پارس؛
احمدینژاد چه بازی انتخاباتی را رقم خواهد زد؟/ حمایت از گزینه اصولگرایان یا تلاش برای جبهه رقیب؟
باوجوداین سناریوها، پیشبینی رفتار پدیده سیاست کشور سخت است؛ شاید او بهمانند گذشته به رفتاری «خرق عادت» اقدام کند!
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مسعود ندافان- از «میدان ۷۲، بنبست هدایت» با آبادگران به خیایان «بهشت» رسید پس از آن سوم تیر شعار عدالت و سادهزیستی خیز به سوی «پاستور» برداشت و سختترین روز زندگی هاشمی رفسنجانی را رقم زد، چهارسال بعد با شعار «چپ، راست، کارگزار؛ علیه دولت خدمتگزار» از نبرد جبهه از مخالفان اصلاحطلب و اصولگرا با دولت مهرورز خبر داد. او دل به «مشایی» سپرد؛ اصولگرایان از او دل گریز شدند؛ اما او طالب یار بود و حتی در «خیابان فاطمی» دست او برای کسب صدارت ریاست جمهوری یازدهم بالا بود و باز به «بن بست هدایت» بازگشت. در مناسبات سیاسی فعلی برای انتخابات اردیبهشت سال آینده همه نگاهها به سوی اوست؛ تصمیم نهایی مرد « پیش بینی ناپذیر» سیاست ایران چگونه خواهد بود؟
خرداد 84؛ آغاز بازیگری سیاسی
«بنده محمود احمدینژاد هستم و دریکی از روستاهای گرمسار متولد شدم. از ششماهگی در نارمک تهران بودهام. همهکارهایم هم روشن است. از شانزده سال قبل عضو هیات علمی رسمی دانشگاه علم و صنعت در رشته عمران مهندسی راه و برنامهریزی حملونقل در سطوح مختلف تدریس میکنم. متأسفانه ما در این انتخابات شاهد یک بداخلاقی بسیار زشت هستیم که البته موجب خنده مردم و شادمانی شده است، مثلاینکه اگر آقا بیاید دیوار میکشد، میگیرد و میبندد که تا چند روز پیش این حرفها نبود. بهمحض مطرحشدن احمدینژاد، شبکه وسیعی در بیرون مرزها که کاملاً برای من شناختهشده و شمارههای موبایلهایشان را گرفتهام و با آنها صحبت کردهام و آدرسهایشان را میدانم، برای تخریب من فعالشدهاند.»
قسمتی از نطق انتخاباتی محمود احمدینژاد «پدیده» سیاست کشورمان است؛ پدیدهی با مختصات سیاست ورزی بدیع که آثار آن بر پیکره کشور باقیمانده است. آغاز داستان پرفرازونشیب محمود احمدینژاد از خرداد 1384 آغاز شد؛ آن هنگامیکه بارش باران در تهران آغازگر جدال کلامی رئیسجمهور وقت و شهردار تهران شد. هشتم اردیبهشت 1384، رئیس دولت اصلاحات برای دریافت «دکترای افتخاری» روانه دانشگاه تهران شد؛ او عامل تأخیر خود را ضعف مدیریت شهری تهران دانست و اظهار داشت: « برای رسیدن به این مراسم زمان کوتاهتری حدود 20 دقیقه را تنظیم کرده بودم، ولی در ترافیک، حدود 55 دقیقه گرفتار شدم. از طرف کسانی که قادر نیستند شهر را اداره کنند، عذرخواهی میکنم و این فاجعه است که با آمدن باران یا برف در وضع رفتوآمد اینچنین اختلال ایجاد میشود.» در برابر این سخنان محمود احمدینژاد دنیای سیاست ورزی خود را آغاز کرد و گفت : «از اینکه رئیس محترم قوه مجریه بالاخره یکبار در ترافیک تهران معطل شده و از نزدیک لمس کردهاند که مردم تهران چه مشکلاتی دارند، هم خوشحالم و هم متأسف؛ خوشحال ازاینجهت که یکبار هم که شده از میان مردم عبور کرده و در پایان دوره 8 ساله بخشی از مشکلات شهروندان را از نزدیک لمس کردهاند و اما متأسف از اینکه بسیار دیر و در پایان دوره مأموریتشان با این معضل آشنا شدهاند.»
