پارس بررسی میکند:
چرا سپاه؟/ چرا نهادهای ارزشی پس از انقلاب هر کدام به حاشیه رفته؟
خارج شدن ارتباط معنوی و از همه مهمتر سازمانی با مردم در نهادهای انقلابی اولین مشکل اصلی برای مدیریت ساختاری نظام است تا جایی که نهاد انقلابی را با چالش مقبولیت – مشروعیت مواجه می سازد.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- امیر مسروری- در بسیاری از جلسات با یک مشکل عدیده و سوال جدی مواجه بودم. چرا سپاه رباطه اش مردمی تر از بسیاری از نهادهای پس از انقلاب است. اصلا چرا بسیج به سپاه سپرده شد و وظیفه مردمی بودن جنگ در اختیار سپاه قرار گرفت. این سوال و سوالات از این دست همیشه در ذهنم بود و هیچگاه پاسخی مناسب نمی یافتم.
تا آنکه در جلسه ای با حضور بعضی از پیشکوستان جهاد و شهادت و فرماندهان دفاع مقدس این سوال را مطرح کردم. دلیل طرح این سوال مردمی بودن بسیاری از ارکان انقلاب در ابتدای نهضت و جدا شدن این نهادها بود. سوالم را مطرح کردم اما پاسخی اقناع کننده نیافتم. در طول پاسخ مردمی بودن سپاه به صورت دوری جواب سوال و استفهام حقیقی من بود. به این معنا که سوال من از چرایی مردمی بودن سپاه بود اما در جواب هیچ گزاره ای چون سپاه مردمی است نمی یافتم و بیش از همه به ابهام ذهنی ام افزوده می شد. تا آنکه یکی از فرماندهان دفاع مقدس نکته ای اشاره کرد. او در صحبتش گفت : « همین ] سردار سرتیپ پاسدرا [ برادر نبی ]رودکی[ وقتی فرماندهی سپاه فارس را تحویل گرفت در کنار ستاد لشگر، حسینیه ای زد که دو در داشت. دری در ستاد باز می شد و در دیگر در خیابان. مردم می دانستند یک روز حتما فرمانده سپاه فارس و لشگر فجر در این حسینیه حضور دارد و به امورات مردم می رسد. قلوب است که می تواند کار را راه بیندازد.» راست می گفت فرماندهی بر قلوب سالهاست از نهادهای اجرایی رخت بسته و مردم ابزاری برای انتقال قدرت شده اند. اینکه سپاه هنوز در بین مردم است این رابطه و انسجام بخشی به آن است. اینجاست که می توان دریافت چرا در سپاه راحت تر به فرماندهی برای دعوت به مراسمات مختلف دسترسی هست اما از مسئولان همان شهر چنین دسترسی وجود ندارد.
در کنار سپاه، جهاد سازندگی هم شکل گرفت. اما جهاد سرنوشت دیگری داشت. بروکراسی طولانی پس از جنگ در جهاد بدنه را از این نهاد دور ساخت و جهاد را به یک سیستم اداری تبدیل کرد. جهاد پیش از این در بسیاری از عرصه ها خدمات بسیاری درخشانی داشت و هر جا گره ای رخ میداد جهاد بود که با رویکرد خود مبدع فعالیت های درخشانی می شد. جهاد اما در این سالها بیش از همه از مردم دور شد و بدنه مردمی برای دیدن مسئولان جهاد راه درازی طی میکنند. خارج شدن ارتباط معنوی و از همه مهمتر سازمانی با مردم در نهادهای انقلابی اولین مشکل اصلی برای مدیریت ساختاری نظام است تا جایی که نهاد انقلابی را با چالش مقبولیت – مشروعیت مواجه می سازد.
رهبری و امام راحل بارها نسبت به حضور مردم در صحنه هشدار دادند و تاکید داشتند هرجا مردم وارد صحنه شده گره از دامن کشور باز شده است. این نگاه در نهادهای دیگر نظام هم موثر است. متاسفانه مردم در کشور تبدیل به یک منبع قدرت فصلی شدند و در هر انتخابات نسبت به ارتباط با مردم چاره اندیشی می شود.
اینکه سوال بود چرا سپاه بخاطر ارتباط گسترده سپاه برای دفاع همه جانبه و مردم پایه و پذیرش این دفاع از سوی مردم موفق بوده است. به همان نکته ای بازگشت دارد که در بالاتر به آن اشاره شد. بخش قابل توجهی از بدنه ی سپاه از مردم تشکیل می شود و در کنار بسیجی که تحت فرماندهی سپاه مدیریت می شود، ای مولود انقلاب توانست خدمات بسیاری به کشور ارائه دهد. حال چرا از الگوی سپاه برای حفظ این بدنه تجربه نگاری نمی شود. چرا نهادهای ارزشی پس از انقلاب هر کدام به حاشیه رفته و حتی برای خدمت گیری و دفع محرومیت از این بخش از توان کشور استفاده نمی شود. آیا وقت آن نرسیده مجموعه های بزرگ با بودجه های مختلف کشور که از دل انقلاب متولد شده به دامن مردم و مردمی شدن برگردند. کافی است کمی به رابطه مردم – نهضت توجه کنیم و بسیاری از این مشکلات حل می شود.
تجربه گزاره مردمی سپاه فرصت مناسبی است برای اصلاح ساختار نهادهای اجرایی و استفاده از مردم در رکن رکین انقلاب اسلامی . قوه مجریه هرچند یک نهاد تخصصی است اما فقط مردم در انتقال قدرت سیاسی که با او اشتراک ندارند؟! می توان در خدمت دهی به همان مردم از این فرصت استفاده شود. مواردی چون اقتصاد مقاومتی و ده ها موضوع دیگر می تواند به کمک نظام بیاید و محورهای عقب افتاده با سرعت بیشتری رو به جلو حرکت کند.
ارسال نظر