به گزارش پارس ، به نقل از تسنیم، حداد عادل در برنامه" پاسخ به سه کارشناس" شبکه چهار سیما حضور یافت که مهمترین محورهای سخنان وی به شرح زیر است:

* در پاسخ به سوالی راجع به طرح تحول اقتصادی: اقتصاد ایران یک اقتصاد بیمار است واین بیماری مال امروز و دیروز نیست. کهنه و مزمن است این بیماری. سال ها و دهه ها قبل از انقلاب، متخصصان این بیماری را تشخیص دادند. بنابراین تحول اقتصادی برای درمان این بیماری ضروری است. ما کلیت طرح تحول اقتصادی را لازم و شجاعانه میدانیم. از میان این ۷ بخش طرح تحول اقتصادی که در دولت احمدی نژاد مطرح شد تنها یکی از آنها که هدفمندی یارانه ها بود انجام شد اگرچه در اجرایش انتقاداتی داشتیم و یکی از اختلاف نظرهای دولت و مجلس هم بر سر همین موضوع بود.

اصلاح نظام بانکی را که انجام نشده است را در دستور کار قرار میدهم. بانک ثروت و سرمایه کشور را مثل خون در شریان های اقتصادی به جریان می اندازد و مانند قلب عمل می کند. اگر مشکل داشته باشد جامعه یا دچار فشار خون می شود یا کم خونی و یا عفونت در خون.

در حال حاضر بانک ها به نام بنگاه پولی، پول از دست مردم میگیرند ولی به جای سرمایه گذاری، برج می سازند و می فروشند و ۲۰ درصد به مردم سود میدهند اما خودشان سود بسیار زیادی میکنند. یعنی کاسبی بی جهت می کنند و به تورم اضافه میکنند. یکی از عوامل تورم همین است. بانک ها وقتی مزه تجارت با پول مردم زیر دندانشان برود، دیگر کجا می آیند به صورت تسهیلات در اختیار تولید کننده بگذارند با بهره کم؟ این مشکل بزرگی است. احمدی نژاد چند سال پیش به دکترداودی ماموریت دادند که طرحی برای اصلاح نظام بانکی فراهم کنند. این جزو تحولات اقتصادی است که باید اجرا شود.

یک مشکل دیگر، معوقات انباشته بانکهاست. بانکها ۷۰ هزار میلیارد طلبکار هستند. چرا نمیتواننداینها را پس بگیرند؟ اگر بی جهت دادند، چه کسی اینها را داده؟ اگر تضمین و وثیقه ای هست چرا برنمیگردد این پولها به بانکها؟

* در پاسخ به سوالی درباره فرهنگ عمومی جامعه: دولت باید با عمل خود ارزشهایی مانند صداقت و عدم دروغگویی و شفقت و دلسوزی نسبت به مردم و پرهیز از کبر و غرور و اسراف و تبذیر را اشاعه دهد. دولت باید از خودش شروع کند.

امیرالمومنین می فرمایند الناس بامرائهم اشبه منهم بآبائهم. یعنی آنقدری که مردم به روسای کشورشان شبیه هستند به پدر و مادرشان شبیه نیستند. اگر دولتمردان ساده زیست باشند و راست بگویند و کبر و غرور نداشته باشند این ارزشها در جامعه رواج می یابد.

نامزدها نباید حرفشان یادشان برود. من که الان این حرفها را میگویم نباید بعدا اگر رئیس جمهور شدم این حرفهایم یادم برود. مردم ناظران تیزبینی هستند که این چیزها را می فهمند.

