به گزارش پارس نیوز، ده روز پیش، بیست‌ونهمین نشست سران کشورهای عضو ناتو، در حالی در بروکسل آغاز شد، که ترامپ، در صبحانه کاری خود با «ینس استولتنبرگ»، دبیرکل نروژی این سازمان، اظهارات عجیب و غریبی بر زبان آورد و ناتو را تهدید کرد که آمریکا از این سازمان خارج خواهد شد.
 

اول
 آن‌گونه که خبرگزاری‌های غربی مخابره کرده‌اند، دونالد ترامپ در نشست سران ناتو نیز آنها را تهدید کرده که اگر متحدان اروپایی‌اش، فوراً دو درصد از تولید ناخالص داخلی خود را برای مسائل نظامی هزینه نکنند، آمریکا از ناتو خارج می‌شود. اما در همان حالی که سران ناتو که از این سخن ترامپ تعجب کرده و همچنان مشغول بحث درباره آن بودند، ترامپ از جلسه خارج شد و به اتاقی که برای کنفرانس خبری او آماده شده بود، رفت.

ترامپ در نشست خبری خود نیز بار دیگر این موضوع را بر زبان آورد و گفت: «من به همه گفتم که در صورتی‌که میزان مشارکت کشورها در تعهداتشان به ناتو افزایش نیابد، من بسیار ناراحت خواهم شد... امروز ناتو بسیار قدرتمندتر از دو روز گذشته است... امروز آمریکا بسیار متعهدتر به ناتو خواهد بود... من به ناتو اعتقاد دارم و آن را مهم می‌دانم، اما رفتار اعضا با ایالات متحده بسیار غیرمنصفانه بوده است... من به دنبال رفتار منصفانه با آمریکا هستم». 

ترامپ البته در نشست خبری خود، صرفاً به اظهارنظر درباره ناتو بسنده نکرد و درباره نوع روابط خود با روسیه و چین هم مسائلی را بیان کرد. پس از آن، او در پاسخ به خبرنگار متعلق به سلطنت انگلیس، بی‌بی‌سی فارسی، با اظهار رضایت از رویکرد خصمانه خود نسبت به ایران نیز چنین گفت: «ایرانی‌ها اکنون در مقایسه با گذشته با احترام بیشتری با ما رفتار می‌کنند. ایران اکنون مشکلات زیادی دارد و آنها با مشکلات اقتصادی زیادی روبه‌رو هستند و اقتصاد آنها در حال سقوط است. من این را می‌توانم به شما بگویم که آنها نهایتاً در نقطه مشخصی با من تماس خواهند گرفت و درخواست توافق خواهند کرد و ما نهایتاً توافق خواهیم کرد.»

دوم
«ریچارد نفیو»، مسوول تیم طراحی تحریم‌ها علیه ایران در دوره رییس‌جمهوری سابق آمریکا، که پیش از آن نیز به مدت ده سال مسوول امور ایران در شورای امنیت ملی آمریکا و قائم‌مقام هماهنگی سیاست تحریم در وزارت‌خارجه ایالات متحده بوده است، در کتاب اخیر خود با عنوان «هنر‌تحریم‌ها»، نگاه خود به موضوع تحریم‌ها را از منظر دوگانه «درد- استقامت» توضیح می‌دهد. نفیو توضیح می‌دهد که تحریم‌ها را در چه زمانی، چگونه، و بر کجا باید وارد کرد که تحریم‌شونده احساس درد کند، و در نقطه مقابل، چگونه و براساس چه فاکتورهایی می‌توان استقامت طرف مقابل را مورد سنجش قرار داد و در نهایت، تحریم‌ها را چگونه متناسب با این شاخص‌ها تنظیم کرد که بیشترین تأثیر را برجای بگذارد.

از نظر او، میزان تأثیرگذاری تحریم‌ها، به قدر زیادی، به چگونگی مواجهه و عملکرد مسوولان و تصمیم‌گیران کشور هدف، با موضوع تحریم‌ها دارد. به‌عنوان مثال، او به بی‌اثر بودن قانون منع فروش بنزین به ایران در سال 2010 اشاره کرده و می‌نویسد: «در سال 2010 نماینده جمهوری‌خواه سنا، آقای مارک کرک که یکی از طرفداران اصلی تحریم ایران بود، استدلال کرد که قرنطینه بنزین در مورد ایران می‌تواند چنان آثار وخیمی برای این کشور داشته باشد که او را متقاعد کند برنامه هسته‌ای‌اش را کنار گذاشته و سایر فعالیت‌های پنهانش را متوقف کند. 

