سید مصطفی میرسلیم 69 ساله، از دانش‌آموختگان دبیرستان البرز در دهه 40 و از متخصصان رشته مکانیک از فرنگ است. اوایل دهه 50 از فرانسه بازگشت و در دانشگاه پلی‌تکنیک شروع به تدریس و فعالیت کرد. به گفته خودش فعالیت سیاسی‌اش را از همان زمان و با عضویت در انجمن‌های اسلامی آغاز کرده است. بخشی از فعالیت مبارزاتی‌اش تشکیل گروه «پویای توحید» و مجروح شدن در تظاهرات‌های انقلابی است، در میانه انقلاب نماینده انجمن‌های اسلامی می‌شود و به دلیل سابقه حضورش در فرانسه برای دیدار با امام راهی آنجا می‌شود.

با این حال عموم مردم میرسلیم را به فعالیت‌های سیاسی‌اش در دهه 60 و اوایل دهه 70 می‌شناسند. در سابقه سیاسی‌اش چند نقطه پررنگ دیده می‌شود که شاید پاشنه آشیل او نیز باشند؛ نخستین حکم اجرای انقلاب فرهنگی را هشت اسفند 1358 در مقام معاون سرپرست وزارت کشور به حبیبی (وزیر علوم وقت) نوشت. در دولت دوم هاشمی رفسنجانی چهار سال وزیر ارشاد بود، عده‌ای او را می‌ستایند که وزارت ارشاد را اسلامی کرد و عده کثیری از اهالی فرهنگ بر او نقدهای جدی وارد می‌کنند و او را «جلاد کتاب» می‌خوانند، چراکه بنا بر نظر آنها، او مجری سیاست سانسور متمرکز در وزارت‌خانه بود. بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات در دوم خرداد 76 به تعبیر عمومی به حاشیه رفت و تدریس در دانشگاه امیرکبیر و فعالیت حزبی در یکی از قدیمی‌ترین تشکل‌های اصولگرایی (مؤتلفه) را به فعالیت اجرایی در ساختار سیاسی ترجیح داد، البته میرسلیم از آخرین سال وزارت خود تاکنون - دو دوره - عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است و شاید از این طریق نقش مؤثری در سیاست گذاری‌های سیاسی کشور داشته باشد.

معرفی و انتخاب او در اواخر آذرماه از سوی محمدنبی حبیبی، دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی به عنوان نامزد انتخاباتی این حزب، جرقه‌ای بود برای آنکه به سراغ نخستین نامزد رسمی و حزبی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری 96 برویم. بعد از دو نوبت گفت‌وگوی تلفنی تصمیم بر آن شد که سؤالات مصاحبه را به صورت مکتوب پاسخ دهد، آنچه می‌خوانید ماحصل کنکاش‌های خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا از نقاط پرسش‌برانگیز زندگی مصطفی میرسلیم است:

* لطفا قدری از سابقه فعالیت‌های سیاسی خود در سال‌های پیش از انقلاب بگویید.

- سابقۀ فعالیت سیاسی من قبل از انقلاب به سه دوران تقسیم می شود: اول، دوران دانش‌آموزی از سال 1342 که طرفداری از امام خمینی(ره) منجر به مضروب شدنم از جانب چماقداران ستمشاهی شد.

دوره دوم، دوران حضور در خارج از کشور (فرانسه) برای تحصیلات دانشگاهی و سپس تحقیقات که منتهی به تشکیل انجمن اسلامی آلزاس شد، برای دفاع از حقوق مسلمانان مقیم آن استانِ فرانسه که عمدتا شامل کارگران الجزایری و تونسی و مراکشی و ترکیه‌ای می­‌شد. این فعالیت از سال 1351 تا 1354 به پذیرش رسمی حقوق اسلامی مسلمانان انجامید.

