به گزارش پارس به نقل از کیهان: وی در مصاحبه با روز آن لاین و درباره مورد اعتراض واقع شدنش از سوی برخی اصلاح طلبان گفت: یکی از مواردی که اخیرا مطرح می کنند این است که فلانی (یعنی بنده) عادت یا دوست دارم خلاف جریان آب شنا کنم؛ و آنان چون خود را جریان طبیعی آب می دانند، با چنین برچسبی می کوشند که طرف خود را خلع سلاح کنند.
او در کنار مرور سوابق طولانی همکاری خود با اصلاح طلبان اظهار داشت: در حوزه سیاست مقید بودم کاری نشود که دوستان ناراحت شوند، برای نمونه در انتخابات مجلس ششم وقتی آقای هاشمی تصمیم به ورود گرفت، به دوستان گفتم اگر نقد ایشان را نمی پسندید، انجام نخواهم داد. در انتخابات سال ۱۳۸۰ علی رغم مخالفت با ورود آقای خاتمی بیشترین فعالیت را در حمایت از ایشان کردم. بطور کلی انضباط حزبی را کاملا رعایت می کردم. ولی از سال ۱۳۸۱ که زاویه دوستان با راهبرد اصلاحات به نظرم بیش از اندازه شد بناچار بنده نیز به اصطلاح در مسیر خلاف جریان آب شنا کردم. آیا در این دوره حتی یک موفقیت هم نصیب دوستان شده است؟ مثلا در شورای شهر دوم در سال ۸۱ و شورای شهر سوم؟ در مجلس هفتم در سال ۸۲؟ در ریاست جمهوری ۱۳۸۴؟ در مجلس هشتم در سال ۸۶؟ در خرداد ۱۳۸۸؟ این آب در کدام مورد در مسیر درستی بود که باید هم جهت با آن شنا می کردم؟
وی درباره علت دیگر مشکل دار شدنش می گوید: یک طرف دیگر هم این است که ساختمان طرف مقابل [اصلاح طلبان] آن قدر هم که نشان می دهند مقاوم و استوار نیست تا در برابر کوچکترین زلزله به لرزه و خرابی نیفتد، لذا به جای پاسخ منطقی و مستدل عصبانی می شوند و تهمت می زنند.
عبدی با بیان اینکه « برخی دوستان اکتیویست گمان می کنند که تاکتیک های آنان در غیاب یک تحلیل و راهبرد منسجم حرف آخر را می زند و مسیر آب را هم خودشان تعیین می کنند، افزود: بنده از ابتدای سال ۸۱ نسبت به راهبرد اصلاح طلبان نقد داشتم. برای مثال با آمدن آقای خاتمی در دور دوم انتخابات (۱۳۸۰) مخالف بودم، ایشان هم بعدا حداقل سه بار (تا آنجا که من مطلع شده ام) بر درستی این نظر تأکید کرده اند، ولی علی رغم این مخالفت، هنگامی که وارد انتخابات شدند، بیشتر از اکثر افراد دیگر در این زمینه فعالیت تبلیغی و حمایتی داشتم.
وی با بیان اینکه در سال ۸۸ معتقد نبودم دوستان رأی دارند، می گوید: ولی دوستان به نحوی عمل کردند که آقای موسوی را به اولترا خاتمی تبدیل کردند، به همین دلیل شد آنچه که شد و هزینه آن را همه دادند. دراین باره تحلیل های متعدد نوشته ام، می توان به آنها مراجعه کرد. جالب اینکه همین دوستانی که چنین کردند ابتدا و پس از آمدن آقای موسوی چه تندی ها که در جلسات خصوصی علیه ایشان نمی کردند و صریحا ایشان را نامزد نظام می دانستند، ولی به یکباره رفتند پشت ایشان، و شد آنچه که شد و در مسیری افتادند که با هیچ منطق اصلاحی قابل جمع و توجیه نبود.
وی در پاسخ این سوال که « انتخابات مجلس نهم یکی دیگر از مقاطعی بود که باز شما به اصلاح طلبان ایراد گرفتید. این بار چرا؟ » ، اظهار داشت: خوشبختانه مکاتبات این مرحله هنوز در دسترس است و می توان آنها را دید. دوستان از ابتدا تحریمی بودند، منطق تحریم آنان را نگاه کنید در همین دوره هم تمام دلائل آن تحریم وجود دارد و حتی بدتر از آن هم که رد صلاحیت هاشمی است دیده می شود در حالی که شرکت کردند، ولی در انتخابات مجلس با نشستن در خانه مثلا تحریم کردند و بعد شروع کردند به عدد و رقم سازی علیه انتخابات تا کار خود را موجه کنند. آقای خاتمی نیز رفت و رای داد، همه آچمز و غم زده شدند چند روز بعد هم به دفاع از رفتار ایشان پرداختند! خوب اینها چه معنایی داشت؟ در نتیجه وقتی به انتخابات مجلس در سال۹۰ رسید شکاف بیشتر شد، ولی دریغ از یک پاسخ مستدل.
عبدی درباره انتخابات اخیر و موضع اصلاح طلبان گفته است: در انتخابات اخیر اولین ایراد این بود که این دوستان بدون یک راهبرد روشن و فقط برای جبران خطا های گذشته، در پی یک پیروزی مفت و مجانی بودند تا بر گذشته قلم نسیان بکشند. روزی شعار خاتمی یا هیچکس می دهند و بعد تبدیل به هاشمی یا هیچکس می شود!
عضو مستعفی حزب مشارکت در پاسخ این سوال که « آیا شما معتقد بودید اصلاح طلبان از همان آغاز به جای تلاش برای آوردن آقایان هاشمی و خاتمی به سمت آقای روحانی بروند؟ » گفت: البته آن زمان من نظر به دوستان دیگری داشتم. در واقع دوستان اصلاح طلب ما هم به دنبال عارف و روحانی هم نرفتند. بلکه بعد از کاندیداتوری آنها از ایشان حمایت کردند.