پسازآن شهردار تهران سودای پاستور کرد و در رقابتهای ریاست جمهوری نهم شرکت کرد؛ او رجاییوار آمد؛ دلها را با واژگان مسکوت سالیان طولانی کشور مانند «عدالت»، «ساده زیستی» و «مستضعفین» ربود؛ او گویی از افرادی سخن میگفت که یک دهه وجود آنان در کشور کتمان و از قاموس ادبیات مسئولین حذفشده بودند و حالا سخنگوی خود را پیداکرده بود. در آن مقطعی زمانی همسر شهید رجایی در واکنش به نوع تبلیغات محمود احمدینژاد اظهار داشت: « در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران متأسفانه شخصیت شهید بزرگوار رجایی در سطح وسیع به شکلهای گوناگون با آقای احمدینژاد شبیهسازیشده و مورد سوءاستفاده انتخاباتی قرارگرفته است و این خود عین بیعدالتی و ظلم است. چگونه از ابتدای راه با بیعدالتی دررسیدن به قدرت که به فساد نزدیکتر است، میتوان عدالت را پیاده کرد؟!» اما او پس از هشت سال گویا احمدینژاد پایان تدریجی یک رؤیا بود. شاید گفتار همسر شهید رجایی به واقعیت پیوست.
اردیبهشت 96؛ پایان بازیگری و آغاز کارگردانی سیاسی؟
با نزدیک شدن به اردیبهشت 96 زمزمهها برای حضور محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم افزایشیافته است؛ او یکی از مؤلفهی اصلی رخدادهای آینده انتخابات است؛ در این میان برای تحلیل رفتار سیاسی محمود احمدینژاد چند سطح امکانپذیر است.
الف) حضور در انتخابات
سفرهای استانی محمود احمدینژاد رنگ انتخاباتی به خود گرفته است؛ شعار « بهحق هرچی مرده؛ احمدی برمیگرده» در این سفرها فصل مشترک است؛ او از مطالبه مردمی برای حضورش در جلسات یاران سیاسیاش خبر میدهد. اگر احمدی نژاد عزم حضور در کارزار رقابت با عبور از نهادهای نظارتی بگیرد؛ برای حسن روحانی بهترین وضعیت است زیرا میدان رقابت برای تیم جنگ روانی وی مشخص است. فرجام نبرد آنان در روز مناظره است؛ نبردی میان جسارت احمدینژاد و خطابهگویی حسن روحانی؛ نبردی با طعم تند افشاگری. نبردی که پیروز آن مشخص نیست ولی آنچه عیان است، خروج فضای «رقابت» انتخابات از شرایط عادی به «خصومت» با دامنه شکاف اجتماعی همانند انتخابات سال 88 است؛ با این تفاوت که تبعات این شرایط گریبانگر احمدی نژاد نیز خواهد شد
ب) عدم حضور در انتخابات
1. موجآفرینی اجتماعی؛ حمایت از گزینه اصولگرایان
تشدید موج سرخوردگی در میان سرمایه اجتماعی جریان اصولگرا پس از شکست نامزدهای آنان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و سپس با تحقق برجام به اوج رسید و سرانجام ضربه آخر با حذف نیروهای سیاسی معروف آنان در هفتم اسفند 94 همراه شد. اما موج سفرهای استانی محمود احمدینژاد برای طیف از اصولگرایان شهرستانی که از فضای درگیریهای درون جناحی تهران نشین ها دور هستند؛ بهمنزله حرکت پیشرو و رفتاری هویت طلبانه در مقابل رقیب بود و همسوی آنان با اقشار ضعیف که نگرش آنان از برجام «تقریباً هیچ» است؛ باعث شد که سفرهای استانی رئیسجمهور سابق موجآفرینی مناسبی برای خیز انتخاباتی باشد.
