به گزارش پارس به نقل از افکار، جنبش حمایت از گفتمان پیشرفت اسلامی بیانیه شماره دوم خود را در راستای دعوت از اصولگرایان به اجماع گفتمانی به جای ائتلاف با اشخاص صادر کرد.

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

و ما تفرقوا الا من بعد ما جاءهم العلم بغیا بینهم و لو لا کلمه سبقت من ربک الی اجل مسمی لقضی بینهم و ان الذین اورثوا الکتاب من بعدهم لفی شک منه مریب (شوری- ۱۴)

ملت شریف ایران

هر روز که به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نزدیک می شویم، فضایی که قرار است در آن حماسه سیاسی رقم بخورد، پیش روی ما، با شفافیت بیشتری نمایان می شود.

آنچه واقعیت دارد نقطه عطف مهم و اثرگذاری است که تعیین چگونگی رقم خوردن آن به ملت واگذار شده است، هنگامه ای که انتخاب به معنای حقیقی خود می تواند سرنوشت ساز باشد و آینده ای را بسازد، آینده ای از آنِ ما، برای ما و آنگونه که می پسندیم، نه آنگونه که برایمان پسندیده اند.

اکنون هنگامه دوباره چشاندن تجربه سخت شکست به دشمنان قسم خورده این ملت است، ما نام این دشمن را نظام شیطانی سرمایه داری با همه دست های پنهان و پیدایش در داخل و خارج کشور، می گذاریم و نقطه مقابلش و بهترین جایگزین ممکن برای آنکه چند دهه است، حیات آن را تهدید می کند، اسلام می دانیم.

مراد ما از پیشرفت اسلامی، نگرش و رویکردی است که در دوره کنونی و به اقتضای شرایط موجود می تواند بهترین انتخاب برای ادامه ایستادگی و مقاومت ملت بزرگ ایران بر اهداف و آرمان های خود باشد.

دشمنان ما از آن حیث دشمن تلقی می شوند که در مبانی و مبتدای حرکتشان، تفاوت های فاحش و مشخصی با ما و آرمان های ما دارند، سرمایه داری آنگونه که اومانیسم، در ریشه و مبنای آن تفسیر کرده است، نقطه عزیمت خود را انسان می داند و اتفاقا این گذاره تا به اینجا، همان سخنی است که در نگاه اسلامی به جامعه نیز مورد تأکید قرار دارد، اما آنچه محل اختلاف اساسی است، ماهیت این انسان است. تفسیر اومانیسم از انسان، همان موجود متوقف در چارچوب های مادی است، همان که با نام حیوان ناطق از آن یاد می شود، حیوانی که روی دو پا راه می رود و تنها تفاوتش با سایر حیوانات، استفاده از ابزار و چیزی به عنوان عقل، برای ارضای بهتر غرائزش است، این موجود تا آنجا که این غریزه اش به او اجازه دهد می تواند از ظرفیت های این دنیا استفاده کند تا بهتر بخورد و بیاشامد و این همان هدف متعالی برای حیات اوست، هدفی که وصول به آن با هر وسیله ای توجیه می شود.

این تفسیر از انسان دقیقا همان نگرش شیطان است، روزی که برای طغیان در برابر خدای خود، دلیل آورد که من از این موجودی که ساخته ای برترم، موجودی که در زمین فساد می کند و خون همنوعان خود را می ریزد. آنچه اومانیسم و این شجره برآمده از آن، سرمایه داری، نسبت به انسان، تعبیر می کنند، چنین ابعادی دارد و این نظام به استناد به همین نگرشش، از ابتدا یک نظام شیطانی محسوب می شود.

این در حالی است که نگرش اسلام به انسان، همان انسانی است که شایسته سجده ملائکه قرار گرفته است. همان که خدا او را جانشین خود قرار داده است، مخلوقی که گستردگی توانایی هایش و آسمان پروازش را کسی به جز خدای خالق او نمی داند، چنین انسانی در محور اندیشه اسلام راستین قرار می گیرد و حرکت به سمت تعالی با چنین انسانی مقدور و میسر می شود. همان تلقی خدا از انسان.

