پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مصطفی جلالی- صادق لیبرال است. این را بارها صریحا گفته است اما درباره ی سعید صریحا نمی‌توان گفت با یک چپگرای مسلمان روبرو هستیم. او یک استاد انقلابی است که این روزها از نظام اسلامی میخواهد از پشت اسم اسلام بیرون بیاید. او نظام را متهم میکند که پشت اسم اسلام مخفی شده است. شباهت ها زیاد است اما قضاوت ها دلایل محکم‌تر میخواهد. 

صادق غرب را پاسخ میداند و این را صریح میگوید اما سعید نسخه ی دقیق خود را برای انقلاب نمی‌گوید. او فاصله ی آرمانها ی انقلاب را با واقعیت موجود همواره به رخ انقلاب میکشد درست مثل کاری که یهودیان مکتب فرانکفورت میکنند اما نمی‌گوید چه باید بکنیم؟ سعید به ما کمک میکند بفهمیم چقدر بد هستیم! اما نمی‌گوید بعد از مبارزه عدالت خواهانه ی او و همرزمانش قرار است چه اتفاقی بیفتد؟! 

خلاصه قوه قضائیه بعد از مبارزه ی انقلابی او ونجات از دست الیگارشی حاکم(!) چه شکلی است؟! 

صرف برطرف کردن استقلال نهاد قوه قضائیه و استفاده از فناوری های نرم مشکلات را حل میکند یا مسئله اساسا فرهنگی و بلند مدت است؟ 

ولایت فقیه خواهیم داشت یا نه؟!  

اسلامیت نظام با چه چیزی تامین میشود یا اصلا اسلامیت نمی‌خواهیم؟ 

صادق معتقد است باید با غرب تعامل کرد اما سعید همواره بزرگترین منتقد برجام بوده است. او از اینکه کشور باعث شد برجام بیست دقیقه ای تصویب شود بسیار از کشور(!) دلگیر است. اما سوالی که باید از او پرسید این است که آیا تصمیم کشور با تصمیم توده های مردم متفاوت بود؟ 

مگر قرار نبود مبارزه برای توده ها باشد؟! ما حرفمان را به توده ها زدیم و آنها هم تصمیم شان را دوبار صریحا به ما اعلام کردند! خوب... حالا چه کسی مستبد و الیگارشی است؟! 

شاید بگویند...که بعضاً میگویند... اگر اجازه می‌دادند آن مرد می آمد مردم برجام را نمی‌خواستند! اما من خودم از آن مرد شنیدم که می‌گفت ما هم به این نتیجه رسیده بودیم که باید مذاکره کنیم! 

توصیه ها همواره به آن مرد کمک کرده... حتی توصیه به اینکه شما مذاکره نکن! اما توصیه های برادرانه را خصمانه تحلیل کردن همین نتیجه را دارد: لگد زدن! 

صادق و سعید هر دو از مردم می‌گویند اما مردم صادق الان انتخابات را برده اند و مردم سعید در انتخابات پیروز نشده اند. مردم واقعی کدامند؟ مردم سعید یا مردم صادق؟ 

هم مردم سعید معترض اند و هم مردم صادق... اما مردم صادق... بله صادق... تصمیم گرفته اند در ساختارهای نظام مطالباتشان را پیگیری کنند اما مردم سعید همین روزها است که علیه ساختارها قیام کنند! جالب اینکه این نسبت در سالهای قبل برعکس بود. واقعا مردم واقعی را نخبگان دانشگاهی میشناسند؟! 

راستش را بخواهید 

من هر روز با اتوبوس در شهر سفر میکنم... 

مردم شبیه هیچکدام نیستند... 

لباس روحانیت بپوشید و با اتوبوس و مترو سفر کنید... 

از لطف مردم شرمنده میشوید... 

این مردم شبیه هیچکدام نیستند...

آیا مردم... مردم من هستند؟! 

نمیدانم! 

صادق در میان هیات درحال سینه زنی عکس دارد و سعید هم بیش از او و در جاهای مهمتر از او ... 

اما این باعث نمی‌شود عملکردها و زاویه های فکری نقد نشود. استاد انقلابی علوم انسانی این روزها به نظام توصیه میکند از پشت اسلام بیرون بیاید... 

میگوید بعضی مسوولان نامه های امیر المومنین را می‌خوانند ولی به آن باور ندارند! 

راستش من فقط یک مسوول میشناسم که این نامه ها را به طور منظم می‌خواند و تا آنجا که من میدانم به آنها باور دارد. 

کاش مبارز نستوه انقلابی در ابراز نظر جرأت بیشتری به خرج میداد تا مصادیق روشنتر باشند. 

بطور مثال مسأله ی شهابی را به اصولگرایان نسبت دادن آدرس غلط است. شما سال ها است با اصولگرایی نسبت هایتان را مشخص کرده اید... شهابی چرا شما را راه نداد؟! 

گمان کنم امثال شهابی توقع دارند با شخص دیگری فاصله تان را نشان دهید... که بعضی دوستانتان دارند نشان میدهند...

صادق به دنبال توسعه ی غربی است اما مدل توسعه ی سعید معلوم نیست. گویا نمیخواهند قبول کنند نظام دارد تلاش میکند با همین توده ها و همین نخبگان و همین مسئولین کشوری اسلامی بسازد...  

ادعای اسلامی شدن دولت و کشور را هم ندارد و صادقانه می‌گوید در حال تلاش هستم. تلاشی که فراز و فرود دارد و صبرهای راهبردی میخواهد. 

اما سعید این روزها با نقدهای مکرر از تریبون‌های رسمی نظام دائما هشدار میدهد که در حال فروپاشی هستیم. ما هم مثل شما مخاطرات را میفهمیم اما فقط شما نیستید که برای کشور طرح دارید! 

برای مطالعه بیشتر ر ک : طرح کلان امام در مبارزه ی پیچیده با آمریکا! خصوصا مطالعه مجدد تاکتیک برجام! 

گمان کنم راه حل پیچیده نیست و در یک کلمه ی فوق العاده راهبردی خلاصه می‌شود: صبر!