یادداشتی از دکتر مهدی مطهرنیا
آینده ایران نویدبخش است/ نگاهی به پیشرانهای اجتماع، فناوری، اقتصاد و امنیت
یک طبقه متوسط متکی بر اقتصاد آزاد به تدریج شکل گرفته که میزان ارتباط آن با تجارت آزاد افزایش یافته است چراکه ظرفیت جذب کارمند و استخدام دولتی کاهش یافته و اغلب مردم در بخش خصوصی مشغول شدهاند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- دکتر مهدی مطهرنیا استاد و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی در یادداشتی برای «پارس» نوشت:
1- معتقدم که آینده ایران نویدبخش است اگرچه در دوران گذار، با وجود ریسک و بحران، باید هزینههای بسیار زیادی پرداخت کرد و پرداخت این هزینهها برای مردم ما سخت خواهد بود. اگر این دانایی در مردم ما گسترش پیدا کند و بخشی از جامعه ملی که با صندوقهای رای قهر کردند در پرتو افزایش سطح دانایی و آگاهی بر اساس دکترین فرهنگپروری از پایین و پرسمان از بالا از سوی تحولخواهان دموکرات در چهارساله آینده دنبال شود ما خواهیم توانست با کمترین هزینهها و بیشترین بهرهها گام مهمی در گسترش دموکراسی قومیشده اصیل ایرانی با محتوای اصالت دینی برداریم. بهگونهای که شکافهای عمده پانایرانیسم، پاناسلامیسم و پانمدرنیسم کاملاً حل شود.
2- میتوانیم گامهای مهمی در رشد و توسعه ملی نهتنها در بخش اقتصادی که در بخش سیاسی-فرهنگی هم برداریم و پرشتابتر از گذشته و با امید بیشتر در جهت گذار از این وضعیت عمل کنیم. من تاکید دارم که نباید به فشار از پایین و چانهزنی از بالا بیندیشیم. نباید به این نقطه فکر کنیم که میتوانیم مردم را در حوزه عقلانیت ابزاری قرار دهیم، بلکه باید به فرهنگپروری در پایین یعنی نزدیک شدن به تودههای مردم و ایجاد حرکت در آنها در چارچوب قوانین و مقررات پذیرفتهشده جامعه ملی و نظام حاکم بر این جامعه ملی روی آوریم. ستون فقرات دموکراسی تودههای مردم شامل طبقه متوسط و طبقه پایین جامعه است. توده، بخش فعال جامعه است نه بخش منفعل.
3- در تودهها باید حرکت ایجاد کرد نه اینکه آنها را تحریک کرد. فرق پوپولیستها با دموکراسیخواهان تودهگرا در آن است که آنها تودهها را منفعل و شایسته تحریک از طریق تحقیر عقدههای شخصیتی و مالی میدانند اما دموکراسیخواهان، تودهها را فعال و شایسته ایجاد حرکت و احترام میدانند. این تفاوت بین دموکراسیخواهان تودهگرا با پوپولیستهای عوامفریب است. از اینرو جهتگیری در واقع آینده باید به طرف جذب تودهها، دانا کردن آنها و آگاهی بخشیدن بیشتر به آنها قرار بگیرد و از طرف دیگر همین نخبگان و سرآمدان فعال باید بسیار مصرانه و کوشا مطالبات مردم را از دولت خواهان شوند و این خواست مطالبات نیز باید در چارچوب مقررات و نقد منصفانه و دفاع معقولانه قرار بگیرد و این پرسمان از بالا موجب شود تا حرکت در میان نخبگان نیز برای پاسخگویی بیشتر و شتاببخشی به حرکت در جهت خدمت به ملت ایجاد شود.
4- پیشرانهای اجتماع، فناوری، اقتصاد، اکولوژی، سیاست، فرهنگ، نیروی انسانی و امنیت باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند تا بتوان به یک پاسخ نسبتاً مشخص و دقیق رسید. در سطح نخست باید به اجتماع توجه وافی داشت. در صحنه اجتماعی بعد از سه دهه که از انقلاب میگذرد و در آستانه ورود به دهه چهارم شاهد شکل گرفتن طبقه متوسط و نهادینه شدن آگاهی طبقاتی هستیم. اگر چه این طبقه متوسط از دهههای قبل از انقلاب اسلامی شکل گرفت اما دانایی در طبقه متوسط به مرور از دانش به فهم و از فهم به ادراک تبدیل شده است. این دانش، فهم و ادراک در جامعه امروز آرامآرام به دانایی تبدیل شده است. نوع رای دادن مردم و به ویژه طبقات متوسط جامعه و طبقات تودهوار جامعه به سمت لیستها نشانه همین امر است. در سطح دوم یعنی تکنولوژی باید توجه ویژهای به فناوریهای ارتباطی و نقش آن در نقلوانتقال آزاد اخبار و اطلاعات داشت.