پیشرفت از این منظر به معنای تحول مثبت در جامعه انسانی با چنین برداشتی است، در نظریه پیشرفت اسلامی، چون انسان به حد حیوانیاتش تنزل نیافته، و چون در منتها علیه خلیفه اللهی تعریف شده است، جامعه انسانی و تعاملات انسانی، در کمال حریت و آزادگی در پیوندی وثیق با عدالت قرار می گیرد، چراکه چارچوب ها و فرازهای آن بر بستر نگرشی عادلانه از هستی انسان قرار گرفته است.

تفاوت عمده میان جبهه حق و جبهه باطل در اینجاست، اینکه نگاه ما به جهان و به انسان تا چه میزان، نگاهی عادلانه است، در این چارچوب سرنوشت حتی یک نفر هم اهمیت خواهد داشت، اینجا دیگر قرار نیست فردیت انسان فدای جامعه او شود و یا جامعه متناسب با تمایلات و گرایشات یک فرد تصمیم بگیرد و عمل کند، در جامعه پیشرفته اسلامی، به حکم عدالت، گرفتن فرصت ها از یک فرد، سلب حق انتخاب از یک انسان، که می تواند مانع تعالی او باشد، به عنوان مصداق بارز یصدون عن سبیل الله تعیین می شود، این نگرشی است که به باور ما در افق تحقق جامعه اسلامی متصور است. جامعه ای که هدف غایی انقلاب اسلامی و آرمان مقدس شهدایی است که ایثار و جانبازی شان، پررنگ ترین تصویر افتخارآمیز ملت ایران است، آرمان بلند خمینی کبیر (ره) و جانشین صالح و مصلح اش امام خامنه ای (حفظه الله) .

ملت عظیم الشأن ایران

با چنین رویکردی به آینده، با وجود همه دورویی ها، تزویر ها و رفتارهای منافقانه دشمن، فضای کنونی کشور در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، فضایی شفاف و قابل تشخیص به نظر می رسد، به طوری که درک درست از این فضا و امکان اتخاذ موضعی درست، در راستای منافع ملی، برای خواص سیاسی مقدور و در دسترس است، در این میدان گروهی با توجه به در دست داشتن بخشی از قدرت، بدون نگرانی از واکنش ملت مسلمان ایران، آشکارا مشی اسلام گرایانه را نفی می کنند و بر این باوراند که دوران اسلام گرایی به پایان رسیده است این جریان بر این تصور است که تنها در صورتی می تواند یکی از اقطاب مهم انتخابات پیش رو باشد، که هویتی متفاوت برای خود برگزیند، هویتی که نه اصولگرایانه باشد و نه بتوان آن را با شعارهای گروه های دوم خردادی برابر دانست.

از سوی دیگر آن دسته از گروه ها و چهره های سیاسی که طی سال های گذشته به واسطه اتخاذ مواضعی سوال بر انگیز و عملکردی غیر قابل دفاع در عرصه های مختلف، توان دستیابی به قدرت را نیافته و بسیاری از منافع خودش را از دست رفته می بیند، با این پندار که می تواند جامعه ایران را برای بازگشت به گذشته متقاعد کند، با تمام قوا به عرصه آمده است، سابقه آنها به وضوح بیانگر دلبستگی شان به آموزه های سرمایه داری و ساختار مطلوب سیاسی و اجتماعی آن لیبرالیسم است.

از این زاویه آرمان های انقلاب اسلامی ملت ایران که راهنمای مسیر سعادتمندی و تعالی این ملت است با یک دشمن واحد مواجه است و آن مکتب منحط و شیطانی سرمایه داری است، در این میان گروهی آشکارا نماینده این تفکر محسوب می شوند و بزرگان آنها چه در دوران مسئولیت شان و چه در دوران حاشیه نشینی، بارها وفاداری خود را به این تفکر نشان داده اند. اما گروه دیگر که با اتکا به ابزارهای قدرت امیدوار است بتواند خود را در برابر این اندیشه به عنوان قطب مقابل تعریف کند، در حقیقت فاقد یک ساختار تئوریک منسجم است حتی اگر این جریان موفق شود چنین ساختاری را ایجاد کند، این ساختار به هیچ عنوان نقطه مقابل سرمایه داری نخواهد بود، بلکه در بهترین حالت ممکن یک نسخه انحرافی از درون دل آن با ملقمه ای از ناسیونالیسم و دین گرایی های کم مایه دوران کنونی در غرب، پدید خواهد آمد.

