پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- فرهمند علیپور- مرگ شیمون پرز فرصتی فراهم آورد تا رهبران جهان غرب و به ویژه ایالات متحده در چاپلوسی، تملق و فریبکاری از یکدیگر سبقت بگیرند و بار دیگر میزان ارادت و وفاداری خود را به اسراییل، امنیت و رهبران آن به نمایش بگذارند و همزمان برای لابی های پر قدرت حامی اسراییل در واشنگتن ، نیویورک، لندن و پاریس دلربایی کنند.

باراک اوباما در جملاتی سراسر چاپلوسانه گفت که "کمتر شخصیت هایی در جهان هستند که تاریخ را عوض کرده اند؛ شیمون پرز یکی از آنها بود." 

هیلاری کلینتون که این روزها در تلاش برای جانشینی اوباماست هم در این تملق گویی از اوباما کم نیاورد و گفت :" خاورمیانه سرسخت ترین مدافع صلح خود را از دست داده است"! 

وای بر خاورمیانه اگر سرسخت ترین مدافع صلحش اسراییلی ها باشند! 

رهبران آمریکایی پرز را به خاطر مشارکتش با اسحاق رابین در عقد پیمان اسلو ستایش می کنند، اما آیا رهبران آمریکا نمی دانند که پیمان صلح اسلو به فاصله کوتاهی و با گلوله "ایگال عمیر" یهودی به پایان رسید؟ 

آیا ایگال عمیر، رابین را به جرم تلاش برای "تقسیم ارض یهودیان" با فلسطینی ها به قتل نرساند؟ آیا چند روز بعد از این پیمان نبود که یک یهودی دیگر در مسجدی در الخلیل رگبار به دست جان ٢٩ نمازگزار را گرفت تا خشم خود را نسبت به این پیمان نشان دهند و چند ماه بعد از قتل رابین مردم اسراییل در انتخابات مشارکت کردند تا به "بنیامین نتانیاهو" رای بدهند، همان که مخالف پیمان اسلو بود، همان که همچون عمیر مخالف تقسیم سرزمین ها با صاحبان اصلی اش بود؟! و این را به طور مکرر در تبلیغاتش عنوان می کرد.

جایزه صلح نوبلی که به رابین، عرفات و پرز اعطا شد در واقع در همان حد و اندازه ای بود که به خود باراک اوباما داده شد! زیرا که اوباما خوب حرف میزد، زیرا که ظاهرا رابین حرفهای خوبی میزد، زیرا که پرز در کنار رابین بود! عجالتا جایزه های نوبل را گرفتند و بعد افکار عمومی جهان در انتظار عمل نشستند! اما انتظار ٢٥ ساله از پیمان اسلو چه حاصلی برای فاجعه فلسطین داشت؟ شهرک ها نه تنها کمتر نشد که به شدت گسترش پیدا کرد، دیواری شرم آور در سراسر سرزمین های اشغالی کشیده شد و البته یک "پلیس فلسطینی" ایجاد شد که وظیفه اش تامین امنیت اسراییل است! 

اگر دیروز پرز به خاک سپرده شد، صلح، امید به صلح و امید به پیمان اسلو ٢٥ سال پیش مُرد و به خاک سپرده شد.

رهبران آمریکا درست همچون رهبران اسراییل با تکرار واژه "صلح" وجدان خود را در خصوص فاجعه فلسطین آسوده می کنند تا شاید راحت تر بتوانند خود را از فاجعه ای که در خاورمیانه ساخته اند تبرئه کنند. 

آنها با خود می گوید ما که در پی صلح و مذاکرات صلح هستیم، پس ما صلح طلب هستیم! صلح هم اگر نه امروز ، حتما فردا از راه می رسد! و اینگونه است که ٢٥ سال است اتحادیه اروپا و آمریکایی ها، رهبران فاسد و خائن جنبش الفتح را به عنوان "دولت فلسطینی" به این هتل و آن هتل می کشانند و همزمان بولدزورهای اسراییلی در کرانه باختری و سرزمین های اشغالی لحظه ای دست از کار نکشیدند و در تمام این ٢٥ سال که محمود عباس، رهبر منصوب غربی ها، در حال پیش شرط گذاشتن برای گفتگو با اسراییلی هاست و از نتانیاهو التماس می کند تا اول بولدزور ها را خاموش کند و سپس مذاکره کند، دولت اسراییل اما با علم به بی عملی و فساد رهبران فلسطینی ، در حال ساخت شهرک های بیشتر و بیشتری است. اقدامی که دادگاه جنائی بین المللی آن را "جنایت جنگی" می خواند. 

جنایت جنگی که رهبران غرب به ویژه رهبران آمریکا، دمکرات و جمهوری خواه در آن نقشی غیر قابل انکار دارند. 

