به گزارش پارس نیوز، 

مهدی نیک صفت مطلق ؛ صحبت کردن از وضعیت ایرانِ امروز در این بلبشوی روایت های متناقض و اغراق شده، برای رسیدن به یک روایت منطقی و درست، کاری سخت و دشوار است؛ وضعیتی که بین دو گانه ی حقیقتِ ناگفته و واقعیت اغراق شده معطل مانده است و گویی عزمی برای مشخص شدن تکلیف ما  با این دوگانه وجود ندارد.

تداوم این وضعیت(بلاتکلیفی بین حقیقت ناگفته و واقعیت اغراق شده)، خود به خود شرایطی را برای مردم ایجاد می کند که رفته رفته، اعتمادشان نسبت به تمام ساز و کار های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از دست برود، و ذیل این قضیه، هویت جمعی به کمرنگ ترین عنصر جامعه تبدیل شود. زمانی که هویت جمعی در آستانه ی نابودی قرار بگیرد، منفعت طلبی اصالت پیدا می کند و تلقیِ "دیگی که برای من نجوشه، میخوام سر سگ توش بجوشه" تبدیل به تلقی غالب در ذهن مردم می شود. ذهنیتی که مستقیما روی اعمال مردم تاثیر می گذارد و اعمال آن ها را از هرگونه نوع دوستی، احترام، اعتماد، اخلاق و... تهی می کند.

قصد ما در این مقال، پرداختن به مهم ترین گفتمانی است که خواستار تداوم این وضعیت است، گفتمانی با کلید واژه ی "جمهوری اسلامی در آستانه ی فروپاشی". گفتمانی که واقعیت های تلخِ جامعه را چنان با اغراق روایت می کند که حقایق شیرین اصلا فرصتی برای دیده شدن پیدا نمی کنند.

خواسته یا ناخواسته، جمهوری اسلامی پس از چهل سال، دستاورد های زیادی در حوزه های مختلف داشته است که به عنوان مثال می توان به پنج مورد آن اشاره کرد:

١.افزایش مشارکت زنان در حوزه های گوناگون علم، فرهنگ، سیاست و... .

٢.تبدیل نظام طاغوت‌سالار به نظام مردم‌سالار.

٣.خروج ملت از حالت تو سری خوری و سر افکندگی در مقابل قدرت های استعماری.

۴.افزایش قدرت و نفوذ ایران در منطقه، امروز سیاست‌های بزرگ­ترین قدرت‌های دنیا، در منطقه‌ی غرب آسیا به گِل نشسته و  پیش نرفته است؛ خود آنها میگویند این قضیه به‌­خاطر اعمال نفوذ و اقتدار جمهوری اسلامی است.

۵.پیشرفت علم و تکنولوژی در حوزه های مختلفی چون: صنایع هوا و فضا، صنایع موشکی، فناوری هسته ای، فناوری نانو، توسعه مسائل مربوط به حوزه ی ژنتیک و... .

بالا برویم و پایین بیاییم، همه ی این ها، جز دستاورد های جمهوری اسلامی است، دستاورد هایی که تنها و تنها، با حضور فعال مردم در بستر های گوناگون و حیاتی نظام، به وجود آمده‌اند. مسئله اما، همانطور که بیان شد، این دستاورد ها به مثابه ی حقایقی که ما در زندگی روزمره با آن ها سر و کار داریم، اصلا به چشم نمی آید، و برعکس واقعیات تلخ چنان با شدت و حدت در افکار عمومی پمپاژ می شوند که مردم مثلا در ماجرای دی ماه سال گذشته، وضعیت را چنان بحرانی ببینند که مسئله ی بازگشت به سلطنت طاغوتی و دیکتاتوری رضا خان را مطرح کنند. مسئله ای که بیش از هر چیز نشان دهنده ی این است که بخشی از افکار عمومی به غلط تحت تاثیر واقعیات اغراق شده قرار گرفته اند.

پر و بال دادن به گفتمان "جمهوری اسلامی در حال فروپاشی" پروژه ای است که همزمان از سوی طیف های مختلفی دنبال می شود. یک بخش این پروژه توسط نیروهای خارج نشین ضد انقلاب ایرانی و خارجی مانند: رضا پهلوی، گروهک منافقین، رسانه های غربی و...، و بخش دیگر توسط  نیروهای داخلی که اتفاقا در بدنه ی حاکمیت هستند پی گیری می شود. یک بخشی از آن نیروها، کسانی هستند که درمرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری در حال فعالیتند و ما در اینجا قصد بررسی چگونگی بسط گفتمان "جمهوری اسلامی در حال فروپاشی" را توسط این مرکز داریم.

مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری، آنطور که در شرح وظایفش آمده است، مسئول انجام مطالعات و پژوهش‌ها و ارائه طرح‌ها و پیشنهادهای جامع مرتبط با استراتژی ملی در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی و سیاست خارجی، با رعایت سیاست‌های کلی نظام است؛ اما آنچه در حال حاضر از عملکرد مرکز در می آید، فعالیت هایی هستند که در بطن خود، تهدیدی برای سیاست های کلی نظام به حساب می آیند.

