طراحی ساز وکارهای نوین تنها راه اعتلای اصولگرایان در گفتمان نو اصولگرایی است
قرار نیست جریان نواصولگرا جریان سومی باشد
عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت و عدالت گفت: اصول، شاخص ها ومعیارهای مورد توجه جریان نواصولگرایی دقیقا همان شاخص ها و معیارهای جریان اصولگراست اما با نو شدن شیوه دراین گرایش تغییرات قابل توجهی به منصه ظهور می رسد.
به گزارش پارس نیوز - سید محمد بحرینیان عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت وعدالت با اشاره به عدم توفیق کامل اصولگرایان در چند انتخابات اخیر و به راه انداختن دوقطبی های کاذب از سوی اصلاح طلبان برای ایجاد انحراف در واقعیات موجود در عرصه سیاسی، گفت : اصلاح طلبان در چهار انتخابات گذشته به ویژه در شهرهای بزرگ نسبت به اصولگرایان توفیقات بیشتری داشته اند، هر چند کسب آرای بالا درانتخابات در دوره های یاد شده مختص به جریان اصلاح طلب بوده اما این موضوع به معنای شکست اصولگرایی یا پایان اصولگرایی و تعابیری از این دست نیست. اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 92، انتخابات مجلس در اسفند 94 که همزمان با خبرگان رهبری انجام شد و در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته توفیق بیشتری نسبت به اصولگرایان داشتند بنحوی که با نگاه به آمار می توان گفت این جریان در انتخابات مجلس سی به صفر از جریان اصولگرا جلو افتاد و در انتخابات شورای شهربیست و یک به صفر بر رقیب پیروز شد. با تمام این تعابیر به هیچ وجه نمی توان گفت پیروزی جریان اصلاح طلب به معنای کنار رفتن جریان اصولگراست چرا که در گذشته نیز شاهد رخداد چنین وضعیتی در دوره های مختلف بوده ایم که اصولگرایان در چنین موقعیت های پیشتازی نسبت به رقیب قرار داشته اند.
وی در ادامه ضمن روشنگری در خصوص ابهاماتی حول محور دیدگاه شورای نگهبان درخصوص کاندیداهای جریان اصلاحات عنوان نمود: پیروزی اصولگرایان در دوره های گذشته نیز به معنای از دست رفتن یا مرگ جریان اصلاح طلب تلقی نشده است. مثلا در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 جریان اصولگرا نسبت به جریان اصلاح طلب با سیزده میلیون رای بیشتر برتری قابل توجهی به دست آورد, واین موضوع در پاره ای از موارد در انتخابات مجلس به وقوع پیوسته است از این رو نمی توان گفت پیروزی جریان سیاسی به معنای کنار رفتن تام جریان دیگر از صحنه سیاسی کشور به شمار می رود. از سوی دیگر تلقی اشتباهی که با اهداف دو قطبی سازی مورد توجه برخی قرار گرفته واتفاقا بر آن نیز اصرار دارند این است که جریان اصلاح طلب نزد شورای نگهبان ضعیف است به این معنا که شورای نگهبان نظر مثبت تری به کاندیداهای اصولگرایان دارد در حالی که این موضوع به هیچ وجه مورد تایید نیست چرا که اصلاح طلبان در دوره های مختلف با بیشترین حضور و آرا موفق به دراختیار گرفتن کرسی های مختلفی شده اند که از آن جمله می توان به انتخابات شورای شهر دوم اشاره کرد که جریان اصلاح طلب با تمام توان آمد و تمام پانزده کرسی آن دوره شورا را به خود اختصاص داد. بعد از آن جریان آباد گران یا همان اصولگرایان فاتح همه کرسی های شورای اسلامی شهر تهران شدند و آقای مهندس چمران به عنوان رئیس شورای شهر و اقای احمدی نژاد و سپس آقای قالیباف در مقام شهرداری تهران قرار گرفتند که آقای احمدی نژاد بعد از در جایگاه ریاست جمهوری قرار گرفت. پیروزی های قاطع جریان اصلاح طلب در چند دوره اخیر نشان از کم کاری یا عدم حضور جریان اصولگرا نبوده چرا که جریان اصولگرا علی رغم کسب توفیقات قابل توجهی در همه دوره ها به صورت حداکثری وارد شده اما شکست خورده است.
نواصولگرایی به دنبال تغییر مفاهیم اصولگرایی نیست
بحرینیان درخصوص شاخصه های جریان نواصولگرایی گفت: نکته مهم در خصوص جریان نواصولگرایی این است که قرار نیست این جریان موازین اصولگرایی را هم در سطح مفهوم و کارکرد تغییر دهد, چرا که اصولگرا به معنای گراینده به اصول است پس با تامل ازاین منظر می توان گفت قرار نیست در نواصولگرایی تجدید نظری صورت بگیرد بلکه قرار است نوشدن و تجدید شیوه گرایش به اصول مورد توجه قرار داده شود. یعنی اصول، شاخص ها ومعیارهای مورد توجه جریان نواصولگرایی دقیقا همان شاخص ها و معیارهای جریان اصولگراست اما با نو شدن شیوه دراین گرایش تغییرات قابل توجهی به منصه ظهور می رسد.