دوره پایانی که از سال 1354 تا 1357در بازگشت به ایران با آغاز به کار در دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی‌­تکنیک تهران) از پشتیبانی فعالیت‌های مبارزاتی دانشجویان شروع شد. سپس گروه مخفی «پویای توحید» را با تنی چند از همفکران تشکیل دادیم که در پیشبرد آگاهی‌رسانی به مردم در دو زمینه فعالیت داشت: یک زمینه افشاگری انحراف­‌ها و ظلم‌های حکومت طاغوت به صورت اعلامیه و پخش آن در مسجد و دیگری روشنگری نسبت به انحرافات منافقان که منتهی به چاپ جزوه‌ای در همین زمینه شد. با اوج گرفتن تظاهرات مردمی در 1357 و در راهپیمایی مورخ 16 شهریور از قیطریه، با تیراندازی در نزدیکی خیابان دولت مجروح شدم و موقتاً از تظاهرات بازماندم. در دانشگاه، فعالیت‌های سیاسی اعضای هیأت علمی به تدریج علنی شد و در آذر 1357 جامعه اسلامی دانشگاهیان تأسیس شد. اینجانب در سفر به پاریس (نوفل لوشاتو)، به نمایندگی از جامعۀ اسلامی دانشگاهیان، مأمور اعلام آمادگی آن جامعۀ اسلامی برای مبارزات و کسب اجازه از امام خمینی(ره) در دی ماه 1357 شدم.

* طرح موتور ملی شما با وجود آنکه بسیار قدیمی است همچنان در کش و قوس است؛ علت آن چیست؟

- طرح خانواده موتور ملی پایه گاز برای خودروهای سواری که راهبرد آن در 1380 با همکاری اعضای هیأت علمی در دانشگاه امیرکبیر تدوین و پس از تصویب در دولت به اجرا گذاشته ­شد؛ از 1381 به مدت 33 ماه کار طراحی آن انجام گرفت و سپس نمونه‌‌سازی و در 1385 رونمایی شد. تولید انبوه آن پس از آماده شدن امکانات ساخت و تولید از 1387 آغاز شد و تاکنون بیش از نیم میلیون دستگاه از آن موتور بر روی خودروهای سمند و سورن سوار شده است. از همان خانواده، چند هزار موتور پرخوران (با 50 درصد افزایش کارآیی) نیز تولید و بر خودروی سورن سوار شده است. هم‌اکنون موتور دیزل برای سواری نیز در مرکز تحقیقات موتور مراحل پایانی را طی می­‌کند و در سال 1396 تولید انبوه آن آغاز خواهد شد. در مجموع این اقدام با موفقیت به نتیجه رسید، هرچند بدون مشکل نبود و ذکر آن مشکلات، داستان مفصلی دارد که به بخش عمده آن در مقدمه کتاب «دانش و فناوری موتور ملی پایه گاز» به آن اشاره کرده‌ام.

راهبرد طرح خانواده موتور ملی سنگین برای کاربردهای راه‌­آهنی و دریایی و نیروگاهی در 1383 به تأیید دولت رسید و امکان‌سنجی و سپس طراحی مفهومی آن آغاز شد و با تأیید و پشتیبانی شخص رئیس‌جمهوری در آبان 1384، پیش­رفت و طبق برنامه قرار بود با حمایت سازمان گسترش و نوسازی صنایع، در 1387 به تولید برسد. متأسفانه تغییرات سیاسی هیأت عامل آن سازمان و نیز تغییرات پی‌­درپی هیأت مدیرۀ شرکت دیزل سنگین ایران که مجری طرح بود، پشتیبانی از آن طرح را به‌گونه­‌ای مختل کرد که رونمایی از موتور به سال 1388 کشیده شد و پس از آن نیز به دلیل مدیریت ناکارآمد و عدم پشتیبانی بموقع، آزمون‌های دوام آن هنوز معطل مانده است ولی امیدواریم تولید آن در 1396 آغاز شود. پس این طرح، اگرچه از نظر فنی و اهداف عملکردی موفق بوده ولی تولید آن بر اثر مشکلات مدیریتی (برخلاف طرح اول که همراه با ثبات مدیریتی بود) با تأخیر 9 ساله مواجه شده است.

* درباره دوران تصدی‌گری شما بر وزارت ارشاد نقدهای جدی وارد می‌شود؛ چه پاسخی به این نقدها دارید؟

- نقد مهمی که به عملکرد ما در دوران وزارت برمی­‌گشت مربوط به اختیاراتی بود که به ناشران داده بودیم. این موضوع موجب طرح سؤال نمایندگان محترم مجلس شد و من پس از بررسیِ کتابی که موضوع سؤال بود، در صحن مجلس با استغفار از درگاه الهی از نمایندگان پوزش طلبیدم و اعلام کردم که ممیزی متمرکز را برای حل مشکل برقرار خواهم کرد و کردم و همین موجب نارضایتی مؤلفان و ناشرانی شد که با استهزاء فرهنگ کشور و خیانت به آن، فقط در فکر سوء استفاده مالی و پرکردن جیب خود بودند و ادعا کردند وزارت به جلادی کتاب پرداخته است! از اینکه بگذریم عملکرد آن دوران با توجه به اهداف فرهنگی نظام مقدس جمهوری اسلامی یکی از درخشان­‌ترین­‌ها در زمینه‌­های مختلف محسوب می­‌شود.

