چرا مرسی روابط مصر را با سوریه قطع کرد؟
مرسی تلاش میکند تا برای جلب رضایت غربیها بویژه آمریکا و نیز فرار از مشکلات فزاینده داخلی اذهان مردم مصر را به مسائل خارجی منحرف سازد.
به گزارش پارس به نقل از دیده بان، ، محمد مرسی، رئیس جمهور مصر شنبه ۲۵ خرداد در راهپیمایی شهر قاهره موسوم به « یاری سوریه» گفت: مصر امروز تصمیم گرفت که روابط دیپلماتیک خود با دولت کنونی بشار اسد را قطع کند و سفارت سوریه در قاهره تعطیل می شود. وی همچنین از بازگشت کاردار مصر در دمشق خبر داده و از کشورهای غربی خواست تا در سوریه منطقه پرواز ممنوع را اجرا کند. وی از جنبش حزب الله نیز خواست تا نیروهای خود را از سوریه خارج کند. این اظهارات در حالی مطرح شد که دو روز پیش از آن برخی از شیوخ و علمای اسلامی در نشستی که با حمایت اخوان المسلمین مصر در قاهره برگزار شد، علیه ایران و حزب الله در سوریه اعلام جهاد نمودند۱
موافقان و مخالفان تصمیم مرسی
این تصمیم مرسی مخالفان و موافقانی به همراه داشته است، شورای همکاری خلیج فارس، رژیم صهیونیستی و آمریکا از این تصمیم ابراز خوشحالی نموده و در داخل نیز گروه های سلفی و برخی جریان های اسلامی از این تصمیم حمایت کردند. اما در عین حال بسیاری از گروه های انقلابی و مخالفان از جمله ناصری ها، لیبرال ها و اسلام گرایان میانه رو این تصمیم مرسی را به باد انتقاد گرفته و با آن به مخالفت برخاسته اند.
" ملط" عضو دفتر سیاسی حزب اسلامی الوسط ضمن انتقاد از این تصمیم گفت: " مرسی مواضع خودسرانه و ناگهانی اتخاذ می کند و بدون مشورت با کسی و بدون زمینه چینی سفارتخانه سوریه را تعطیل نموده و به دشمنی با حزب الله روی می آورد.
مسأله قطع ارتباط با سوریه به امنیت ملی مصر ارتباط دارد و این مسأله باید در شورای دفاع ملی یا امنیت ملی بحث و بررسی می شد، این در حالی است که چنین چیزی رخ نداده و این تصمیم تنها برای مصرف داخلی گرفته شده است» برخی مخالفان نیز آنچه را که در کنفرانس یاری سوریه رخ داد" صحنه ای بی فایده و عرض اندام پر از توهم" دانسته و تاکید کردند که این کنفرانس بیش از آنکه متوجه خارج باشد، متوجه داخل کشور بود. این ها تصمیم مرسی را تحت تاثیر فشارهای آمریکایی دانستند [۲] .
تناقض در رفتارهای مرسی
موضع نظام جدید مصر در قبال درگیری در سوریه از همان ابتدا دارای تناقض بوده است، به گونه ای که در ابتدا اعتراضات در این کشور را انقلاب دانسته و آن را تایید نمود. سپس با سفر رئیس جمهور روسیه به مصر، مرسی اعلام کرد که نظر مصر و روسیه در قبال بحران سوریه یکسان است در نتیجه این کشور تصمیم گرفت که کاردار خود را به سوریه اعزام کرده و حتی تلاش هایی را در جهت نزدیکی به ایران انجام داد و حتی برخلاف بسیاری از اعراب از اینکه حوادث سوریه را نوعی جنگ داخلی بداند، اجتناب ورزید و فراتر از این با سفر آقای صالحی وزیر امور خارجه ایران به این کشور قرار شد کمیته چهار جانبه ای برای حل بحران تشکیل شود. اما این موضع مصر پس از تغییر راهبرد آمریکا در روزهای اندک گذشته و عزم جدی این کشور برای ارسال سلاح به شورشیان و نیز تحت تاثیر یک سری متغیرهای داخلی ناگهان تغییر کرد.
ریشه ها و دلایل تصمیم مرسی در قطع ارتباط با سوریه
۱ - به نظر می رسد مرسی این تصمیم را برای جلب رضایت آمریکا گرفته است، به این امید که واشنگتن شاید از وی در برابر خشم مردمی که در روز ۳۰ ژوئن در انتظارش است، محافظت نماید. گروه های سیاسی معارض « محمد مرسی» رئیس جمهور مصر برای برگزاری تظاهرات گسترده در روز ۳۰ ژوئن (۹ تیرماه) همزمان با سالروز به قدرت رسیدن مرسی، فراخوان داده اند تا در این تظاهرات برکناری وی و برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری را خواستار شوند. اخوان المسلمین این تصمیم را تنها پس از آن گرفت که آمریکا اعلام کرد کمک های نظامی به ارتش آزاد سوریه و ائتلاف ملی مخالفان ارائه خواهد کرد. آمریکا طی چند ماه گذشته در قبال بسیج فراگیری که علیه اخوان به راه افتاده، سکوت نموده است و اخوان با این کار می خواهد امتیازی به آمریکا داده باشد و آمریکا نیز در قبال این از مخالفان مرسی که عمدتاً سکولار و لیبرال هستند، بخواهد که دولت وی را تا مدت اتمام دوره ریاست جمهوری تحمل نمایند.