این در حالی است که آنچه به طور عمده می تواند مسیری متفاوت از نظام سلطه را ترسیم کند و ما را به سمت ظرفیت های عظیم خود رهنمون شود، اسلام است. حال اینان چه بخواهند و چه نخواهند ملت ایران این مسیر را انتخاب کرده و گام های بلندی هم به سوی آن برداشته است. توفیق اینان در هنگامه کنونی تنها می تواند این روند مبارک را با کندی مواجه کند.

صحنه انتخابات امسال در یک سو با این دو جبهه آرایش یافته و در طرف دیگر اردوگاه اصولگرایان است که همچنان به باور ما تداوم دهنده مشی اسلام گرایانه در کشور محسوب می شود، جریان اصولگرایی به طور ویژه به لحاظ تئوریک به واسطه داشتن پایگاه مستحکم فقاهتی و همچنین پایبندی قابل دفاع به اصل مترقی ولایت فقیه، بهترین و مهم ترین ظرفیت فضای سیاسی کشور برای مقابله با تلاش های نظام سرمایه داری معطوف به کشور ماست.

با وجود این ظرفیت عظیم متأسفانه مشاهده می شود چهره ها و گروه های شاخص اصولگرا تا کنون موفق به اتخاذ موضعی امیدوارکننده مبتنی بر وحدت و انسجام درون جناحی نشده اند، همچنان چهره های متعددی با پرچم اصولگرایی در انتخابات پیش رو حضور دارند که در مقابل وحدت گرایی مثال زدنی دو جریان مقابل، به هیچ عنوان وضعیتی شایسته و قابل دفاع نیست، شرایطی که می تواند قابلیت های اصولگرایان را برای پیروزی در این رقابت به شدت کاهش دهد.

با عنایت به این امر و اهمیت مقابله با جریانات منحرف از آرمان های انقلاب اسلامی، تلاش برای وصول به وحدت و اجماع حداکثری در جریان اصولگرایی، در راستای مقابله همه جانبه با دشمنان بیگانه و خودی های فریب خورده در این رقابت مهم و اثرگذار، مهم ترین وظیفه احزاب، گروه ها و چهره های شاخص جریان اصول گرایی است.

بدیهی است عدم دستیابی به این اجماع و ادامه تشتت و چند دستگی، می تواند به تفوق جریانات مقابل در انتخابات بیانجامد، و مسئولیت این رخداد در درجه نخست بر عهده همه آن شخصیت ها و گروه هایی است که مواضع و رویکردهایشان، مانع وصول به این اجماع حداکثری شده است.

همانگونه که در بیانیه نخست این جنبش تصریح شد و همچنین در سطور فوق فرازهایی بیان شد، به باور ما پیروزی و بهروزی امروز ما مقید به تعریف ساختاری نظری با موازین و وجوه مشخص برای مقابله با تفکرات منحرف و مقلدانه ای است که به دروغ به عنوان تنها مسیر ممکن عرضه می شوند.

ما معتقدیم این ساختار نظری در دوره کنونی نظریه پیشرفت اسلامی است، مفهومی که طی سالیان گذشته مورد توجه نظریه پردازان وفادار به آرمان های انقلاب اسلامی بوده و همچنین به وضوح مورد تأکید رهبر معظم انقلاب قرار دارد.

بر همین اساس، جنبش حمایت از گفتمان پیشرفت اسلامی با دعوت از همه گروه ها و تشکل های اصولگرا به اجماع در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، اعلام می دارد، آنچه امروز و متناسب با تحلیلی واقع بینانه از فضای سیاسی قابل استنباط است، توجیه همه جانبه ائتلاف و اجماع گفتمانی، به جای ائتلاف روی اشخاص و یا سیاست ها برای جریان اصولگرایی است.

با عنایت به این مهم ما به عنوان گروهی از فرزندان ملت ایران از همه گروه ها و شخصیت های اصولگرا، دعوت می کنیم تا ضمن تأکید بر آرمان های انقلاب اسلامی، گفتمان پیشرفت اسلامی را به عنوان محور همگرایی خود برگزینند و تلاش کنند تا جریان اصولگرایی بتواند حول این مفهوم بلند به وحدتی سرنوشت ساز دست یابد.