به گزارش پارس ، به نقل ازکیهان، وی در مصاحبه با یکی از رسانه های ضدانقلاب درباره ترجیح میان عارف و روحانی گفته است: حساسیت چندانی به این مسئله ندارم ولی مسئولیت وضع فعلی با اصلاح طلبانی است که هیچ کوششی برای ثبت نام آقایان دکتر نجفی و جهانگیری نکردند و همه راهها را به رم ختم کردند. برداشت بنده این است که قصد واقعی آنان هم عدم مشارکت بود رویشان نمی شد بگویند، این راه را رفتند تا به این نتیجه برسند. اما گذشته گذشته است. الان هم میان این دو ترجیحی ندارم به نظرم هر دو را حمایت کنند هرکدام تا ۱۵ خرداد رای بیشتری در تهران داشت او را حمایت کنند، اما اصلاح طلبان هنوز دنبال آقای هاشمی و خاتمی هستند، وقتی بهترین نیروهای خود را کم محلی می کنند و تحویل نمی گیرند و اعتباری برای نامزدی آنان قائل نیستند همین می شود که شده. این رفتارها غیرمنطقی بود.
وی با انتقاد از نامزد شدن هاشمی گفت: « آیا آقای هاشمی می دانست که با چنین وضعی مواجه می شوند یا خیر؟ اگر بگوییم نمی دانست، قدری بعید و ناپذیرفتنی است، چون ایشان در سطحی از سیاست ایران حضور دارند که به خوبی می توانند این نکات را متوجه شوند، ضمن آنکه بارها هم بر مشکلات و سختی های این راه اشاره کرده بودند. اگر بگوییم که ایشان می دانست چنین می شود و آمد، در این صورت باید بگوییم که آمدن با علم به این واقعیت، جز ایجاد هزینه برای نظام و نیز کسب اعتبار شخصی، هدف دیگری نمی توانسته داشته باشد، و این نیز با اظهارات صریح و مکرر آقای هاشمی که خواهان اقدامی هستند که هزینه ای را به حکومت تحمیل نکند، ناسازگار است. پس چرا ایشان آمد؟ اگر به سخنان اخیر ایشان ارجاع دهیم، حداقل از منظر خودشان پاسخ روشن است. صریحا می گویند که « من خودم می دانم که نباید می آمدم. » به این معنا که می دانستند چنین می شود، ولی به علت فشارهای زیاد چاره ای جز پا گذاشتن در این راه نداشته اند. در واقع این کار، انتخاب ایشان نبوده، بلکه اقدامی از روی اجبار بوده است. این همان فرآیندی است که در سال ۱۳۸۸ هم به آقای خاتمی فشار آورد و ایشان را وارد میدان کرد، ولی خیلی زودتر از آنکه کار به بررسی صلاحیت برسد، ایشان کنار رفت و موضوع منتفی شد. این تیر از چله همان فرآیندی بیرون آمده است که در این دور هم ابتدا بسوی آقای خاتمی هدف گیری شد و هنگامی که دیدند نتیجه بخش نیست، به سوی آقای هاشمی نشانه رفتند. »
عبدی با انتقاد از عوام زدگی اصلاح طلبان گفت: نیروی سیاسی باید متوجه عواقب رفتار خودش باشد، نمی تواند بگوید ما نمی دانستیم چنین می شود، اگر بگوید، فرقی با مردم عادی ندارد و نباید داعیه سیاست داشته باشد. نیروی سیاسی حق ندارد که به افرادی امثال آقای هاشمی یا خاتمی یا هر کس دیگر اصرار کند و کمپین دعوت راه بیاندازد، و با زور و فشار روانی و تبلیغاتی آنان را علی رغم دانش و میل خودشان وارد میدان کند، حضور در میدانی که باید مبتنی بر عقلانیت و محاسبه سود و زیان جامعه باشد. این کارهای تبلیغاتی خوب است به شرطی که بعد از اعلام آمادگی این افراد صورت گیرد، نه آنکه قبل از تصمیم عقلانی، آنان را در فشار قرار داد و پس از پذیرش این فشارها احساس موفقیت کرد.
وی اضافه کرد: مهم ترین اشکال سیاست برخی از دوستان اصلاح طلبان در چند دوره اخیر، همین سیاست « راه بنداز و جا بنداز» است. مثل برخی از سیاست هایی که در دهه ۱۳۶۰ در حوزه جنگ و حتی مدیریت اقتصادی صورت می گرفت. آنان که دل در گرو منافع و هیجانات شخصی خود دارند، می توانند سیاست را تبدیل به یک تفنن و بازی کنند و با این رفتارها افراد و شخصیت ها را تحت فشار قرار دهند، ولی وقتی که کار به این جاها رسید، بجای آنکه حدود مسئولیت خود را تعیین کنند، نباید به سادگی علیه دیگران به سخن پراکنی مشغول شوند.