مجموعه بررسی استراتژیک ریاست جمهوری در دولت آقای روحانی، به ریاست اقای حسام الدین آشنا، یک کلان پروژه ی بسیار جدی ای برای خود تعریف کرده است، و آن کلان پروژه، بحث سیاستگذاری عمومی است.

ناظر به تعریف این کلان پروژه، مجموعه ای شکل گرفته است، تحت عنوان شبکه سیاستگذاری عمومی(شمس). این مجموعه به نوعی اتاق فکر اصلی مرکز است.

شمس در حال حاضر، هسته ی مرکزی مرکز بررسی ها است و کلان پروژه ی سیاستگذاری عمومی، از دریچه ی  شمس در حال پیگیری شدن است. رییس این مرکز دکتر محمد فاضلی، و تاثیر گذار ترین فرد پس از آن دکتر امیر ناظمی است.

محمد فاضلی را این روز ها، با سخنرانی معروفش یعنی "افسانه ی پیل و پراید"  می شناسیم که تحت یک تبلیغات مشخص و برنامه ریزی شده، با بازدید قابل توجهی روبرو شد. سخنرانی مهمی که ذیل پروژه ی اصلی محمد فاضلی یعنی ترویج گفتمان "جمهوری اسلامی در حال فروپاشی" تعریف می شود.

  کلید واژه ی اصلی پروژه ی او "ترسیم وضعیت بحرانی" است. وضعیتی که جمهوری اسلامی تمام کارکرد های خودش را در زمینه های مختلف چون اقتصاد، سیاست، اجتماع، فنادری و علم و… ازاز دست داده است. او برای پیش بردن این پروژه، مداوم به بحث بحران آب ضریب می دهد، و جوری از بحران آب صحبت می کند که گویی ایران در چند سال دیگر، از بی آبی غیر قابل سکونت می شود. 

او در این پروژه(جمهوری اسلامی در حال فروپاشی)، ذیل همین سخنرانی معروفش بحث "همایندی بحران ها" را مطرح می کند. به این معنا که ما در ایران همواره شاهد بحران در وجوه مختلف هستیم. او در نهایت به این نتیجه میرسد که ایران جز معدود کشور هایی است که بحران ها هر روز و هر شب از سر و رویش بالا می روند و جالب این که، او وضعیت همایندی بحران ها به طورغیر مستقیم و با طعنه هایی مثل  «پیچ و جاده هراز»، برهان «بنز، خرید پاریس و شیر خشک»، برهان «مقاومت میل گرد»، «کپچر شدن پستان گاو» و… حاصل رکن اساسی ایدئولوژی جمهوری اسلامی، یعنی مقاومت در برابر غرب می بیند، و قائل به این است که نمیشود اقتصاد، سیاست، اجتماع و… بدون ارتباط با غرب کارآمد کرد. محصول این بازنمایی تلخ و دروغی که محمد فاضلی در افسانه ی پیل و پراید ارائه می دهد، چیزی جزبازتولید نا امیدی در سطح حاکمیت و مردم، و تحمیل تصمیمات خود(مجموعه ی شمس) به بدنه ی مدیریتی کشور نیست.

 

محمد فاضلی در قامت معاون حسام الدین آشنا و رییس مرکز شمس، در این سخنرانی مشکلات کشور را صریحا در چهار محور، به روشی غیر علمی و ژورنالیستی، خلاصه می کند:

الف) انباشت ناکارآمدی:

ناکارآمدی در سطوح مختلف از بحران آب و محیط زیست تا مسئله جمعیت.

ب) افزایش دامنه سیاست:

ورود سیاست به همه ابعاد زندگی و معرفی کردن خود(یعنی سیاست) به عنوان مسئول همه چیز.

ج)هم‌افزایی بحران‌ها:

یعنی تجمع بحران‌ها، از مسائل حیاتی سیاست خارجی تا مسئله کم‌آبی.

د) بحران دستاورد:

از نظر دکتر فاضلی نظام در چهل سال گذشته، دستاوردی نداشته است که مستقیم و ملموس با زندگی مردم مرتبط باشد. و دستاوردهایی مانند: فناوری نانو، انرژی هسته‌ای و... تاثیری بر زندگی مردم نگذاشته است.

وقتی یکسری مسائل را به عنوان بحران، بدون ذکر علل آن‌ها مطرح می‌کنیم، باید فکری به حال پرسش‌هایی که در مواجهه با آن مطرح می‌شوند، کرده باشیم، در غیر این صورت، حتی اگر ادعا و طرح مسئله ما، درست باشد، قابل اتکا نیست و با کوچک‌ترین پرسش، اعتبار خود را از دست می‌دهد.

همه ی این پیش فرض ها، این تلقی را به ذهن مبتادر می کند که این سبک از طرح مسئله توسط دکتر محمد فاضلی، بیش از آنکه دغدغه ای علمی در جهت حل مشکلات کلان نظام باشد، پروژه ای سیاسی است در جهت ترویج گفتمانی مه به ضرر اصل نظام است.