وی با اشاره به عملکرد منفی اصلاح طلبان در سالهای گذشته اشاره نمود: در واقع محور اصلی گفتمان نواصولگرایی نو شدن تعامل در ارتباط با مردم و توجه به نقش مردم دراین جریان است که در اداره امور کشور نقش مردم جدی تر انگاشته شود. به هر حال قدرت در جمهوری اسلامی به عنوان یک ساختار دموکراتیک در نظام ما دست به دست می شود, به عبارتی در دست جریان های مختلف در گردش است یعنی بعد از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی کمتر مشاهده شده که جریانی به صورت طولانی مدت دوام بیاورد, این موضوع حتی در نهادهای انتسابی نیز مشاهده شده است. گاها جریان های متمایل به چپ وگاها جریان های متمایل به راست در راس قدرت بوده اند, به عبارتی گاهی اصولگرا و اصلاح طلب در مدار قدرت بوده اند, اما معمول به این شکل است که قدرت به صورت انحصاری در مدت زمان طولانی دردست یک جریان باشد مردم به تدریج از آن جریان ناراضی می شوند دقیقا مشابه وضعیتی که در حال حاضر جریان اصلاح طلب با آن مواجه شده است. با آنکه جریان اصلاح طلب سال ها منتقد نحوه اداره کشور در خصوص دولت آقای احمدی نژاد, مجلس و شهرداری با مدیریت شهری دکتر قالیباف بوده اما حال منجر به روی کار آمدن افرادی چون دکتر روحانی دردولت, یا نمایندگان لیست امید یا آقایان نجفی و افشانی در شهرداری شده که عملا کارنامه مطلوبی از خود ارائه نداده اند. از جریان اصلاح طلب انتظار می رفت غیر از اینکه نظریه پرداز و منتقد باشد هنگامی که در جایگاه قدرت قرار می گیرد در مرحله عمل کارکردهای خود را در قبال مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به نمایش بگذارد در حالی که درعمل چنین چیزی ازآنها دیده نشد. بی شک مردم در زمانی که دولت، مجلس و شورا در دست اصلاح طلبان است بهانه گیری و ارتباط دادن مسائل به گذشته را هیچ گاه نمی پذیرند، حتی اگر این موضوع مورد توجه و قبول جامعه قرار بگیرد برای مدت زمان کوتاهی است و چنین بهانه هایی تا زمان کوتاهی مورد قبول واقع می شود چرا که با قدرت گرفتن جریانی و واگذاری مسوولیت ها و امور به آنها در اولین مرحله باید عملکرد وکارکردهای خود را به منصه ظهور برساند.
اصلاح طلبان نتوانستند پاسخگوی مطالبات مردم باشند
سید محمد بحرینیان عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت وعدالت خاطر نشان شد: متاسفانه در حالی که دولت, مجلس و شورای شهر در شهرهای بزرگ در اختیار جریان اصلاح طلب قرار دارد اما آنها نه تنها نتوانستند پاسخگوی مطالبات مورد نیاز مردم در حد معقول و مطلوب باشند بلکه به مراتب ضعیف تر از کسانی عمل کردند که قبلا از آنها انتقاد به عمل می آوردند. در واقع روند فعلی نشان دهنده عدم سیر صعودی جریان اصلاح طلب است بنحوی که در مسیر پلکان مورد نظر در سراشیبی سقوط قرار گرفته، البته نمی توان پیش بینی کرد، چرا که ممکن است این سقوط تدریجی باشد و جریان اصلاح طلب در انتخابات آتی مجلس تعداد کمی کرسی از دست بدهند یا در یک سقوط کلی انتخابات را به صورت کلی به رقیب ببازند.