* حداد عادل در پاسخ به سوالی راجع به نقطه قوت مدیریتی اش: خودم به خودم نباید نمره بدهم. خودم همیشه خود را در خدمتگزاری به مردم قاصر میدانم که خدمت بسزایی که شایسته مردم باشد از دستم برنیامده است. در مجلس هفتم بر سر سهمیه بندی بنزین اصرار کردیم که کار بزرگ و سنگینی بود. مدت ها بحث کردیم در مجلس و این قانون سهمیه بندی را به تصویب رساندیم و به دولت ابلاغ کردیم و دولت و کارشناسانش هم کار سنگینی کردند. این شوخی نبود که اگر کسی صبح در جلفای آذربایجان بنزین می زد و شامگاه می توانست خود را به روستاهای سراوان در بلوچستان برساند، آنجا به بمب بنزین دیگر می رود معلوم میشد که چقدر از سهمیه اش مصرف شده و چقدر مانده. یک شبکه بسیار بزرگ و مهمی باید تاسیس میشد که شد. جزو افتخاراتم پافشاری بر این کار و اهتمام بر آن است. این کار در ابتدا نواقصی داشت ولی من از کسانی بودم که یک لحظه در سودمندی طرح شک نکردم. با اتمام قوا برای اجلاس قانون مجلس حرکت کردم. روز اول که قرار بود اجرا شود، احمدی نژاد سفری به اوکراین یا بلاروس داشت. من متوجه شدم ایشان دستور اجرای سهمیه بندی را داده اما مصوبه افزایش قیمت بنزین از ۸۰ به ۱۰۰ تومان را نداده. من تلفنگرام کردم به سفارت. تنها کسی که در سفارت مانده بود مستخدم بود. متن را تلفنی خواندم و گفتم این را به فلان کس که همراه رئیس جمهور است بدهند به رئیس جمهور بگویند حتما امشب باید همزمان با سهمیه بندی قیمت بنزین ۱۰۰ تومان شود. آقای احمدی نژاد که میل به این کار نداشت بحث را به من و وزیر کشور واگذار کرد و من با ایشان صحبت کردم و کار اجرا شد.

اگر امروز سهمیه بندی اجرا نمی شد امروز یکی از فشارهای اصلی مساله بنزین بود.

امروز ما میتوانیم صادرکننده بنزین باشیم. سهمیه بندی بستر و تجربه ای شد که دولت یک پرش بزرگتری کرد و هدفمندی یارانه ها را با همین ابزار نرم افزاری اجرا کرد.

* کار دیگرم در مجلس، افزایش حقوق بازنشستگان در اولین سال بررسی بودجه در مجلس هفتم بود. حداقل حقوق بازنشستگان ۱۱۷ هزار تومان بود. ما در قانون بودجه آن را به نزدیک ۲۰۰ هزار تومان رساندیم. این خیلی گشایش بود در کار سالمندان. اقدام بی سابقه ای بود که حق بازنشستگان بود.

الان هم طرح تحول و ارتقای علوم انسانی را پیگیری میکنم و رئیس این شورا هستم. عمدا موضوع را رسانه ای و تبلیغاتی نکردم ولی الحمدلله کار دارد انجام می شود. همچنین بنیاد سعدی را تاسیس کردم برای آموزش زبان فارسی به غیرایرانی ها.

* هدفمندی یارانه ها، اصلش اقدام درستی بود. در حال حاضر هم قطع پرداخت نقدی به مردم نه معقول است و نه ممکن. چرا که خانواده ها بر این اساس زندگیشان را تنظیم کردند و باید ادامه پیدا کند. اما اشکالاتی در اجرا داشت این طرح. یکی اینکه مجلس تصویب کرده بود ۳۰ درصد درآمد دولت از طریق افزایش حاملهای انرژی به تولید داده شود. این بخش عملی نشد. دولت حرفهایی می زد که متناسب با شرایط نبود. دولت میگفت ما به صاحبان صنایع گفتیم اگر بخواهید ماشین آلاتتان را نوسازی کنید ما کمکمان به شما در تسهیلات است. این یک جواب بود برای بستن دهان ما ولی ممکن بود در ۱۰۰ کارخانه، ۵ تا هم نخواهند از این فرصت استفاده کنند. کارخانه تولید آجر که عمده مصرفش انرژی هست باید کمک کنی که قیمت آجر ۶-۷ برابر نشود وقتی قیمت انرژی ۷ برابر شده.

