پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مهدی عزیزی- یادداشتی از دکتر نقیب‌زاده منتشر شد که در آن از جدایی کردستان عراق و تأسیس کشور جدیدی به‌نام کردستان استقبال کرده است. دکتر نقیب‌زاده استادی فاضل در علوم سیاسی است و غالباً دیدگاه‌هایش از وزانتی درخور برخوردار است. هر چند وی بر خلاف برخی از همکاران خود در ارائه دیدگاه شتاب ندارد. در باره این یادداشت وی ملاحظاتی در ذیل مطرح می‌شود.

  استاد نقیب‌زاده خواننده را به پیوند تاریخی کردها با تمدن ایرانی ارجاع می‌دهد مبنی بر اینکه نخستین حکومت‌های شکل گرفته در تمدن ایرانی از حضور کردها نشان دارد. این سخن درستی است که کردها پیوندی تاریخی با تمدن ایرانی دارند اما با استناد به تاریخ باید تاکید کرد که کردها از تاریخ ایران جدا شدنی نیستند زیرا اساساً امپراطوری‌های اولیه ایران ریشه کردی دارند. از این روی دور نیست که گفته شود کردها ایرانی‌ترین اقوام ایران هستند.

  جریان حاکم بر اقلیم کردستان عراق و خصوصاً خاندان بارزانی، از دیر باز دست مزدوری در دست دشمن صهیونیستی نهاده‌اند. بذر این مزدوری پیش از تأسیس رژیم صهیونیستی با حضور سه ساله «رنه شیلوه» نفر دوم آژانس یهود از سال 1931 لغایت 1934 در کردستان عراق نهاده شد و با همکاری پهلوی دوم، ریشه دوانده است. ریشه این ارتباط چنان گسترده است که جریان حاکم بر اقلیم، با برافراشته کردن پرچم رژیم صهیونیستی تلاش دارد از ظرفیت لابی‌های صهیونیستی در آمریکا و اروپا به مطلوب خود برسد.

   آقای نقیب‌زاده نوشته‌اند که کردها در پی اخذ حق خودند و اینکه یک ملت پراکنده و سرگردان در صورتی آرام می‌گیرد که در گوشه‌ای از دنیا یک وطن مخصوص خود داشته باشد؛ اما اولاً کرد یک ملت پراکنده و سرگردان  نبوده و نیست که بخواهد در گوشه‌ای با تأسیس یک وطن مخصوص خود آرام گیرد. ثانیاً این سخن استدلال صهیونیسم است که برای توجیه اشغال فلسطین و تأسیس دولت صهیونیستی به آن تمسک جسته‌اند. استدلالی که اینک از قلم دکتر نقیب‌زاده تراوش کرده و در واقع در صدد تئوریزه کردن تأسیس کشوری به نام کردستان در منطقه است. کردهای ایران و سوریه و عراق و ترکیه هیچ‌گاه آواره و سرگردان نبوده‌اند و تا همیشه تاریخ در همین سرزمین‌ها سکنا داشته‌اند و تا قرون متمادی به صورت یکپارچه و در مرکز امپراطوری ایران به عنوان شهروند ایران بوده‌اند و در قرون اخیر بخش‌هایی از آن جدا شده‌اند. آنان پاره‌های جدا شده با زجر از ما یعنی ایران هستند و این مادر در همه این سال‌ها چون یعقوب در فراق یوسفش گریسته است. این انصاف نیست که یوسف یعقوب میل یعقوب نکند بلکه برعکس پاره‌ای دیگر از یعقوب را سودا زده سازد. هرچند جمهوری اسلامی ایران خواستار تفکیک کردها از ساختار فعلی خود و پیوستن به ایران نیست.  

  دکتر نقیب زاده کابوس هولوکاست را علت اصلی حمایت یهودیان از اسرائیل می‌داند. هولوکاستی که در صحت آن تردید بسیار است و اسناد قابل اعتناء در وقوع آن، دُرِّ نایاب است ولی با این‌همه ایشان آن را بی‌شاهد و سند معتبر تائید‌کرده است.

دکتر نقیب‌زاده گفته است که منافع ملی ایران حکم می‌کند که عراق، دولت مرکزی قدرتمند نداشته باشد و تجزیه آن بیشتر در راستای منافع ایران است. شگفت که جریان سلطه نیز چنین استدلال می‌کند و معتقد است که طرح سایکس‌-پیکو باید در سطح منطقه باز تعریف شود.  سایکس- پیکوی جدید بر پدیدار شدن کشورهای ذره‌ای تاکید می‌کند که موجب وابستگی بیشتر منطقه به غرب با پذیرش موجودیت اسرائیل به عنوان رژیم محوری و حاکم بر منطقه است. طرحی که منافع همه کشورهای منطقه را تهدیدی جدی است. بر این اساس تجزیه عراق نه تنها در راستای منافع ایران نیست که در واقع تهدیدی جدی برای آن محسوب می‌شود.

وی تاکید دارد که کشور کردستان عراق هرگز همسو با اسرائیل علیه ایران اقدامی نخواهد کرد. نه تنها کردها بلکه هیچ قدرتی توانایی اقدام نظامی علیه ایران را ندارد. همچنین باید بر این نکته تاکید شود که جمهوری اسلامی ایران هرگز علیه کردها اقدام نظامی نخواهد کرد اما در صورت تنها احساس خطر، تنها یک پاسخ وجود دارد؛ اقدام نظامی.

  دکتر نقیب‌زاده مخالفان تجزیه عراق را به دیر فهمی متهم می‌کند و فهم خویش را فهمی پیشتاز می‌داند‌! از فردی که در کسوت استادی قرار دارد چنین حکمی شگفت است. وی با توجه به برخی تحلیل‌ها که کشور کردستان را «اسرائیل دوم» می‌نامند، در مخالفت با آن از کشور کردستان با عنوان «ایران دوم» یاد می‌کند. بی‌تردید این خطرناک‌ترین سناریو در موضوع تشکیل کشور کردستان است. بدین معنی که جریانی در کردستان عراق شکل بگیرد که با تمسک به پیشینه تاریخی و نژادی با ایران، خواستار جدایی از عراق و اتحاد با ایران شود و بگونه ای مواضع ایران را با چالش جدی روبه‌رو سازد. کما اینکه زمزمه‌هایی از تشکیل عراق جدید منهای شیعیان از سوی برخی اعراب اهل تسنن مطرح است. تردیدی نیست این رقص کردی که بارزانی انجام می‌دهد، به آهنگ دفی است که صهیونیسم می‌نوازد و چنین رقصی پایان خوش ندارد زیرا این پروژه جنگ است و لا غیر.