اهداف دست پیدا کند. این خیلى حادثه عجیبى است. مخالفان و معاندین اسلام و مسلمین حاضر نیستند این را به زبان اعتراف کنند، اما در لابه لاى حرفهاى آن ها کاملاً مى شود فهمید. این ها مبهوتند! مانده اند! یک حادثه عظیمى است که اصلاً قابل فهم و تحلیل نیست. حالا مى خواهند بنشینند درباره اش بحث و تحلیل کنند و ببینند چه شد که این طور شد، اما شد. این امداد و لطف الهى بود که با مجاهدت و تلاش به دست آمد.
جنگ سى وسه روزه؛ مصداق « کم من فئة قلیلة… »
این توده هاى میلیونى مردم که در کشورهاى اسلامى مى بینید، یک قدرت عظیمى است که اگر این قدرت فعال شود، هیچ قدرت بیگانه اى در مقابل آن نمى تواند ایستادگى کند. نمونه اش همین اتفاقى است که افتاد و خداى متعال حجت را بر ما تمام کرد. حادثه لبنان و پیروزى واضح حزب الله که حقیقتاً مصداق « کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله و الله مع الصابرین» بود، حجت را بر ما تمام کرد.
جنگ سى وسه روزه؛ تجربه اى پس از تجربه انقلاب اسلامى
این حادثه لبنان، درسى به همه مسلمانها داد و شما برادران و خواهران عزیز بدانید که بعد از قضیه لبنان، صفحه حوادث در این منطقه ورق خورده است و ممکن است آثارش به زودى معلوم نشود، اما به تدریج و در بلندمدت براى همه روشن خواهد شد. ملتها یک بار دیگر بعد از انقلاب اسلامى - که پیروزى انقلاب اسلامى در آنجا تجربه شده بود - به چشم خودشان دیدند و تجربه کردند که راه پیروزشدن و راه نجات، جز مقاومت در مقابل زورگویان، متجاوزان و ستمگران نیست.
سنت الهى؛ مقاومت + ایمان = پیروزى
این پیروزى از یک طرف و شکست از یک طرف، یک حادثه بزرگ بود و عبرتهایى هم با خودش دارد که ملتها - چه دشمنان بخواهند، چه نخواهند - از این عبرتها استفاده خواهند کرد، یعنى ملت فلسطین، ملت عراق، ایران و ملتهاى دیگر، همه به چشم خودشان دیدند که راه مقاومت و ایستادگى، تنها راه پیروزى است، راه دیگرى وجود ندارد، ولو مقاومت کننده یک گروه کوچک باشد، ولو آن قدرتى که در مقابل آن مقاومت مى شود، ارتش درجه یک دنیا باشد و از طرف آمریکا هم حمایت بشود. هرچه باشد، این یک راز و سنت الهى است.
ایستادگى وسیله پیروزى است، منتها کسانى که مقاومت مى کنند، باید از خطرات مقاومت نترسند. اگر ترسیدند، در مقاومتشان اختلال پیدا خواهد شد و پیروزى به دست نخواهد آمد و این، آفت اغلب ملتها و جماعات است که وسط راه دچار ترس مى شوند.
اگر آن گروه، ملت و جماعتى که مى خواهد مقاومت کند، از فقدان لذایذ زندگى، از فقدان حیات و از فقدان راحتى نترسد و ناراحت و آشفته نشود و پیش برود، بدون تردید مقاومت با پیروزى همراه است. این مقاومت وقتى با ایمان باشد، ادامه پیدا خواهد کرد. لذا مى گوییم و همیشه گفتیم که ایمان همراه با مقاومت، به دنبالش پیروزى است. مراد ما فقط ایمان دینى هم نیست، ایمان به هر اصلى. البته اگر ایمان دینى باشد، آن وقت خداى متعال وعده کرده است که همه قوانین طبیعت و تاریخ در خدمت این مقاومان قرار خواهد گرفت؛ « من کان یرید العاجلة عجلنا له فیها و نشاء لمن نرید» ، این مربوط به کسانى است که دنیا را مى خواهند، نیت شان دنیایى است، اما اراده دارند، مى خواهند و خدا مى دهد و کسى که اراده دین دارد، همین طور است؛ « کلا نمد، هؤلاء و هؤلاء» ، این سنت الهى است.
