اظهارات اخیر رئیس دستگاه قضا مبنی بر فشار رئیس‌جمهور برای توقیف و تعطیلی رسانه‌ها و حتی گلایه نزد رهبری برای تعطیلی روزنامه‌ها موضوع مهمی است که در ادامه تعارض‌های گفتاری و رفتاری دولت یازدهم است. اینکه رئیس‌جمهور در جمع اهالی رسانه از آزادی بیان سخن بگوید و در خفا برای تعطیلی رسانه‌ها فشار بیاورد، از وجوه مختلف قابل بررسی است. ویژگی‌های شخصیتی حسن روحانی و وضعیت دولت یازدهم در شرایط امروز و نسبتی که با آزادی بیان برقرار می‌کند، موضوعی است که پیرامون آن با دکتر پرویز امینی، جامعه‌شناس و پژوهشگر مسائل سیاسی گفت‌وگو کردیم.

***

  در حال حاضر وضعیت دولت یازدهم و نسبتی را که با آزادی برقرار می‌کند چگونه می‌بینید؟

پیش‌تر موضوعی را مطرح کردم با این عنوان که سیاست رسانه‌ای دولت «عکسبرداری» است. رئیس‌جمهور در اجتماعات مختلف حرف‌هایی را مطرح می‌کند که مناسب اقتضای آن اجتماع باشد نه اینکه خود به آنها  باور داشته باشد. رئیس‌جمهور چیزی می‌گوید که آن محیط و کسانی که آنجا هستند، بپسندند.

  چرا می‌گویید تصویری که روحانی از خود نشان می‌دهد با واقعیت انطباق ندارد؟

ببینید! مثلاً روحانی درباره فیلم مارمولک در دوره‌ای که دبیر شورایعالی امنیت ملی است چه می‌گوید؟ فیلمی که به زعم خیلی از مذهبی‌ها اساسا مساله‌ساز نیست اما روحانی پس از تماشای فیلم می‌گوید «حتی در رژیم شاه هم کسی جسارت ساخت فیلم موهنی مثل مارمولک را نداشت». واقعا کسی با چنین دیدگاهی چه مدعایی می‌تواند درباره آزادی داشته باشد؟ یا درست در سال 80  و حاکمیت جریان دوم خرداد و  رایج بودن شعار آزادی، در مجله راهبرد شماره 20، متعلق به مرکز تحقیقات مجمع که مدیرمسؤول آن نیز آقای روحانی است، سخنرانی وی (اواخر سال 79) راجع به امنیت عمومی منتشر شده است. ببینید آقای روحانی چه دیدگاهی درباره آزادی دارد؟ «محاکمه» و «تعطیلی» رسانه‌های متخلف را کاری «حداقلی» می‌داند و از «خداحافظی» مسؤولان آن رسانه  برای همیشه از «فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی» سخن می‌گوید. حالا من چند فراز از این صحبت‌ها را عیناً می‌گویم که مساله قدری بیشتر روشن شود. رئیس‌جمهور ذیل عنوان خط قرمز ص23 مجله این بحث را مطرح کرده است: «هیچ کشور دموکراتیکی را در دنیا پیدا نمی‌کنید که برای احزاب و رسانه‌ها خط قرمزی نداشته باشد، حتی یک مورد نیز پیدا نمی‌کنید. در کشورهای اروپایی و غربی اگر موضوعی را وزارت خارجه مصلحت نداند که در مطبوعات منتشر شود، امکان ندارد آن مساله طرح شود. محال است روزنامه‌ای آن را افشا کند. اگر سرویس داخلی و خارجی و دستگاه اطلاعاتی آنها نخواهد مطلبی در رسانه‌ها مطرح شود، امکان ندارد آن مساله طرح شود. لابد می‌پرسید اگر تخلف کردند و آن مساله را افشا کردند چه برخوردی با آنها می‌شود؟ آیا در دادگاه محاکمه می‌شوند؟ روزنامه را تعطیل می‌کنند؟ اینها حداقل است. اصلاً آن رسانه و مسؤولان آن، برای همیشه باید از فعالیت سیاسی- اجتماعی خداحافظی کنند». آقای روحانی در فرازی دیگر از همین سخنرانی با تکرار مجدد گزاره بالا، آزادی بیان و تضارب آرا را به شروطی مشروط و بیان می‌کند و می‌گوید تشویق به آزادی بیان، بدون تحقق این شروط مثل این است که یک بچه 10 تا 12 ساله را در کلاس دوره دکترا بنشانید! این حرف‌ها در واقع خود واقعیت روحانی است. بنابراین اگر چنین کسی منتقدان را بی‌سواد و بزدل و بی‌شناسنامه و بروید به جهنم خطاب نکند، باید تعجب کرد.

  اما اظهارات آقای روحانی در نمایشگاه مطبوعات و واکنشی که رئیس دستگاه قضا به این اظهارات داشت، واقعا تکان‌دهنده بود. یعنی توقیف یک رسانه برای رئیس‌جمهور آنقدر مهم است که در حضور رهبری به خاطر بسته نشدن رسانه گلایه می‌کند! به نظر شما این عجیب نیست؟

نه! چیز عجیبی نیست. جناب روحانی به لحاظ شخصیتی و روانشناختی به شکل پررنگی اقتدارگراست و شخصیت‌های اقتدارگرا با آمریت بیشتر میانه دارند تا آزادی.

به لحاظ تاریخی  و تجربه سیاسی نیز جناب روحانی نه تنها هیچ‌گاه در پایگاه آزادی نبوده‌اند بلکه همانطور که عرض کردم در دوره رایج بودن سکه آزادی، محاکمه و تعطیلی رسانه‌ها  را ولو در غرب حداقل می‌دانند. همچنین به لحاظ گفتمانی نیز  روحانی نمی‌تواند مدعایی در آزادی داشته باشد. جناب روحانی در گفتمان توسعه‌گرایی قرار دارد که رشد اقتصادی در آن بر آزادی و دموکراسی اولویت دارد و اساسا توسعه‌گرایی چه در مدل غربی و چه در مدل شرقی آن مثل چین با اقتدارگرایی عجین و توأم بوده است. بنابراین روحانی بما هو روحانی نمی‌تواند مدعایی در آزادی داشته باشد اما آنچه روحانی را به چنین میدانی کشانده، اقتضائات سیاسی و سیاست رسانه‌ای دولت برای ایجاد پسند اجتماعی از رئیس‌جمهور است که البته بالاخره یک جایی دم خروس این پارادوکس بیرون می‌زند!