از سوی دیگر امیر ناظمی  که در سال جاری با دو کلیپ  کاپیتان داری اشتباه می کنی" و" شهروندان بدون سرزمین"به شهرت رسیده است، از اعضای اصلی شمس به حساب می آید. او نیز در این دو کلیپ، همان پروژه ی فاضلی، یعنی ترویج گفتمان" جمهوری اسلامی در حال فروپاشی" را جلو می برد.

وی در کلیپ کاپیتان داری اشتباه می کنی قصد دارد، از یک موضوع غیر سیاسی، مثل سقوط هواپیما، با زبانی استعاری، به رهبر انقلاب طعنه بزند. او در آخر کلیپ دو درس را مطرح می کند. یک اینکه همه باید به کاپیتان با صراحت بگویند که تو داری اشتباه می کنی. دو اینکه تنها راه نجات هواپیما را اعطای آزادی به متخصصین می داند.

کلیپ دومی که توسط این مرکز و با ارائه ی امیر ناظمی بیرون آمد ((شهروندان بدون  سرزمین)) بود، این کلیپ هم نیز استعاره ای است  از  وضع موجود در شرایط بحرانی. مهم ترین گزاره های این کلیپ نیز، بحث اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی است. ناظمی معتقد است که شکست از بی اعتمادی عمومی می آید و در نهایت طعنه ای که به صورت غیر مستقیم می زند این است که جمهوری اسلامی به مرز شکست رسیده است.

ناظمی زبانش صریح تر از فاضلی است، و برخلاف فاضلی، مشکلات را تقصیر ایدئولوژی نظام نمی اندازد، بلکه صریحا و به صورت خاص در کلیپ کاپیتان داری اشتباه می کنی، یکی از مقصران اصلی این وضعیت را رهبر انقلاب می داند.

به طور کلی، مرکز بررسی های استراتژیک ریاست‌جمهوری، با فعالیت حد اکثری زیر مجموعه اش، یعنی شبکه ی مطالعات سیاست‌گذاری عمومی(شمس)، این روز ها با ترسیم "وضعیت بحرانی"، اقدام به "بازتولید نا امیدی" می کند، تا در نهایت با نهادینه کردن این ایده که "راستی راستی جمهوری اسلامی در حال فروپاشی" است، افکار عمومی را  از نظام، دلزده کند.

مبتنی بر حصر عقلی، تنها دو هدف را می توان از پروژه ای که حسام الدین آشنا به کمک معاونش، محمد فاضلی پی گرفته است، برداشت کرد که احتمالا یکی از آن ها درست باشد:

یک:ایده ی جمهوری اسلامی به شکست رسیده است، و نمود این شکست در همایندی بحران هاست، بنا بر این، برای رهایی از این وضعیت همایندی بحران ها، باید از آن ایده عبور کرد، و ما(متخصصین علیه السلام خیر خواهِ مردم) در مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری، تنها کسانی هستیم که می توانیم با ایده های خود، این بحران ها را به سرانجام برسانیم.

دو: زمانی که افکار عمومی به این ادراک برسد که جمهوری اسلامی نفس های آخرش را می کشد، تنها یک تلنگر مانند ماجرای دی ماه لازم است تا مردم شرایط عبور از نظام را فراهم کنند، پس ما(اعضای مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری) موظفیم که همواره، جمهوری اسلامی را در وضعیت فروپاشی ترسیم کنیم، تا سر بزنگاه هایی مثل دی ماه، واقعا کلک نظام کنده شود.

واقعیت اما بیانگر این است که خروجی پروژه ای که امروز توسط مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری از داخل، و ضد انقلاب از خارج دنبال می شود، ترویج گفتمان "جمهوری اسلامی در حال فروپاشی" است. گفتمانی که به زعم آن ها در بهترین حالت  منجر به فروپاشی نظام خواهد شد و در حالت نا مطلوب تر، منجر به کرسی نشستن افکار غربگرای غربزده ای، مثل محمد فاضلی در عالی ترین سطوح تصمیم گیری نظام خواهد شد، که هر دو وضعیت، وضعیتی مطلوب برای دشمنان دیرینه ی انقلاب اسلامی است. لذا ما باید همواره هشیار باشیم، تا مبادا در بازیِ سیاه نمایی واقعیات، مهره ای بشویم در جهت بازتولید نا امیدی در جامعه ی هویت زده ای که این روز ها، تنها امیدواری می تواند برایش هویت ساز باشد. ما امروز وظیفه داریم، علاوه بر حل مشکلات و کاستی ها، دستاورد ها را هم ببینیم تا یادمان نرود مه جمهوری اسلامی در سخت ترین شرایط و متکی به خود، به این دستاورد ها رسیده است. این پروژه، پروژه ای است، به شدت رادیکال و افراطی، که گذشته و اکنون جمهوری اسلامی را سیاهی مطلق می بیند، و ما در این میان وظیفه داریم که حقایق را در مورد جمهوری اسلامی و دستاوردهایش، بیش از پیش در جامعه پر رنگ کنیم، تا مبادا این سیاه نمایی، کوچک ترین خللی به نظام وارد کند.