بحرینیان آفت های جریان اصولگرایی را اینگونه عنوان نمود: با توجه به اینکه برخی از کارشناسان و اصولگرایان در برابر گفتمان نواصولگرایی واکنش یا مقاومت از خود نشان می دهند بهتر است با تعریف چرایی مطرح شدن نواصولگرایی به این موضوع به صورت دقیق پرداخته شود که ماهیت نواصولگرایی واهداف آن چیست؟ مجموعه ای از اصولگرایان بعد از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و پشت سر گذاشتن حوادث و تجربیات سیاسی مختلفی به این نتیجه رسیدند که علاوه براینکه موازین و اصول مورد توجه اصولگرایی باید پاس داشته شود اما لازم است نحوه نگاه، و تعامل دراین جریان با مردم و چهره های صاحب نظر اصولگرا تغییر داده شود. درانتخابات های گذشته یعنی در انتخاب های قبل از 96 حتی درآنهایی که جریان اصولگرا پیروز شد ما شاهد ائتلاف های جدی و وحدت رویه نبوده ایم. درانتخابات 96 جریان اصولگرا با یک کاندیدا یعنی حجت الاسلام رئیسی به میدان آمد که از حمایت حداکثری جریان اصولگرا برخوردار شد هر چند نتیجه انتخابات به سود حریف شد اما حمایت ها نسبت به سالهای گذشته بیشتر بود. در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 جریان اصولگرا شاهد اتحادی دربین خود نبود. چند کاندیدا به مردم معرفی شدند که دریک ائتلاف سه نفره با حضور آقایان حداد عادل، ولایتی و قالیباف؛ اقای حداد عادل انصراف داد اما عدم اتحاد بین آقایان ولایتی و قالیباف منجر به عدم نتیجه مطلوب شد هر چند که براساس قاعده نظر سنجی بهتر بود آقای ولایتی انصراف می داد اما این موضوع محقق نشد .آقای محسن رضایی نیز به عنوان کاندید دیگری بیشتر رای قومیتی داشت تا رای جریانی وآقای جلیلی نیز که دراین بین مطرح شده بودند که در نتیجه منجر به شکست سنگینی برای جریان اصولگرا شد.
وی با تاکید برایجاد سازوکارهای جدید در جریان اصولگرایی افزود: در انتخابات های پیشین مجلس شورای اسلامی نیز شاهد ائتلاف های جبهه مشترک اصوالگرایان بودیم مثلا در انتخابات مجلس قبل جریان 7+ 8 ودر مجلس قبل تر جریان 5+6 داشتیم که انتخاب کاندیداها برعهده آنها بود در حالی که عموما مشخص شده چنین سازوکارهایی موفق آمیز نیستند حتی اگر کرسی های حداکثری را از آن خود کنند چرا که بعد از رسیدن به قدرت پاسخگوی حامیان خود نخواهند بود. این موضوع به دلیل آن است که در فقدان یک ساختار درست سیستمی حزبی، نماینده ای که در قالب کسب رای چند نفر درکمیته ها اگر موفق به کسب رای شود یعنی فردی که وارد لیست می شود به احتمال زیاد رای می آورد این شخص بعدا خود را در برابر اکثر جریان اصولگرا، رسانه ، احزاب و از همه مهمتر مردم پاسخگو نمی بیند. در واقع عدم اتحاد و انسجام در بین اصوالگرایان منجر به فرصت سوزی هایی شد که می توانست جریان اصولگرا را برنده انتخابات کند از این رو عده ای از موثرین جریان اصولگرایی به این فکر افتادند تا با طراحی سازوکار نواصولگرایی تغییر اساسی دراین موارد ایجاد کنند, چرا که بودن چند نفر در راس جریان اصولگرا واتخاذ تمامی تصمیمات و بستن لیست ها عملا نشان داده که خروجی موفقیت آمیزی ندارد بنابراین در این موقعیت زمانی نیازمند طراحی ساز و کار تعاملی تر مردمی تری هستیم تا خروجی آن ورود نمایندگانی مردمی به مجلس ورئیس جمهوری مردمی درراس دولت باشد.
بحرینیان افزود: قرار نیست جریان نواصولگرا جریان سومی باشد چرا که تجربه نشان داده جریان سومی ها آنچنان نه مورد اقبال قرار می گیرند ونه جدی گرفته می شوند، در واقع جریان نواصولگرا حرف جدیدی در زمینه اصولگرایی در همان زمین بازی اصولگرایی به شمار می رود. بی توجهی به این گفتمان می تواند بار آفات درون جریان اصولگرایی را افزایش دهد هر چند که این آفت در هر دو جریان مشاهده می شود. از سوی دیگر جای تاسف دارد که عده ای از مسولین، مدیران و افراد شاخص در جریان اصولگرایی بدون اعتقاد به مبانی اصولگرایی وارد این مجموعه شده اند و اتفاقا در حوزه های مسوولیتی حساس وکلیدی قرار دارند, وجود این افراد منجر به ایجاد اختلال در ساز و کارها و مبانی اصولگرایی واقعی می شود. حضور افراد یاد شده در جریان اصولگرا موجب کاهش تدبیر و افزایش سطح اشتباهات می شود، کما اینکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 هر عقل سلیمی تشخیص می داد که خروجی این وضعیت که چهار کاندیدای اصولگرا با یک کاندیدای اصلاح طلب رقابت می کنند حتما به شکست منتهی می شود.
ارسال نظر