* شما عضو یکی از احزاب قدیمی کشور هستید؛ حزب مؤتلفه اسلامی. چرا فعالیت احزاب در ایران عمر پایداری ندارند و اغلب به صورت مقطعی و کوتاه‌مدت برای حضور در رقابت‌های انتخاباتی فعالیت می‌کنند؟

- فعالیت احزاب در کشور ما سرنوشت غم‌باری دارد که تحلیل کامل آن به درازا می­‌کشد؛ اگر به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بنگریم اجمالا به چند نکته می­‌رسیم:

گروهک­‌های سیاسی متعددی، بازمانده از قبل از پیروزی انقلاب، علناً فعال شدند که فعالیت اغلب آن‌ها همسو با مسیری نبود که مردم انقلابی ایران می‌پیمودند و همین امر نوعی بدبینی را نسبت به گروهک­‌های سیاسی در میان مردم ایجاد کرد و می­‌دانیم که سوء استفاده آن‌ها از امکانات دانشگاه‌­ها با امر امام راحل به انقلاب فرهنگی انجامید و تعدادی از آن گروهک­‌ها با رسوایی به فعالیت‌­های غیرقانونی دست زدند و سرمنشأ آدم‌کشی‌­های متعددی شدند؛ این رفتارها تمایلی برای توجه به گروه‌­های سیاسی و پیوستن به آن‌ها در مردم ایجاد نکرد.

حزب مهمی که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت حزب جمهوری اسلامی بود که با توجه به آرمان‌های مردمی و انقلابی آن و حضور مرحوم دکتر بهشتی در رأس آن با استقبال عمومی مواجه شد و حالت فراگیر به خود گرفت. این حزب فعالیت تبلیغاتی مؤثری برای تشویق مردم به حضور در همه­‌پرسی نظام جمهوری اسلامی داشت و توانست اکثریت کرسی­‌های مجلس اول را به خود اختصاص دهد. پس از انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه 1360 و بروز برخی اختلافات داخلی، فعالیت‌های حزب جمهوری اسلامی به تدریج کاهش یافت و منتهی به تعطیلی حزب شد. این سرنوشت نیز نوعی دلسردی در میان مردم نسبت به فعالیت سیاسی حزبی به وجود آورد.

پس از آن و به مناسبت انتخابات، افرادی دورهم جمع می‌­شوند و اعلام موجودیت می­‌کنند تا آرای مردم را به خود جلب کنند و پس از انتخابات محو می­‌شوند یا فعالیت اندکی از خود نشان می­‌دهند. این رفتار شبه‌حزبی فرصت‌طلبانه نیز تصویر بدی در ذهن و دل مردم نسبت به احزاب پدیدار کرد.

حزب مؤتلفه اسلامی نیز که قبلا در حزب جمهوری اسلامی ادغام شده بود، پس از تعطیلی حزب جمهوری اسلامی فعالیت مجدد و مستقل خود را از 1372 آغاز کرد و البته با تأثر از سرنوشت حزب جمهوری اسلامی، در گزینش اعضای جدید به صورت محتاطانه و سخت­گیرانه اقدام کرد و همین سخت­گیری مانع فراگیری و حتی معرفی عمومی درست مؤتلفه نزد مردم شد. بدین‌ترتیب و با این تصویر ساده شده متوجه می‌شویم چرا در جمهوری اسلامی فعالیت حزبی هنوز کم‌رونق است، در حالی که اگر بخواهیم مشارکت عمومی در اداره امور کشور و نظارت عمومی که ضامن استمرار واقعی نظام است، آن طور که حق آن است شکل گیرد، باید فعالیت حزبی و رقابت سالم احزاب رواج یابد تا از خودکامگی­‌های سیاسی در امان بمانیم.