مشکل دوم این بود که موقع اجرا، دولت به همه دهک ها ۴۵ هزار تومان پول داد. در شمال تهران صاحبان برجهای بزرگ سرمایه و درآمد ماهانه شان چقدر است؟ احتیاج بود که به اینها پول بدهیم؟ این پول برای آنها به قول حافظ: چو شبنمی است که بر بحر می زند رقمی!

دولت نتوانست فرمهایی که مردم پر کرده بودند پردازش کرده و دهک های غیرنیازمند را حذف کند، لذا پول را به همه دادند.

دولت در ماه های گذشته فشار آورد که یارانه را بیشتر کند ما مصلحت ندیدیم و معتقدیم اگر بخواهیم از طریق هدفمندی کمک کنیم بهتر است کمتر به صورت نقدی بدهیم و به سلامت و درمان و تامین اجتماعی کمک کنیم کما اینکه امسال ۵ هزار میلیارد تومان به سلامت اختصاص داده شد در بودجه.

* برای حمایت از تولید باید اراده کنیم که قدری از پول را به آنها بدهیم. احساس کردیم دولت به مردم بیشتر از تولید علاقه دارد. یک علامت تعجب جلوی این صحبتم باید بگذارم.

* سالهاست به موضوع ازدواج جوانان فکر میکنم. ازدواج در جامعه ما نه اسلامی است و نه با سنت های ایرانی و سبک زندگی ایرانی میخواند. ازدواج به امر پیچیده پرهزینه پرزحمت تبدیل شده و به همان اندازه که خانواده ها علاقه دارند که چنین اتفاقی بیفتد و آن را مبارک می دانند، به همان اندازه از آن وحشت دارند.

باید ازدواج آسان شود. اصرار دارم که نهضت ازدواج آسان برپا شود. من اهل وعده دادن نیستم. حرف های چوب انداز نمی زنم. حرفهایی که خارج از اختیارم باشد نمی گویم. قول میدهم اگر رئیس جمهور شدم نهضت ازدواج آسان برپا کنم. من فرآیند تشکیل خانواده را پیش چشمم می گذارم و مانند یک مهندس الکترونیک و برق که تکه تکه در مدار جلو رفته و قطعی را تشخیص داده و رفع عیب می کند، منظومه ازدواج را از مرحله شناسایی دختر و پسر از هم شروع میکنم تا مساله مسکن بعد از عقد و عروسی. برای همه اینها سعی میکنم راه حل بیابم و سنت های مزاحم دست و پا گیر را سعی می کنم از صحنه ازدواج بیرون بریزم.

فکر میکنم به همان اندازه که اسلام برای حرام سخت گیری کرده، حلال را آسان کرده. ما آمدیم حلال را به جای آسان کردن، با بی فکری و رودربایستی با سنت های غلط سخت کردیم. اما حرام سهل و آسان شده است. به همین خاطر سن ازدواج بالارفته و زن های بی سرپرست فراموش شدند و بی بند و باری و فساد و اخلاق پدید آمده و هزاران مشکل دیگر و از همه اینها بدتر آن دغدغه ها و ناراحتی های روحی و روانی که هر دختر و پسر مجرد دارد و رویش نمی شود که به زبان بیاورد.

* در پاسخ به سوالی راجع به مذاکره با آمریکا: طبق قانون اساسی سیاست های کلی کشور را مقام معظم رهبری تعیین میکند، دولت در موضوع ارتباط با آمریکا باید هماهنگ با رهبری کار کرده و منطبق دیدگاه های رهبری باشد. آمریکائی ها با دست پس می زنند و با پا پیش می کشند. در شعار و پیام و تبریک نوروزی دم از مذاکره می زنند و درست در همان زمان چند طرح هم در کنگره به جریان می اندازند برای افزایش تحریم ها و شیطنت هایی در شورای امنیت و سازمان ملل میکنند. به همین جهت است که تا به حال مذاکره جدی با آمریکا نداشتیم چرا که در آمریکا صداقت نمی بینیم.