۲ - تلاش برای جلب رضایت گروه های اسلامی داخلی و ایجاد اتحاد میان آن ها در مقابل مخالفانی که قرار است در ۳۰ ژوئن با برگزاری تظاهرات برکناری مرسی را فریاد بزنند. مرسی با این کار حامیان اسلامی و سلفی خود را برای پشتیبانی از اخوان المسلمین مصمم تر می سازد. علاوه براین مرسی لحن تندی نیز در قبال شیعیان و قبطیان در پیش گرفته تا برخی جریان های تندرو اسلامی را برای حمایت از خود همراه سازد.
۳ - فرار از مشکلات داخلی و انحراف افکار عمومی از معضلات داخلی به مسائل خارجی؛ با توجه به اقتصاد ضعیف، کمبود سوخت و مواد غذایی و فقدان ثبات سیاسی کافی، مرسی با مشکلات فراوان داخلی دست و پنجه نرم می کند و احتمالاً روز به روز بر وخامت اوضاع افزوده خواهد شد. پس از انقلاب ۲۰۱۱ مصر، تداوم بلاتکلیفی سیاسی و ناامنی داخلی، سرمایه گذاری های خارجی را کاهش داده و به صنعت لرزان توریسم کشور لطمه زده است. طبق آمار و ارقام وزارت کشور، طی یک سال گذشته، قتل و کشتار ۱۲۰ درصد، دزدی ۳۵۰ درصد، گروگان گیری و ربایش افراد ۱۴۵ درصد افزایش داشته است. ذخیره ارزی کشور تقریبا از ۳۶ میلیارد دلار در زمان سرنگونی حسنی مبارک به ۱۴.۴۲ دلار در پایان آوریل ۲۰۱۳ کاهش یافته است، این در حالی است که ۲ میلیارد دلار نیز در اواخر سال گذشته از لیبی قرض گرفته شده است و اخذ وام از صندوق بین المللی پول در دستور کار مقامات مصری قرار دارد. [۳]
بحران داخلی دیگر به قضیه آب رود نیل بر می گردد. مردم مصر به دلیل بحران « سد النهضه» اتیوپی به شدت از مرسی انتقاد می کنند و به نظر می رسد رئیس جمهور مصر با این اقدام (قطع رابطه با سوریه) تلاش کرد تا یک گام به جلو بردارد. نمایندگان پارلمان اتیوپی تصمیم گرفته اند تا علاوه بر احداث سد النهضه بر روی رودخانه نیل در مسیر انتقال به مصر، سهم آب این کشور از رود نیل را کم کنند.
هم اکنون مرسی تحت فشار سنگینی از سوی مخالفان قرار دارد و جناح اپوزیسیون او را به ناتوانی و بی توجهی در حل مشکلات داخل متهم می کنند. درگیری های فرقه ای، فساد اداری، نحوه تعامل با کشورهای منطقه مشکلات دیگر رئیس جمهور مصر را تشکیل می دهند. از این رو رئیس جمهور مصر برای رهایی از مشکلات و مخالفت های داخلی و حفظ قدرت سعی در معطوف نمودن نگاه ها به مسائل خارجی بویژه بحران سوریه دارد.
تبعات قطع ارتباط مصر و سوریه
۱- قطع روابط دیپلماتیک با سوریه نه تنها کمکی به منافع ملی کشور مصر نمی کند، بلکه آسیب های فراوانی به نقش پیشگامانه مصر در منطقه وارد ساخته و مصر را وارد کوره درگیری جاری در منطقه که آمریکا و رژیم صهیونیستی عامل اصلی آن هستند، می گرداند. این تصمیم نه تنها کمکی به خروج مرسی از انزوای سیاسی نمی کند، بلکه مصر را بیش از پیش در انزوای منطقه ای فرو خواهد برد چرا که مرسی با این سیاست عملاً جلوی نقش آفرینی مصر در معادلات منطقه ای را می گیرد.