 

* این گزاره را که جریان سنتی اصولگرایی نتوانسته خود را بازسازی کند؛ را می‌پذیرید؟ به نظر می‌رسد جریان اصولگرایی با یک شکاف نسلی جدی مواجه شده است؟ و در این میان برخی جوان‌ترهای تندرو فرمان اصولگرایی را در دست گرفته‌اند.

- اگر بررسی جامعه‌شناسی دقیقی از لحاظ فرهنگی و سیاسی صورت گیرد، متوجه می‌شویم که طرح چنان فرضیاتی با مصادیق مشخص مواجه نخواهد شد و به طور اصولی این نوع دسته‌بندی­‌ها نظیر: چپ و راست، و سنتی و مدرن، و تندرو و اعتدالی ... محل اشکال است و مرزبندی­‌های مشخصی ندارند. البته قبول دارم که ادعاهایی وجود دارد اما شفاف و کارآمد و تعیین‌کننده نیست؛ مثلا کدام جریان سیاسی‌، شاخص‌­های برنامه‌­ای درازمدت و کوتاه‌­مدت خود را برای اداره کشور ارائه کرده ­است؟ نظریه راهبردی «عزت، حکمت و مصلحت» از نگاه این یا آن جریان چیست؟ طرح این نوع مسائل ممکن است از نظر علمی و کارشناسی مقبول باشد، به ویژه برای کل جامعه بدون ملاحظه جریان­‌ها، ولی این­ها مشکلات اساسی جامعه ما نیستند چه رسد به ساختار انسجام اجتماعی یا شکاف نسل­‌ها یا بازسازی جریان اصولگرایی.

* تأسیس مدارس موتلفه با هدف کادرسازی برای این حزب انجام شد؛ موتلفه تا چه حد در این مسیر موفق عمل کرده است؟

- به دلیل مشکلات ساختاری در حوزه فعالیت احزاب، کادرسازی در مدارس یادشده بیشتر جنبۀ عام و فرهنگی و تربیتی با نگاه کلان انقلابی دارد تا بهره‌برداری‌های خاص . البته حزب اگر اداره امور کشور را به عهده گیرد، به توانایی فارغ‌التحصیلان آن مدارس اعتقاد و اطمینان دارد، بدون انحصارگری.

* به عنوان رئیس سازمان آمار و نظرسنجی موتلفه آیا تاکنون نظرسنجی یا پژوهشی برای بررسی جایگاه مردمی این حزب انجام داده‌اید؟

- نظرسنجی در حزب سازمان اجرایی خاص خود را دارد و من در مقطع زمانی محدودی مسئولیت آن را به عهده داشته‌­ام. قریب 20 سال نظرسنجی عمومی و تخصصی با نمونه­‌های موجه انجام گرفته ­است با موضوعات مختلف؛ در بررسی‌­های بعمل آمده مشخص شده ­است که 90 درصد خواص و نخبگان شناخت کافی از مؤتلفه دارند. حزب درخصوص جایگاه خود و خدمات 55 ساله­‌اش تبلیغات مناسب نداشته ­است که دلائل خاص خود دارد ولی تنها حزبی است که همۀ ساختارهای تشکیلاتی قوی را دارد: در 30 مرکز استان و در 220 شهرستان دفتر رسمی دارد؛ با همه خواص و نخبگان سراسر کشور به طور هدفمند و نظام‌مند تماس دارد و در همه صحنه­‌های سیاسی کشور مستمراً فعال و اثرگذار بوده و از هیچ پدیده و رویداد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور غافل نیست و همواره بررسی و تحلیل و اثرگذاری و پیگیری مناسبات و جایگاه تعیین‌کننده خود را حفظ کرده ­است؛ این رویکرد از رأس ساختارها تا بدنه چه در صف و چه در ستاد وجود داشته ­است. تنها حزبی که بعد از تعطیلی حزب جمهوری اسلامی با ساماندهی مجدد به صورت هفتگی مواضع رسمی خود را در رسانه‌ها درباره اغلب حوادث جاری زمان رسماً اعلام کرده‌، حزب مؤتلفه اسلامی بوده است.