بنا داریم با عموم کشورها تنش زدایی کنیم اما آمریکا باید صداقت نشان داده و واقعیت انقلاب اسلامی ایران را بپذیرد.

خانم آلبرایت همان موقع که در رابطه با کودتای ۱۳۳۲ عذرخواهی کرد، در امور داخلی ما دخالت کرد و گفت که فلان نهادها انتصابی هستند و این خلاف دموکراسی است! آمریکا هنوز خود را آقای دنیا میداند و فکر میکند بقیه از وی باید تبعیت کنند. عذرخواهی وظیفه آلبرایت بود و ۱۰ برابر آن هم باید عذرخواهی کنند.

* زمان بندی برای حل تورم دشوار است. این روزها نامزدها اعداد مختلف می گویند ولی فکر میکنم ملت دوست دارد در یکسال بهبودی ایجاد شود. یکسال را معقول میدانم برای ظهور علائم بهبود در تورم. فکر میکنم از جمله کارهایی که برای مهار تورم باید صورت گیرد تثبیت قیمت ارز است. یعنی این نوسان غیرقابل پیش بینی قیمت ارز اصلا زلزله است در بنای اقتصاد کشور و نمیگذارد سنگ روی سنگ بند شود. شرط تثبیت اقتصادی تثبیت قیمت ارز است. همچنین برای جلوگیری از تورم باید رشد نقدینگی مهار شده و نقدینگی به جانب تولید مفید سوق داده شود. مرد مثل الان نباید ۵۵۰ هزار میلیارد تومان پول سرگردان در دستانشان داشته باشند که خیلی ها شب را پشت در بانک بخوابند که سکه بخرند تا ظرف ۶ ماه دو برابر شود قیمتش یا اینکه دلار بخرند یا آپارتمان بخرند و خالی بیندازد تا قیمتش اضافه شود. این اقتصاد مولد و رونق کسب و کار و تولید نیست. کشور با این روشها به سعادت نمی رسد. نقدینگی را باید در بازار بورس به تولید مفید تبدیل کرد. انضباط مالی دولت هم در مهار تورم موثر است.

تثبیت قیمت ارز مشکل ترین و مهمترین قدم است. ما باید با توجه به میزان ارزی که در اختیار داریم. وقتی قیمت کالاها را بر اساس این قیمت ارز تعیین میکنیم. تثبیت قیمت ارز مستلزم تک نرخی کردن قیمت ارز هم هست. دونرخی و چند نرخی کردن مسکّن است ولی فساد و رانت می آورد. ممکن است تثبیت قیمت ارز به برخی طبقات و قشرهای کم درآمد فشار بیاورد. دولت باید تدابیری بیندیشد که این اقشار که زیان می بینند فشار رویشان کم شود. چون اگر بخواهند قیمت را کم بگیرند بازار سیاه را رقم می زند و صادرات را مختل میکند. باید نقطه بهینه ای را برای تثبیت نرخ ارز تعیین کرد.

* من بهترین سالهای عمرم را در آموزش و پرورش گذراندم. احتمالا شما کتابهای درسی بنده را خواندین. من بیش از ۱۳ سال مستمر در آموزش و پرورش بودم. هرجا میروم سعی میکنم در دراز مدت بمانم. من ۱۸ سال است که مدیرعامل بنیاد دایرةالمعارف اسلامی هستم. ۱۵ سال است در فرهنگستان ادب رئیس هستم. مدیر باید بماند در دراز مدت و نباید مدام جابجا شود سر هر موضوع جزئی. این یکی از اشکالاتم به دولت فعلی است. من ۱۳ سال در وزارت آموزش و پرورش بودم و یازده سال را معاون وزیر بودم. وقتی میخواستم از وزارت آموزش و پرورش بروم، از ۶ ماه پیش جانشین خودم را معرفی و او را مشاور خودم کردم. ۶ ماه تمام در کنار من کار کرد و با فکر من و واقعیات این دستگاه آشنا شد. از مدتها قبل به تمام دستگاه ها اعلام کردم اول آبان ۱۳۷۲ استعفا میکنم درست وقتی خدمتم ۱۱ سال شد.