5- در بخش اقتصاد باید توجه داشته باشیم که یک طبقه متوسط متکی بر اقتصاد آزاد به تدریج شکل گرفته که میزان ارتباط آن با تجارت آزاد افزایش یافته است چراکه ظرفیت جذب کارمند و استخدام دولتی کاهش یافته و اغلب مردم در بخش خصوصی مشغول شدهاند. همچنین تجارت بینالمللی به معنای مراوده بین مردم در کشورهای مختلف و نه دولتهای مختلف، زمینهسازی کرده است تا مردم با وجود تمام تنگناهای اقتصادی، به تدریج از استقلال اقتصادی برخوردار شوند. در نتیجه جامعه ملی احساس کرده است که بهجای وابسته بودن به اقتصاد دولتی باید استقلال خود را کسب کند.
6- در سطح چهارم و در پیشران اکولوژی یا زیستبوم، جامعه ما در یک وضعیت پرمعنا با گذشته خود قرار دارد و با دیگر جوامع نیز رابطه تنگاتنگی پیدا کرده است. در چارچوب فناوریهای ارتباطی امروز زیستبوم تبدیل به یک واقعیت موازی شده که دو چالش را ایجاد کرده است؛ یکی چالش تطبیقی و دیگری چالش تاریخی. در چالش تطبیقی مردم جامعه خود را با دیگر جوامع مقایسه میکنند و این پرسش برایشان پیش میآید که چرا زیستبوم آنها یعنی ایران در مقایسه با جوامعی که تا همین چند دهه قبل رسیدن به ایران آمال و آرزویشان بود، عقب مانده است. از طرف دیگر در چالش تاریخی خود را با گذشته خود مقایسه میکنند. این دو چالش در کنار هم شدت پیدا کرده و در نتیجه مطالبه توسعه و پیشرفت در بستر آزادیهای مدنی و حیات پویای سیاسی نیز گسترش یافته است. این چالشها در پیشران پنجم یعنی سیاست موجب شده است که مردم ایران دنبال حل شکاف بین سه مولفه پاناسلامیسم، پانایرانیسم و پانمدرنیسم باشند. یعنی تمام توان خود را خرج کنند تا نسبت اسلامیت و ایرانیت را با یکدیگر و نسبت این دو را با پیشرفتهای امروز یعنی مدرنیته دریابند.
7- از نظر سیاسی ملت ایران با تمام مشکلات اقتصادی موجود، جهتگیری خود را به سمت ایجاد فضای باز سیاسی قرار داده است و میداند که برخلاف تمام کشورهای پیشرفته جهان که اقتصاد، سیاست را مهار کرده است و به آن شکل و محتوا میدهد در ایران این سیاست و قدرت سیاسی است که مقوله اقتصاد و معیشت را تحت تاثیر قرار میدهد. مردم ایران به خوبی آگاه شدهاند که در کشورهای آزاد دنیا اقتصاد حوزه سیاست را ارتزاق میدهد و این سیاستمداران هستند که از جغرافیای اقتصادی برمیخیزند اما در ایران این قدرت سیاسی است که جغرافیای اقتصادی را کنترل میکند. پیشران بعدی سطح ارزشی و فرهنگی است. در این حوزه ملت ایران دریافته است که آنچه میتواند موجب حفظ دیانت و اصول و ارزشهای دینی شود ایجاد یک فرهنگ عمومی مبتنی بر اراده ملی در حوزه ارزشهای سیاسی است. به این معنا که اگر میخواهد اصول و ارزشهای دینی و فرهنگ و تمدن ملی خود را حفظ کند باید در شکلگیری یک جامعه پویا و پایا از طریق شرکت در رویدادهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی مشارکت کند.
ارسال نظر