قصه مذاکره از کجا آب میخورد؟
آستانهسنجیهای گاه و بیگاه رئیسجمهور اعضای کابینه و حلقه مشاوران، نسبت به مذاکره مجدد با آمریکا حاوی نکات فراوانی است که بایستی بهدقت رصد و بررسی شود.
آستانهسنجیهای گاه و بیگاه رئیسجمهور اعضای کابینه و حلقه مشاوران، نسبت به مذاکره مجدد با آمریکا حاوی نکات فراوانی است که بایستی بهدقت رصد و بررسی شود.
۱. دجال را پدیدهای یک چشم معرفی کردهاند و در تفسیر آن گفتهاند چشم دنیابین آن فعال و بیناست و چشم خدابین ندارد. ما هم به اندازهای که نه به زبان؛ بلکه به قلب و عقیده، خداناباور باشیم و با عقل محاسبهگر ضرب و تقسیم کرده و گمان کنیم «تدبیر» امور میکنیم؛ تقدیر الهی بر نصرت و توفیقمان رقم نخواهد خورد؛ کمااینکه خداوند به عزت و جلالش قسم خورده است «امید» هرآنکس که به غیر او دلبسته است را ناامید میکند. دعوا، دعوای خداباوران و کدخداپرستان است و نتیجه نیز از پیش معلوم.
۲. از وزیر تا رئیس وزرا، گویی منتظرند یک لقمه آمادهای با مذاکره بهدست آورند و هم معضل فروش نفتشان حل شود و هم فقدان ارزشان مرتفع. گویی نه حافظه تاریخی دارند و نه هوش سیاسی.
پیشتر از این لازم بود حوادث ابتدای انقلاب و دفاع مقدس را یادآوری کنیم تا به ورطه فراموشی سپرده نشود، اما حالا لازم است ۷ سال سخت دولت آقای روحانی را هم مرور کنیم تا فیل آقایان دوباره یاد هندوستان نکند و یادشان نرود با فشارهای ایمیلی و پرتاب خودکار، چقدر خود را به زحمت انداختند! سرداران مذاکره، گمان کردند میتوانند از نمد لغو تحریمهای تسلیحاتی ، کلاهی دست و پا کنند و دوباره سر مردم مظلوم بگذارند. مذاکره برای بهبود معیشت، مجاز بود؛ مذاکره با کسی مجاز شمرده شد که خون حاج قاسم را زمین نریخته بود.
مذاکره با آمریکای بدعهد و بدپیمان برای شما خوشبینهای به دشمن مجاز شمرده شد که امروز از خجالت آب شوید نه اینکه دوباره دم از مذاکره بزنید. واقعا با چه رویی و به چه امیدی میخواهید دوباره با کسی مذاکره کنید که دارو و کالاهای اساسی را تحریم کرده؟ دوباره کدام قلب را میخواهید از سیمان پر کنید و کشور را به عقب اندازید؟ یک بار مذاکره کردید و اثر ۵۰۰ درصدی تورمش را روی مسکن و ۹۰۰ درصدی روی دلار و خودرو و … دیدیم.
تجربه نشان داده نه مرد کارید نه مذاکره؛ عیبی هم ندارد؛ لااقل از ژست عقل کلی دست بردارید و این سه صد روز باقیمانده را در قرنطینه بمانید تا ۱۴۰۰ فرارسد و بلکه فرجی شود و دولتی سر کار آید که هم جوان است و هم به جوانان اعتماد دارد. واقعا کسی از دولت پیرمردها توقع کار ندارد؛ ولی توقع اجازه خرابکاری مجدد هم نباید داشته باشید.
۳. فشارها و تحریمهای همهجانبه آمریکا و همراهی عملی کشورهای اروپایی بدیهی و اظهر من الشمس است؛ به همین دلیل از آن فشارها واضحتر، این است که بدانیم دوره تنبلی و پسر حاجی طور عمل کردن گذشته است. یک زمانی جیب کشور با فروش نفت پر میشد و شاید همین امر ما را بدعادت و تنبل بارآورد و امروز به هر تقدیر اینگونه نیست. اما راهکار چیست؟ قطعا مذاکره با آمریکا نیست که «من جرب المجرب حلت به الندامه» آزموده را آزمودن خطاست و ثمرهاش جز پشیمانی نیست. اما قطعا نمیتوان و نباید از مردم توقع داشت فشارها را بهتنهایی تحمل کنند؛ هزینه ایستادگی بر سر مردمسالاری این است که مابقی ارکان حاکمیت، جور قوه مجریه ضعیف و کسل را بکشد و حداقلها و ضروریات اولیه مردم را فراهم کند و قوه مجریه را در ریلی قرار دهد که توان تخطی از آن را نداشته باشد. عادت ۴۰ ساله وابستگی به نفت، آفتی است که تنها اقتصاد مقاومتی میتواند جلوی آن را بگیرد، بهنحویکه ترک آن عادت، موجب مرض نشود.
ارسال نظر