پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علیرضا جلولی- به طور طبیعی انتظار می‌رفت بعد از طرح ماجرای بودجه ۹۷ و انتقادات گسترده و دومینویی افکار عمومی و بخصوص بدنه ایدئولوژیک اصلاح‌طلبی و حامیان به اصطلاح سلبریتی به آن و همزمان نارضایتی عمومی از ناکارآمدی دولت در رسیدگی به وضعیت زلزله زدگان کرمانشاه، روحانی در اولین واکنش، همچون دفعات قبل، خود ژست اپوزسیونی بگیرد و با تکیه بر عبارت «باید بشود»، خود را در صف معترضان جا دهد. این موضع ریاکارانه بعلاوه دیوار کوتاه دولت قبل، اگرچه مسکن قابل قبولی در چهار سال گذشته برای شانه خالی کردن از مسئولیت بود اما در شرایط فعلی، واقعیت آنچنان واضح و در دسترس مردم است که حتی روزنامه‌های حامی دولت نیز نتوانستند از مواضع روحانی دفاع کنند و تیترهای خود را به گرانی سوخت و حذف یارانه اختصاص دادند.

دست اندازی روحانی به کلیشه‌های فرسوده مانند فیلترینگ و دانشجوی ستاره‌دار و شنود و پرونده سازی و... آن هم  در اجلاس ملی حقوق شهروندی! به قدری غیرواقعی و تحمیق مخاطب بود که هیچ آورده‌ای برای حامیان روحانی در فضای مجازی که سوار بر موج پشیمانیم هستند، نداشت که بتوانند دولت را توجیه کنند. روحانی اجلاس ملی حقوق شهروندی تشکیل می‌دهد اما ۷ سال است که کمترین حقوق شهروندی که یارانه است، نه تنها هیچ افزایشی در دولت او نداشته و بلکه تصمیم به حذف یارانه سی میلیون نفر نیز گرفته است. روحانی دم ازمخالفت با فیلترینگ می‌زند در حالی که توئیتر که حتی قرائتی و احمد خاتمی و پناهیان و حدادعادل در آن عضو هستند، فیلتر است. روحانی دم از شفافیت می‌زند اما مذاکرات هسته‌ای و قراردادهای هواپیمایی و قراردادهای خودرویی و قراردادهای نفتی را محرمانه کرد. مابقی کلیشه‌های دستمالی شده مورد ادعای روحانی هم همینقدر مضحک است.

البته این تنازع با واقعیت توسط روحانی مسبوق به سابقه است. پیش از این در جریان کنفرانس خبری ۲۱ فروردین امسال، مقابل دوربین‌های خبری، فیلم اظهارات خود در سال ۹۲ رو تکذیب کرد و درباره وعده خود در ۹۲ برای حل مشکلات در صد روز گفت آدم مگر بی‌عقل باشد که بگوید صد روزه مشکلات را حل می‌کنم! جالب‌تر آنکه در دور جدید ریاست جمهوری هم باز وعده صد روزه داد و نتیجه آن شد که الان هست.