رهبران غرب دست و پای ملت اشغال شده را بسته اند، با تهدید و فشارهای آشکار نامزد مورد حمایت خود را بر فلسطینی ها حاکم می کنند.

در سال ٢٠٠٦ خاویر سولانا ، نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی، تهدید کرد که در صورت شکست جناح فتح در انتخابات فلسطین، اتحادیه اروپا و ٢٥ کشور عضوش، حمایت از فلسطین را قطع خواهند کرد!! یکسال قبل از آنهم در سال ٢٠٠٥ اتحادیه اروپا با فشاری که بر جنبش فتح آورد و در انتخابات داخلی این جنبش ، محمود عباس را رهبر منتخب فلسطینی کرد!

کار به جایی رسیده که غربی ها و آمریکایی ها از میان منصوبان خود در فلسطین بازهم دست به انتخاب میزنند و می گویند برای هیئت مذاکره کننده چه کسانی باید از جانب فلسطینی ها مذاکره کنند چه کسانی نباید باشند. 

رهبران غرب از سوی دیگر همه فشارهای خود را بر طرف قربانی و اشغال شده! یعنی فلسطینی گذاشته اند و دائم دیپلمات ها و رسانه های غربی اینگونه القا می کنند و توقع ایجاد می کنند که طرف قربانی! یعنی اشغال شده های فلسطینی باید برای همزستی با اشغالگر که اسراییل باشد، از خود حسن نیت نشان دهند! 

رهبران غرب و به ویژه رهبران آمریکایی از سوی دیگر خود را ملزم به حمایت های نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی و تبلیغاتی به سود اسراییل می کنند و حتی در صورت نیاز رکن فرهنگی سازمان ملل ، "یونسکو" را به دلیل پذیرش دولت فلسطین مجازات می کنند ! و در شیپورهای تبلیغاتی خود دایم رهبران یک رژیم جنگ طلب و جنایت پیشه را با عناوینی چون قهرمانان، شجاع دلان، خردمندان، صلح طلبان و .. معرفی می کنند! 

در میان مقامات اسراییلی صلح طلب ترین آنها اسحاق رابین بود! که شیمون پرز افتخار همراهی با او را در پیمان اسلو داشت و هر دو به همین خاطر جایزه نوبل را همراه با عرفات کسب کردند. رابین اما همزمان که قرار داد اسلو را می بست و جایزه نوبل را می برد سرعت شهرک سازی ها، بخوانیم سرعت "جنایت جنگی" اش را در کرانه غربی سه برابر کرد! همان فردی که در جنگ ١٩٤٧ ، در النکبه، فرماندهى نظامی را بر عهده داشت و حدود یک دهم از کل فلسطینی هایی که به زور و بلافاصله پس از تشکیل اسراییل از خانه و کاشانه خود رانده شدند، تحت فرماندهى او آواره شدند. 

همان فردی که در ١٩٨٢ از آریل شارون درخواست می کند تا محاصره بیروت را تنگ تر کند و آب و برق شهر را قطع کند و همسرش در مصاحبه ای می گوید با هدف پایان سریع تر جنگ و رسیدن به صلح! خواستار قطع آب شهر بیروت شدیم!! و در ١٩٨٧ وقتی که رابین وزیر دفاع بود دستور می دهد تا ارتش اسراییل برای مقابله با "انقلاب سنگ" ، "استخوان شورشیان را خرد کنند"

این چنین امامزادگانی را غربی ها به ویژه ایالات متحده آمریکا به عنوان صلح طلبان و مدافعان سرسخت صلح در خاورمیانه ! به افکار عمومی می فروشند! همان خاورمیانه ای که خانم کاندولیزا رایس، در مقام وزیر امور خارجه آمریکا صریحا اعتراف می کند که دولت آمریکا برای ٦٠ سال در خاورمیانه دمکراسی را قربانی ثبات کرده است و امروز هیچ کدام را ندارد. نه ثبات و نه دمکراسی. 

خاورمیانه ای که به لطف آمریکایی ها و متحدانش و در راس آن اسراییل نه ثباتی دارد و نه دمکراسی! سرسخت ترین مدافعان ثباتش می شوند آمریکایی ها و سرسخت ترین مدافعان صلح اش می شوند اسراییلی ها! 