به همین دلیل تحریم واردات بنزین ایران، در سال 2010 در قانون سیسدا گنجانده شد... اما چه اتفاقی افتاد؟ ایران به جای اینکه بلافاصله امتیاز بدهد و فعالیت‌های پنهانش را کنار بگذارد روش‌های مثلاً قاچاق (دور‌ زدن تحریم‌ها) را در پیش گرفت و در کنار آن نیز پالایشگاه‌های خود را باز طراحی کرد تا نیاز بنزین داخلی را تأمین کند... پس ایران توانست از این فشار عبور کند... ناکامی اصلی عدم درک اهمیت این موضوع بود که ایران می‌تواند به زنده نگه داشتن حمل و نقل جاده‌ای خود ادامه دهد و از روش‌های معمول برای فائق آمدن بر مشکل تحریم‌ها استفاده کند. به عبارت بهتر ایران فشار ناشی از منع واردات بنزین را احساس کرد اما آن را قابل مدیریت کردن دانست و از آن عبور کرد.»

نفیو سپس این‌گونه نتیجه می‌گیرد که: «وقتی یک کشور اعتراف می‌کند که مشکل تحریم دارد، تقریباً نیمی از کار انجام شده است. اساساً این نوع اعتراف دشواری‌های خاصی برای هر دولت دارد چرا که به مخالفین نشان می‌دهد که آسیب‌پذیری‌هایی که آنها به دنبالش بودند تا از آن بهره‌برداری کنند، کاملاً نمود پیدا کرده‌اند.گرچه تجربه نشان می‌دهد خیلی از دولت‌ها اعتقاد داشته‌اند که صدور چنین بیانیه‌هایی می‌تواند باعث ترس و القای حس وادادگی در مردم شوند اما صرف همین اعتراف‌ها نشان می‌دهد که دولت‌ها به مردم خود متوسل شده‌اند و این توسل از طریق اعتراف به تحریم‌ها اتفاق افتاده است و اینکه آنها دردآور بوده‌اند و این درد اگر تحریم‌ها اعمال نمی‌شد وجود نداشت. در هر دو حالت، صرف اعتراف کردن به واقعیت فشار ناشی از تحریم‌ها، خود شاخصی است که نشان می‌دهد این فشار در حال اثرگذاری است.»

سوم 
حداقل از ابتدای امسال تا به الان، رهبر انقلاب، بارها و بارها نسبت به طراحی دشمن برای اعمال فشار اقتصادی بیشتر به کشور، به مسوولان هشدار داده‌اند. هدف دشمن، همان‌چیزی است که گاوچران آمریکایی، به زبان بازاری خود در بروکسل به آن اشاره کرد: «ایران اکنون مشکلات زیادی دارد و آنها با مشکلات اقتصادی زیادی روبه‌رو هستند و اقتصاد آنها در حال سقوط است. من این را می‌توانم به شما بگویم که آنها نهایتاً در نقطه مشخصی با من تماس خواهند گرفت...»

 متأسفانه اما مسوولان امر، آن‌گونه که باید، به هشدارهای رهبرانقلاب و همچنین مجموعه اقداماتی که دشمن طراحی کرده است، توجهی نکردند. تا آنکه رهبر انقلاب خود شخصاً وارد میدان شده و دستور تشکیل «شورای عالی هماهنگی اقتصادی سه قوه» (یا همان اتاق جنگ اقتصادی ایران) بر محور شخص آقای رییس‌جمهوری را صادر کرده و نخستین جلسه آن را نیز در حضور خود برگزار کردند. 

در کنار این موضوع نیز، اقدامات دیگری چون دستور به قوه‌قضاییه برای برخورد با اخلال‌گران و مفسدان اقتصادی، تذکر به وزیر اطلاعات برای عدم  مماشات با مفسدان اقتصادی، ارسال نامه به رییس‌جمهوری برای پیگیری مشکلات بازار سکه و ارز، فرستادن نماینده‌های ویژه خود (البته به درخواست رییس‌جمهوری) به سایر کشورها برای رایزنی‌های دیپلماتیک اقتصادی و سیاسی، و‌نهایتاً فراخواندن هیأت دولت در هفته گذشته برای چاره‌اندیشی درباره مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم نیز، جزو موضوعات مهم دیگری است که رهبر انقلاب در این چند ماه انجام داده است.

 هدف همه مجموعه ‌اقدامات رهبر انقلاب، به نظر می‌رسد در دو نکته مهم نهفته باشد: اول آنکه درست است که شرایط کشور، «شرایط خطیر»ی است اما اگر روحیه و انگیزه و نشاط قوی، و عزم انقلابی و جهادی در مدیران ارشد نظام وجود داشته باشد، می‌توان از این گردنه هم عبور کرد، که تجربه دفاع مقدس، این را به ما نشان داده است. دوم هم آنکه بر مشکل تحریم، قطعاً می‌توان فائق آمد به شرط آنکه بر ظرفیت‌ها و توانمندی‌های داخلی تمرکز کرد و مراکز آسیب‌پذیر داخلی را ترمیم و اصلاح کرد. بی‌تردید این موضوع هم شدنی است، اگر مسوولان بخواهند.