مروری بر رویه سازشکارانه اصلاحطلبان
نامه ذلیلانه کدخداپرستان عزت ایرانی را زیر سوال برد
مروری بر رویه سازشکارانه با آمریکا نشان میدهد که اگرچه با روی کارآمدن دولت یازدهم این مساله پررنگتر شده است اما این مسالهای نیست که در این دولت مطرح شده باشد و این مساله سابقه طولانی را در کشور دارد.
مروری بر رویه سازشکارانه اصلاحطلبان با آمریکا نشان میدهد که اگرچه با روی کارآمدن دولت یازدهم این مساله پررنگتر شده است اما این مسالهای نیست که در این دولت مطرح شده باشد و این مساله سابقه طولانی را در کشور دارد.
سابقهای که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم درباره درخواست و اصرار مسئولین برای رابطه با آمریکا فرمودند: من امسال روز اوّل سال ۹۲ در مشهد در جوار مرقد ثامنالحجج اعلام کردم؛ گفتم من حرفى ندارم؛ بعضى از مسئولین و دولتمردان - دولتمردان آن دولت، بعد هم دولتمردان این دولت - فکر میکنند در قضیّهى هستهاى ما با آمریکایىها مذاکره کنیم [تا] موضوع حل بشود؛ گفتیم خیلى خب، اصرار دارید شما، در این موضوعِ بالخصوص بروید مذاکره کنید؛ ولى در همان سخنرانى اوّل امسال گفتم من خوشبین نیستم؛ مخالفتى نمیکنم امّا خوشبین نیستم. (۱۳۹۲/۱۱/۲۸)
زمان گذشت و حالا با خارج شدن آمریکا از برجام، بدعهدی آمریکایی بیشتر به چشم آمده است اما با این وجود هستند اصلاحطلبانی که دل در گرو مذاکره با کدخدا هستند و بدون توجه به تاریخ تلخی که میان ما و آمریکا صورت گرفته در ابتدای این هفته در طی نامهای خواستار مذاکره مستقیم و بدون پیش شرط با آمریکا شدند.
نویسندگان این نامه با اشاره به «از دست رفتن فرصت مناسب» دولت باراک اوباما از مسوولان تصمیمگیر نظام خواستهاند «فارغ از جنگهای روانی کاخ سفید با یک تصمیم ملی اعلام کند که حاضر به انجام مذاکرات بدون قید و شرط با امریکاست تا قدمی در راهحل مشکلات و اختلافات برداشته شود».
در این نامه تاکید شده که این مذاکرات «میتواند با قدرت و از موضع حفظ منافع ملی دنبال شود» و «در صورت هرگونه زیادهخواهی یا عدم ارایه تضمین برای پابرجا ماندن تعهدات، راه بازگشت همیشه باز است.»
در میان اسامی افرادی که این نامه ذلت بار را نوشتهاند، اگرچه نامهای گوناگونی دیده میشود اما نام غلامحسن کرباسچی شاید بیشتر از نامهای دیگر به چشم میآید، هرچند او در توضیح نگارش این نامه معتقد است که نسبتی میان او و برخی از امضاکنندگان این نامه نیست و دیدگاه آنان این است اگر ایران بتواند از امریکا ضمانت گیرد که بدعهدی رخ ندهد و گذشته را جبران کند، میتوان راه صحبت و مذاکره را باز کرد. در صورتی که ما بتوانیم تضمین لازم را از امریکا بگیریم دیگر کسی نمیتواند تهمتی ناروا به مسوولان کشور بزند.
هرچند این اولین باری نیست که آنان چنین موضع ذلیلانهای را به خود میگیرند و پیش از این هم در سالهای متمادی نمونه چنین کارهایی را از اصلاحطلبان سراغ داشتهایم
اظهارات وی درباره نامه مذاکره با آمریکا در حالی منتشر شده است که آمریکاییها در طول این چندسال و به ازای تعهداتی که در قبال برجام داشتند نه تنها هیچ اقدامی نکردند بلکه از هیچ تلاشی نیز برای ایجاد مانع در سر راه ایران جلوگیری نکردند.