نسخه عمومى متعلق به همه دنیاى اسلام
لبنان و حزب الله قهرمان نشان دادند که با ایستادگى و با همت والا مى توان در مقابل اسرائیل ایستاد و اسرائیل را شکست داد. چیزى که به مخیله بعضى از سیاستمداران کشورهاى اسلامى هم خطور نمى کرد، اما اتفاق افتاد، واقع شد، اسرائیل در سایه ایستادگى، مقاومت، توکل به خداى متعال و استفاده از همه ظرفیت و نیروى حزب الله و مردم لبنان، شکست خورد. این یک نسخه عمومى و متعلق به همه دنیاى اسلام است، هیچ تفاوت نمى کند، شرطش این است که ما که مسؤولان کشورهاى اسلامى هستیم، منافع، خواستها و هوى هاى شخصى خودمان را در قضیه دخالت ندهیم و مصلحت امت و مصلحت کشور را در نظر بگیریم. اگر این شرط رعایت شود، این نتیجه قطعى و حتمى است.
« … قالو ربنا الله ثم استقاموا… »
خیلى ها هستند که به مبدأ و فکرى ایمان مى آورند و وارد دایره مؤمنین مى شوند، اما وقتى مشکلات پیدا شد و تکالیف سنگین گردید، پس مى زنند. کسانى مورد مدح الهى هستند که هنگام بلا، وقتى وارد میدان شرف و صداقت شدند، بر آن پاى بفشرند. (۱۴)
استقامت کردن اساس کار است و الا یک وزنه سنگین را آدم ضعیفى مثل بنده هم ممکن است بردارد و یک لحظه سر دست بلند کند، لیکن نمى تواند نگه دارد، آن را مى اندازد. قوى و کننده کار، کسى است که بتواند این وزنه سنگین را ظرف مدت لازم، سرِ دستش نگه دارد.
استقامت در راهِ درست، نتیجه اش این است که خداى متعال، اندوه و ترس را از یک انسان و یک جامعه سلب مى کند و موفقیت را نصیب آن ها مى کند.
« ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الّاتخافوا و لاتحزنوا» ؛ کسانى که پایدارى و استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آن ها نازل مى شوند، یعنى در همین حال حیات دنیوى شان، با ملکوت اعلى ارتباط پیدا مى کنند، یعنى از لحاظ روحى و فکرى و روانى، یک ذخیره تمام نشدنى پیدا مى کنند و هیچ خوف و بیم و اندوهى بر آن ها سایه نخواهد افکند. بیم در مقابل خطرهایى است که ممکن است در این راه، انسان را تهدید کند. وقتى انسان ترس نداشت، جرى تر و با قدرت بیشتر و روحیه بهتر در این راه پیش مى رود و به هدف نزدیکتر مى شود.
« ربنا الله» یعنى اعتراف به عبودیت در مقابل خدا و تسلیم در مقابل او، این چیز خیلى بزرگى است، اما کافى نیست. وقتى مى گوییم « ربنا الله» ، براى همین لحظه اى که مى گوییم، خیلى خوب است، اما اگر « ربنا الله» را فراموش کردیم، « ربنا الله» ِ امروز ما دیگر براى فرداى ما کارى صورت نخواهد داد، لذا مى فرماید: « ثم استقاموا» ؛ پایدارى و استقامت کنند و در این راه باقى بمانند. این است که موجب مى شود « تتنزل علیهم الملائکة» و الا با یک لحظه و یک برهه خوب بودن، فرشتگان خدا بر انسان نازل نمى شوند، نور هدایت و دست کمک اله به سوى انسان دراز نمى شود و انسان به مرتبه عباد صالحین نمى رسد، باید این را ادامه داد و در این راه باقى ماند؛ « ثم استقاموا» .