۲- یکی از نتایج منفی تصمیم مرسی آن است که شاید مصر به پایگاهی برای صدور جهادی ها به سوریه تبدیل شود. مصر هنوز از تبعات منفی جهادی هایی که از افغانستان، پاکستان و آلبانی بازگشته اند، رنج می برد و مصر دیگر قادر نیست شاهد نسل جدیدی از افراطیونی باشد که پس از بازگشت از جهاد به تکفیر حکومت و جامعه می پردازند و این مساله تاثیری سوء بر جامعه مصر از یک سو و روابط بین المللی مصر با جهان خارج خواهد گذاشت. از این رو بسیاری از تحلیل گران مصری معتقدند که دستگاه امنیتی باید به دور از گرایش های رئیس جمهور و دار و دسته وی به منافع عالی کشور توجه نشان داده و این جهادی ها و تکفیری ها را تحت پیگرد قرار داده و کسانی که از آنان حمایت لوجستیکی به عمل می آورند، تقدیم عدالت کند.
حمایت سلفی ها از تصمیم مرسی در نشست یاری سوریه
۳- واهی بودن ادعاهای اخوان در مخالفت با رژیم صهیونیستی؛ در حالی که انتظار می رفت مرسی پس از به قدرت رسیدن سفارت رژیم صهیونیستی در قاهره را تعطیل نموده و روابط مصر با این رژیم را قطع کند- چیزی که اخوان المسلمین قبل از آن که به قدرت برسد، همواره دم از آن می زند و اساساً یکی از انتقادات جدی این گروه به مبارک پیمان کمپ دیوید بود- اما حال می بینیم به جای آنکه در جهت وحدت گام بردارد، بر آتش درگیری میان مسلمانان می افزاید. این مسأله و مسائل دیگر از قبیل ارسال نامه به شیمون پرز از سوی مرسی و اهدای نشان شجاعت به خانواده سادات حاکی از آن است که اخوان المسلمین عزم جدی و جسارت لازم را برای لغو پیمان کمپ دیوید ندارد. حزب مرسی در حالی علیه ایران و حزب الله اعلام جهاد می کند که رژیم جعلی صهیونیستی به جنایت های مستمر خود در اراضی اشغالی و منطقه ادامه می دهد که آخرین نمونه آن یورش به مسجد الاقصی در ماه گذشته و تهاجم به سوریه بوده است. [۴]
جمع بندی و پیشنهادات
۱- مرسی به جای آنکه توجه اصلی خود را به ساختن مصر جدید و برآورده ساختن آمال و آرزوهای ملت مصر معطوف سازد، سیاست تبعیت از آمریکا و رژیم صهیونیستی و جلب رضایت عربستان و قطر را در پیش گرفته است که این بدون تردید با آرمان های ملت مصر در قطع وابستگی به بیگانگان در تعارض کامل قرار دارد و اگر مرسی بخواهد همان سیاست های دوران مبارک را ادامه دهد، به احتمال زیاد با انقلاب مردمی دیگری روبه رو خواهد شد.
۲- ظاهراً مرسی خطر رژیم صهیونیستی را جدی نگرفته و به این رژیم اعتماد کاذبی دارد. این رژیم از هرگونه تلاش برای فشار بر مصر انقلابی دریغ نمی ورزد که آشکارترین نمونه آن را می توان در قضیه احداث « سد النهضه» در اتیوپی مشاهده نمود؛ طرحی که رژیم صهیونیستی پشت سر آن قرار دارد.
۳- مهم ترین چالشی که مصر هم اکنون با آن دست و پنجه نرم می کند، بحران اقتصادی است، چیزی که نظام حاکم در این کشور را وادار ساخته است تا همانند دوران مبارک از استقلال خود در جهت کسب یک سری امتیازات و منافع اقتصادی از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس (عربستان و قطر) و یا کشورها و نهادهای غربی (آمریکا و صندوق بین المللی پول) کوتاه بیاید، از این رو همانند گذشته بسیاری از تصمیمات اخوان المسلمین (از جمله قطع ارتباط با سوریه) تابعی از تصمیمات قدرت های خارجی است.
۴- مرسی با این اقدام خود عملاً در همان مسیری گام برداشته است که دشمنان امت اسلامی خواهان آن هستند: دامن زدن به جنگ شیعه و سنی در منطقه و تضعیف مقاومت؛ چرا که وی خواستار فراهم شدن زمینه سفر جوانان مصری به سوریه و کمک های مالی و نظامی به مخالفان شده است.
۵- سیاست گذاران خارجی جمهوری اسلامی ایران باید کانال های گفتگوی جدی با مقامات مصری برقرار نموده و در این میان باید وزن بیشتری به چهره های اخوانی بدهند که به طور مشخص در مسائل خارجی تحلیل گران از فردی به نام « عصام حداد» یاد می کنند که تاثیر فراوانی بر مرسی داشته و بسیاری از تصمیمات خارجی مصر تحت نظر وی اتخاذ می شود.
ارسال نظر