هرچند این اولین باری نیست که آنان چنین موضع ذلیلانهای را به خود میگیرند و پیش از این هم در سالهای متمادی نمونه چنین کارهایی را از اصلاحطلبان سراغ داشتهایم.
31 شهریورماه 1392 بود که 31 حزب اصلاحطلب در نامهای به رئیس جمهور آمریکا از وی خواستند به همراه نمایندگان کنگره ، احزاب ، تشکلها ، تشکلهای مردم نهاد و نخبگان آن کشور زمینه گفتوگوی بدون پیش شرط را فراهم کند. نامهای مفاد آن بی شباهت به نامه اخیر آنان نیست و به نظر میرسد روحیه ذلت پذیری اصلاحطلبان تمامی ندارد.
نامهای که در ابتدای آن از طراوت وصف ناپذیر جنگلهای تونگا در آلاسکا سخن گفتند و به رنگ دلنشین حیات در بیابانهای سرخگون آریزونا اشاره کردند، گویی انگار نه انگار که این همان آمریکاست که با عداوت خاصی مسافران هواپیمایی ایران را بر روی آبهای نیلگون خلیج فارس مورد آماج حمله قرار داد و بسیاری از خانوادههای آنان را عزادار کرد.
از جمله افرادی که این نامه ننگین بار را امضا کردند، مصطفی کواکبیان بود که در مجلس هشتم بهعنوان نماینده اقلیت اصلاحطلب حضور داشت و از ورود به مجلس نهم نیز بازماند اما با لیست سی نفره ائتلاف فراگیر اصلاح طلبان یا همان گام دوم توانست با کسب وارد مجلس دهم شود.
وی حتی در برههای شعار انتخاباتی خود را نیز برای ورود به یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری رابطه با آمریکا نامیده بود و حتی مدعی شد که ظرف مدت 6 ماه با اجازه رهبری رابطه ایران و آمریکا را برقرار خواهد کرد.هرچند افرادی همچون او جامعه رایی در کشور نداشتند و در نهایت اصلاحطلبان به ناچار مجبور شدند سکان اداره کشور را به حسن روحانی بسپرند و به حمایت از او به عنوان گزینه آنان در انتخابات ریاست جمهوری بپردازند، حمایتی که کنار کشیدن عارف لازمه آن بود و پس از آن بود که رئیسجمهور حقوقدان مذاکره با آمریکا را آغاز کرد.
در این شرایط بعد از روی کارآمدن روحانی در حالی که هنوز تدوین و نگارش برجام به تصویب نرسیده بود، شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به ریاست محمدرضا عارف از بیانیه لوزان حمایت کرد و از مذاکرات برد_بردی گفت که حالا با پایان یافتن داستان برجام بیش از پیش مشخص شده است که همه آن امتیازدادنها سرابی بیش نبوده است و برجام عملا کاری برای ایران نکرد .
هرچند مروری بر سابقه حمایت اصلاحطلبان از رابطه به آمریکا به این مجال کوتاه ختم نمیشود و امثال باطبیها و زیباکلامها هرازچندگاهی از مذاکرات شوم سخن میگویند اما در این شرایط باید از اصلاحطلبان پرسید با این همه بدعهدی و سابقه منفی که آمریکاییها از خود نشان دادند، چگونه میتوانند چنین خفت بار موضع گرفته و از جانب مردمی سخن بگویند که حاضرند صورت خود را با سیلی سرخ کنند اما عزت خود را به اجنبی نفروشند.
هزاران دفعه گفتیم و نوشتیم اگر کر باسچی خفه شود بخدا ما نمی گوییم ایشان لال است .مرد مومن مسجد ندیده شما چکاره این مرد م هستید .سر پیازید یا ته پیاز که خود را نخود هر آشی می کنی .و می خواهی به هر طریق ممکن ضربه ات را به جمهوری اسلامی و خون شهدا بزنی و خیانت خود را آشکار سازی .دست از سر این ملت بدبخت و رنج کشیده بردار و کرنه چنان سیلی از این ملت میخوری که آنسرش ناپیدا .خیانت بس است .
خدایا به حق بزرگی خودت این کر باسچی خیانتکار را ته ته جهنم بسوزان که داغ دل مادر شهدا را تازه کرده با این خیانت