البته « فیَقتلون و یُقتَلون» ، اما « لینصرن الله»
خداى متعال وعده داده است که اگر کسى خدا را نصرت کند، خدا او را نصرت خواهد کرد. اگر کسى براى خدا، حرکت و تلاش بکند، پیروزى نصیب (او) خواهد شد، نه این که به هر یک نفرى پیروزى مى دهند، بلکه وقتى مجموعه اى حرکت مى کند، البته شهادتها هست، سختى ها هست، رنجها هست، اما پیروزى هم هست. « ولینصرن الله من ینصره» ، نمى فرماید که نصرت مى دهیم، خون هم از دماغ کسى نمى آید، خیر، « فیقتلون و یقتلون» ؛ مى کشند و کشته مى شوند، اما پیروزى به دست مى آورند. این سنت الهى است. وقتى که از خون ترسیدیم، از آبرو ترسیدیم، از پول ترسیدیم، به خاطر خانواده ترسیدیم، به خاطر دوستان ترسیدیم، به خاطر راحتى و عیش خودمان ترسیدیم، به خاطر پیداکردن کاسبى، براى پیداکردن یک خانه داراى یک اتاق بیشتر از خانه قبلى، وقتى به خاطر این چیزها حرکت نکردیم، معلوم است ده نفر مثل امام حسین (ع) هم که بیایند و سر راه قرار بگیرند، همه شهید خواهند شد.
ثمرات مقاومت اسلامى لبنان و فلسطین
۱. بیدارى اسلامى در منطقه
ظلم و زورگویى روزافزون رژیم صهیونیستى و همراهى برخى حکام مستبد و فاسد و مزدور آمریکا با آن از یک سو، و سر برآوردن مقاومت جانانه فلسطینى و لبنانى و پیروزى هاى معجزآساى جوانان مؤمن در جنگهاى سى وسه روزه لبنان و بیست ودو روزه غزه از سوى دیگر، از جمله عوامل مهمى بودند که اقیانوس به ظاهر آرام ملتهاى مصر و تونس و لیبى و دیگر کشورهاى منطقه را به تلاطم در آوردند.
۲. بیدارشدن وجدان جهانى
اکنون وضع رژیم صهیونیستى از همیشه تاریخ سیاه خود در افکار عمومى جهان بدتر و پرسش از دلیل پیدایش آن جدى تر است. اعتراض بى سابقه و خودجوش جهانى از شرق آسیا تا آمریکاى لاتین علیه آن رژیم و تظاهرات مردمى در ۱۲۰ کشور جهان و از جمله در اروپا و در انگلیس که خاستگاه اصلى این شجره خبیثه بود و دفاع آنان از مقاومت اسلامى غزه و از مقاومت اسلامى لبنان در جنگ ۳۳ روزه نشان مى دهد که یک مقاومت جهانى علیه صهیونیزم پدید آمده که در ۶۰ سال گذشته هرگز تا این حد، جدى و حجیم نبوده است. مى توان گفت مقاومت اسلامى لبنان و فلسطین توانسته است وجدان جهانى را بیدار کند.
۳. مضاعف شدن امید به پیروزى در جوانان عرب
نظرسنجى هاى مکرر آمریکایى ها در مصر و اکثر کشورهاى اسلامى، واقعیت را به آن ها گفته است. از ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ میزان گرایش به مسجد و شعائر اسلامى، از جمله حجاب و پوشش زنان، بین ۴۰% تا ۷۵% در ملتها از مصر و اردن تا ترکیه و مالزى و… افزایش یافته و میزان نفرت از آمریکا با میانگین ۸۵% در کشورهاى اسلامى و عربى بالا رفته و به ویژه پس از دیدن پیروزى جوانان حزب اللّه و حماس در جنگهاى ۳۳ روزه و ۲۲ روزه و شکست و خروج آمریکا بدون هیچ دستاوردى در عراق، امید به پیروزى و آینده، در جوانان عرب مضاعف شده است.
ارسال نظر