شیمون پرز که دیروز به خاک سپرده شد با سخنان اغراق آمیز و چاپلوسانه اوباما و هیلاری کلینتون یا امامزاده خوشنامی چون "تونی بلر" که پرز را راهنمای خود معرفی کرده است ( و چنین فردی با چنین سابقه ای از خوشنامی شده است میانجی صلح در فاجعه فلسطین - اسراییل ) صلح طلب نمی شود! حامیان بزرگ اسراییل که به قول جیمی کارتر "شانه به شانه اسراییل حرکت می کنند، و شایستگی میانجی گر صلح را ندارند" و به طبع نمی توانند ألقاب صلح را بذل و بخشش کنند. جیمی کارتر می گوید که " تا آمریکایی ها میانجی گر صلح اسراییل - فلسطین باشند، صلحی در کار نخواهد بود." عاملان یک بن بست فاجعه بار ٧٠ ساله، عاملان شکست هر امیدی به صلح، شده اند راویان صلح! 

تا آنجا که در تاریخ ثبت است، شیمون پرز از مسولان اصلی هاگانا بود، یک سازمان رسما تروریستی یهودی در فلسطین که کارش اخراج فلسطینی ها از خانه هایشان ، ایجاد ارعاب و وحشت و اسکان یهودیان بود. پرز همچنین از مظنونان اصلی تسلیح رژیم جنگ طلب و جنایتکار اسراییل به سلاح هسته ای است. نقش او در دو دهه اخیر در اسراییل تنها یک ویترین بود، آنهم ویترینی برای خارجی ها! که حرفهایش به درد رسانه های دلسوز اسراییل می خورد. حامیان و دلسوزانی که نتانیاهو را شایسته چهره اسراییل در نزد افکار عمومی جهان نمی دانستند، در خود اسراییل اما پرز هیچ نبود! نه حزب مورد حمایتش - کارگر- می توانست رای معناداری از شهروندان اسراییل بگیرد (شهروندانی که میان نتانیاهو تندرو و لیبرمن تندروتر انتخاب می کنند ) و نه حرفهایش در دولت اسراییل شنیده می شد. ویترین و نمایشی برای "صلح طلب بودن اسراییل" و وقت گرفتن بهتر نتانیاهو برای تداوم عملیات بولدزور! و تداوم جنایت. 

 

نام شیمون پرز که با جنایت و قصابی قانا گره خورده است که در آن بیش از یکصد پناهجو، نیمی از آنان کودک ، در مرکز سازمان ملل در جنوب لبنان، قتل عام شدند، با حرفهای شخصیت فاسد و بی لیاقتی چون محمود عباس هم پاک نمی شود که محمود عباس و آن دهها هزار نیروی موسوم به "پلیس فلسطینی " تحت کنترلش که زیر نظر آمریکایی ها و اسراییلی ها! آموزش می بینند یادآور آن صحنه هایی از فیلم "پیانیست" است که گروهی از یهودیان توسط نازی ها به کار گرفته شده بودند، مجهز و مسلح شده بودند تا به کمک نازی ها بیایند و دیگر یهودیان را روانه ازدوگاه های شکنجه و مرگ کنند. 

رابرت فیسک روزنامه نگار شریفی که ساعاتی بعد از حمله جت های جنگنده اسراییل به مقر سازمان ملل در قانا خود را در آنجا و در میان دست ها جدا افتاده، جوی های خون ، پاره های تن بیش از ٥٠ کودک و سرهای بی تن یافته بود در کتاب "شهادت یک ملت" می نویسد که " در میان فاجعه کسی خبر آورد که اسراییل اعلام کرده است دیگر حمله هوایی نخواهد کرد، یکی در آن میان گفته بود آیا باید الان از اسراییل تشکر کنیم که دوباره به ما حمله نخواهد کرد؟ "

آیا اکنون ما باید از شیمون پرز تجلیل و تشکر کنیم که ٢٥ سال پیش اذعان کرد که سرزمین های به زور ربوده شده فلسطینیان از آن آنهاست؟ چیزی که نه تنها در حد حرف برای ربع قرن باقی ماند که در تمام این ربع قرن که دنیای غرب در حال دست زدن و تجلیل و نمایش رابین و پرز به عنوان انسان های نیک سرشت هستند، نتانیاهو ها فرصت پیدا کردند تا زمین های بیشتری بدزدند و خاک بیشتری بر آرمان به گور شده صلح بریزد.

صلح برای رهبران واشنگتن و تل آویو، چیزی جز فریب نیست. چیزی نیست جز پارچه ای سفید که دستهای خون آلود رهبران اسراییل را پاک می کند، پارچه ای سفید که بر جنازه قربانیان ستمدیده می اندازند تا چشم، از دیدن آثار داغ و درفش و شکنجه در آسودگی بماند. اما هر بار از زیر این ملافه که در دستگاه تبلیغاتی آمریکایی ها سفید و تمیز و اتو کشیده می شود، خونی گرم و تازه بیرون می زند و دستهای جنایتکار را رسوا می کند.