* چرا بعد از اتمام دوره فعالیت خود در وزارت ارشاد حضور محسوسی در عرصه سیاسی نداشتید؟

- من در هیچ صحنه‌ای ترک حضور سیاسی نداشته‌­ام ولی از هیاهوهای سیاسی و مطرح کردن تبلیغاتی و غیرمناسب خود و موضع‌­گیری‌­های منفی کنار کشیده‌ام­؛ این­جانب در چند دانشگاه عضو فعال علمی و مؤثر بوده‌­ام؛ حضور من در حزب مؤتلفه اسلامی به صورت فعال و با مسئولیت­‌های تشکیلاتی، یعنی: حضور سیاسی؛ و مؤتلفه منظم­‌ترین حضور سیاسی را داشته است: ارتباطات با مقامات مسئول نظام و تعامل دوجانبه و انتقال دیدگاه‌­ها و مواضع و پیشنهادهای حزب با سازوکار مناسب، همان حضور هدفمند و منسجم سیاسی است.

* چرا تصمیم به بازگشت به عرصه سیاسی گرفتید؟ چرا مؤتلفه شما را به عنوان گزینه انتخاباتی خود معرفی کرد؟

- مبنای تصمیم و کار ما در حزب تکلیف­‌گرایی است و تکلیف آرمانی ما خدمتگزاری در نظام مقدس جمهوری اسلامی است و مفهوم ورود به عرصه برای ما، اقدام و عمل با روحیه جهادی در چارچوب آرمان­‌ها، اصول، گفتمان امام راحل‌، گفتمان مقام معظم رهبری، ظرفیت­‌های قانونی و نرم­‌افزاری و فرصت­‌ها و نقاط قوتی است که کلیت نظام ما دارد. این انگیزه با صلاحدید حزب، در این­جانب تقویت شد.

 

 

* به نظر شما آیا مجموعه اصولگرایی شما را به عنوان گزینه نهایی خود معرفی می‌کند؟ چنانچه «صالح مقبول» اصولگرایان فردی جز شما باشد، حاضر به پذیرش و کنار رفتن از عرصه انتخابات هستید؟

- این­جانب به اتحاد و وفاق و ائتلاف نیروهای انقلاب و همه جریان­‌های خودی معتقدم، در عین حال فراز و نشیب­‌های مدیریتی گذشته تجربه گرانبهایی پیش روی ما برای تصمیم­‌گیری است؛ اگر شاخص­‌ها و معیارها و ارزش‌­ها و تجارب مدیریتی و کارنامه­‌های موفق مدنظر باشد، این‌جانب ضمن احترام به همه برادران مطرح ­شده به ابراز اعتماد خاص و عمومی امید دارم. مقبولیت نیز با اهتمام عمومی و وفاق عملی خواهد شد.

* ارزیابی شما از خودتان به عنوان رقیب آقای روحانی برابر ایشان چیست؟

- هنوز زود است وارد این فضا بشویم؛ نفس اینکه با پشتوانه حزب، این­جانب آمادگی حضور دارم جای تأمل و دقت است.

* از نظر شما تفاوت انتخابات پرشور و رقابتی که از تأکیدات مقام معظم رهبری بوده است، با فضای دوقطبی چیست؟

- اگر فضای دو قطبی بر مبنا و اصول ارزشی و کارآمدی و صداقت و رقابت کارنامه‌­ای، سامان‌یافته باشد و نقد گذشته بر اساس انصاف و عدالت و توجه به‌ داشتهها و نداشته‌­ها باشد و تداعی‌کننده رقابت سالم و مفید و آگاهی­‌بخش و مؤثر برای تصمیم­‌گیری مردم در فضای بدور از شبهه­‌ها باشد، این فضا دو قطبی تلقی نمی شود بلکه رقابت بر اساس روح برادری و رفاقت و انگیزه­‌های دینی و خدمتگزاری خواهد بود، زیرا در دوقطبی سازیِ مذموم سازوکار شبهه‌­ناک و صف­‌بندی غیر معقول و انگیز‌‌ه‌­های غیر الهی، فضا را به سمت عدم شفافیت و عدم ­سلامت انتخابات سوق می‌­دهد و اصولا رأی دادن را از حیطه آگاهی و معرفتی دور می­‌سازد. در این نوع دو قطبی نتیجه همان می‌­شود که نظامِ خدمتگزاریِ مطلوب با معیارهای مدیریت اسلامی شکل نمی­‌گیرد و مشکلات اساسی جامعه نه تنها برطرف نمی­‌شوند، انباشته می­‌گردند و بدبینی عمومی را برای نظام به دنبال دارد.