رئیس دولت اصلاحات درباره انتخابات 88 به سروری چه گفت؟
رئیس دولت اصلاحات در مقابل خود ما- چون من در آن زمان که با برخی نمایندگان از طرف مجلس به دیدار وی رفته و جلساتی با او داشتم، گفت: «من به عنوان کسی که رئیس دو دولت بودم میگویم که امکان ندارد تقلب در چنین سطحی اتفاق بیفتد». اما او حاضر نشد همین اذعان خود را رسانهای کند تا کسانی که فریب یک سری دروغ پردازی و شعارها را خورده و با اقدامات خود انسجام ملی را به عنوان یکی از مؤلفههای قدرت خدشه دار کرده بودند، آرام شوند.
«پرویز سروری» که در زمان فتنه 88 ماموریت گفتگو با رئیس دولت اصلاحات را داشته معتقد است که نه تنها عدم ارتباط جریان اصلاح طلب با رهبری صحت ندارد بلکه رئیس دولت اصلاحات خودش ارتباط با حاکمیت را قطع کرده است و اکنون نیز میتواند با شروطی زمینه بازگشت خود را فراهم کند.
مشروح این گفتگو را در ادامه از نظر میگذرانید:
س: اخیراً از سوی برخی شخصیت های سیاسی این موضوع مطرح شده است که رابطه جریان اصلاحات با رهبری نظام عملاً قطع است و با وجود آنکه میتوان از ظرفیت برخی شخصیت های اصلاح طلب در عرصه جهانی استفاده کرد اما به دلیل همین عدم ارتباط این امکان وجود ندارد! به نظر آیا به واقع این ارتباط قطع میباشد و اگر هم چنین است این انقطاع از سوی کدام طرف است؟
به طور کلی این تلقی اشتباهی است که رهبری نظام به یک جریان خاص تعلق دارد؛ رهبری در کشور ما به هیچ جریانی وابسته نبوده و حتی در نگاهی درستتر رهبری نظام متعلق به مسلمین جهان است. اینکه عدهای باید ارتباط خاصی داشته باشند را من متوجه نمیشوم. رهبری نظام متعلق به آحاد ملت ایران است و طبیعتاً نباید گروهی سهم خواهی خاصی داشته باشد.
مضاف بر اینکه رهبری زمینه لازم را برای برقراری ارتباط مباشر و مستقیم خود با آحاد ملت و مسئولین(از همه جریانها) را فراهم میآورد و برای مثال در ماه مبارک رهبری با مسئولان نظام دیدار داشتند که طی همان دیدار بسیاری از اصلاح طلبان حضور داشتند. بنابر این، عدم ارتباط رهبری با یک جریان خاص تلقی غلطی است که عدهای به آن دامن می زنند.
نکته بعدی هم که باید در نظر داشته باشیم این است که اگر هم قطع ارتباطی صورت گرفته باشد، این انقطاع از طرف خود آقایان و رئیس دولت اصلاحات صورت گرفته است. وی کسی است که در جریان فتنه سال 88 بدترین عملکرد را از خودش نشان داد.
در آن زمان که ملت ایران در حال پرداخت سنگینترین هزینهها بود، این افراد میتوانستند با اظهار نظرهایی مبتنی بر واقعیت جلوی مشتعل شدن شعله فتنه را بگیرند، اما نه تنها این کار را نکردند بلکه با سکوت خود عملاً به فروزانتر شدن آتش فتنه کمک کردند.
رئیس دولت اصلاحات در مقابل خود ما- چون من در آن زمان که با برخی نمایندگان از طرف مجلس به دیدار وی رفته و جلساتی با او داشتم، گفت: «من به عنوان کسی که رئیس دو دولت بودم میگویم که امکان ندارد تقلب در چنین سطحی اتفاق بیفتد». اما او حاضر نشد همین اذعان خود را رسانهای کند تا کسانی که فریب یک سری دروغ پردازی و شعارها را خورده و با اقدامات خود انسجام ملی را به عنوان یکی از مؤلفههای قدرت خدشه دار کرده بودند، آرام شوند.
بنابر این، ارتباط از سمت خودش قطع شد و کمترین توقع از وی به عنوان کسی که دو دوره رئیس دولت بود، این بود که نقش خود را به درستی ایفا میکرد یا حداقل نقش منفی نمیداشت. اما او نه تنها این کارها را انجام نداد بلکه با آن اظهارات و سکوت خود بر تشدید اختلافات مؤثر بود.
به نظرم در شرایط کنونی نیز کمترین توقع از او این است که همان اظهارات و نظر شخصی خودش را به صورت عمومی اعلام کند اما اینکه با آن عملکرد در فتنه 88، امروز نظام و رهبری پا پیش بگذارند انتظار بسیار غلطی است.
این را هم بگویم که غیر از شخص رئیس دولت اصلاحات، دولت رابطه خود را با رهبری به صورت مستمر دارد و شخص معاون اول رئیس جمهور نیز مباشرتاً جلساتی با ایشان برگزار می کنند.
بنابر این، این قبیل اظهارات نوعی فرار به جلو است و دولت به جای آنکه در جهت انسجام ملی و حل مشکلات مردم برآید با طرح چنین موضوعات حاشیهای برخلاف آن عمل میکند. امروز انتظار مردم این است که دولت با کار و تلاش مشکلات معیشتی آنها را حل کند.
این را هم از یاد نبریم که امروز همه ارکان قدرت در دست دولت است. دولت، شوراها و شهرداری در اختیار یک جریان سیاسی است و دیگر بهانهای برای کار نکردن وجود ندارد. من فکر میکنم پرداختن به این حواشی صرفاً برای عدم توجه به کارنامه ناکارآمد دولت است.
س: پس چرا در چنین شرایطی پیگیری مطالبات معیشتی مردم از سوی اصلاح طلبان به عنوان «تضعیف حاکمیت» تلقی میشود؟ آیا انتقاد به دولت، به تضعیف حاکمیت منجر میشود؟
این هم تلقی غلطی که آقایان دارند و بهتر است از همان تعبیر «فرار به جلو» استفاده کنم. آقایان مدعی بودند که اگر دولت، مجلس، شوراها و شهرداری را بدست بیاورند، ایران را بهشت برین کرده و حتی اعتبار پاسپورت ایران را افزایش میدهند، چرخ سانتریفیوژها و اقتصاد می چرخد و... اما امروز بعد از 6 سال نه تنها هیچکدام از این اتفاقات نیفتاد بلکه پول ملی به شدت تضعیف شده، اقتصاد به چنین روزی افتاده و حتی معیشت مردم نیز با تنگنا مواجه شده است.
پس برابر با چنین کارنامه لرزانی چارهای جز ایجاد چنین جنگ روانی برای فرار به جلو ندارند تا زمینه طرح مطالبات مردمی به انحراف برود. اما باید دولت به فکر چاره جویی و پاسخ به مردم باشد و گام هایی را برای حل مشکلات معیشتی مردم بردارد.
البته ما موضع گیریهای جدید ریاست محترم جمهور را مثبت تلقی می کنیم و منتظریم این رویکردهای جدید با عمل انقلابی و جهادی قرین شود تا فضای جدیدی برای مردم ایجاد شود.
ارسال نظر