خیلی فکرها برای آموزش و پرورش دارم. سوال میکنم که ایا نظام آموزشی ما باید تناسبی با نوع معیشت و زندگی ما داشته باشد یا خیر؟ امروز چه فرقی بین نظام آموزشی دبیرستانی ما در روستاها و شهرها وجود دارد؟ ما چه به یاد دانش آموزان روستایی میدهیم که اینها بعد از اینکه دیپلم گرفتند بتوانند کار مفید در روستای خودشان انجام دهند؟ جز اینکه این آموزش یکسان سبب می شود که بعد از دیپلم همه سرازیر می شوند به سمت شهر؟ اینکه روستاها می میرند به این علت است.

امروز به جای دیپلم بیکار، لیسانسه های بیکار داریم. این ناشی از سیستم غلط آموزشی در کشور است.

* من بیداری اسلامی را مهم میدانم و آن را بالقوه مهمتر از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی میدانم. آن را نتیجه یک قرن تجربه ملت های اسلامی و سرخوردگی و بازگشت به اسلام میدانم. بیداری اسلامی نتیجه تلاش مصلحان بزرگ امت اسلام و در راس آنها امام خمینی میدانم. بیداری اسلامی را نباید آسان گرفت. زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست

ما باید در سیاست خارجی خودمان باب تازه ای باز کنیم. ما موسسه تحقیقاتی در وزارت خارجه ایجاد کنیم برای رصد بیداری اسلامی و برای ارتباط با متفکران و نظریه پردازان بیداری اسلامی در جهان و برای آسیب شناسی بیداری اسلامی و باید تلاش کنیم تجربه های خودمان را در اختیار کشورهای دیگر بگذاریم.

بیداری اسلامی نوزاد پاکی است که در دامن جهان اسلام متوجه شده و باید کاری کنیم که نوزاد در کودکی و نوزادی تلف نشود و دوم اینکه بد تربیت نشود. نباید این بچه از مادر جدا شود.

* مسکن مهر یکی از اقدامات خوب دولت احمدی نژاد بود. باید انصاف داشت. کار عظیمی صورت گرفته است. اگر سوار هلیکوپترها شوید و از کنار شهرها عبور کنید، ساختمان های مسکن مهر خودنمایی میکند. خیلی ها صاحب مسکن شدند. دولت همت کرد و زحمت کشید. اصل ایده خوب است اما باید تلاش کرد که گران تمام نشود، بد ساخته نشود. عجله در ساخت مسکن ما را از فکر کردن باز نباید بدارد.

چیزی که شخصاً دغدغه دارم این است که میتوانستیم و میتوانیم در این کار عظیم مسکن مهر، قدری هم حال و هوای معماری اسلامی را وارد معماری شهرهای خودمان بکنیم که این کار را هم نکردیم.

در شرایط اقتصادی آیا ریختن اینقدر پول در مسکن مهر هم عاقلانه است؟ شاید بازار اشباع شده باشد و صرف این پول در کشاورزی و تولید ممکن است بهتر باشد. در مجموع مسکن مهر پدیده مثبت و از آن بخش هایی است که دولت در آن نمره قبولی می گیرد.

* باید کاری کنیم که مردم راضی شوند به جای سوداگری در عرصه مسکن، پولشان را در تولید به کار بگیرند.

من تفاوت شهر و روستا را تفاوت فرهنگی نمی بینم. باورم این است که بزرگان تاریخ ما از روستاها برخاستند. تفاوت شهر و روستا در نحوه تولید است. در شهر خدمات غلبات دارد در روستا تولید کشاورزی و صنایع دستی.