برخی این رفتار سیاسی محمود احمدینژاد را با آگاهی وی از ممانعتهای شورای نگهبان از حضور وی قلمداد میکنند و از نقش دونده امدادی او برای گزینه اصولگرایان سخن میگویند؛ به نظر میرسد که این رفتار سیاسی از محمود احمدینژاد با شاخصههای شخصیتی تکروی در دنیای سیاست بعید باشد؛ تجربه سیاسی ثابت کرده است که او خود را خرج اصولگرایان نخواهد کرد و این اقدامات برای فشار به نهادهای مانند شورای نگهبان و بزرگان اصولگرا برای اجرای سناریو حضور باشد.
2. ممانعت از حضور؛ آزمون بقا سیاسی
همه رفتارهای سیاسی محمود احمدینژاد و یاران سیاسیاش از عزم قطعی آنان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم حکایت میکند؛ آنان برای جلوگیری از اعتراض اصولگرایان حتی مشایی را گوشهنشین سیاسی کردهاند و از سوی دیگر با انتشار موج معذرتخواهی حامیان دولت از بقایی به دلیل انتساب موارد استفاده غیرقانونی از بیتالمال، از «پاک دستی» دولت دهم روایت میکنند. اما در این میان کدام مؤلفه باعث بازدارندگی حضور محمود احمدینژاد خواهد شد ؟ رفتار سیاسی او نشان میدهد که او بهمانند رقیب سیاسی خود، هاشمی رفسنجانی ، خواهان فشار طرفدارانش به شورای نگهبان است و موج سفرهای انتخاباتی استانی وی مؤید تصمیم صریح مواجه وی با شورای نگهبان در صورت رد صلاحیت است. آنان معتقدند که پس از نه دی 88 لایه اثرگذار اصولگرا با استراتژی «مهار دوگانه» به مقابله با طیف هاشمی و احمدینژاد پرداخته است؛ آنان در اولین گام با رد صلاحیت هاشمی موفق بودند ولی نتایج انتخابات نمایانگر شکست آنان بود و حالا نمیخواهند پایه دیگر این استراتژی هم متزلزل شود. اما در این میان مؤلفه بسیار مهم دیگری نیز وجود دارد که در برنامهریزی انتخاباتی احمدینژاد پیشبینینشده بود. در یادداشتی مهدی فضائلی خبرگزاری فارس نوشت: «هرچند هنوز جزئیات این دیدار که چند هفته قبل انجامشده است منتشرنشده، ولی این مقدار قطعی است که وی با نهی صریح رهبر معظم انقلاب، برای ورود به میدان رقابت انتخابات ریاستجمهوری سال آینده مواجه شده است!... حضرت آقا این بار نه به شیوه معمول و غالب خود- و البته نه همیشگی- بلکه مبتنی بر مصالح کشور و مشابه موارد خاص و استثنا،در برابر آمدن دکتر احمدینژاد به میدان رقابتهای ریاستجمهوری سکوت نکرده و صراحتاً نظر مخالف خود را ابراز کردهاند.» که این رخداد بهمنزله ریزش شدید نیروهای حامی محمود احمدینژاد در انتخابات آتی است. اما بدون برداشت انتخاباتی برای رئیسجمهور سابق، این مرحله برای وی بهمنزله آزمونی مهمی محسوب میگردد؛ آزمونی که سربلندی از آن بهمنزله بازگشت به قلوب اصولگرایان و پاک شدن اشتباه راهبردی 11 روز خانهنشینی وی است اما اگر رفتاری ناهمسو از سوی وی اتخاذ شود، با وضعیت طرد سیاسی مواجه میشود؛ بهنحویکه سطح طرد وی همسطح «مهندس و شیخ نگونبخت» پیشبینی میشود و در همین راستا مهدی فضائلی نوشت: «همچون آن مهندس و شیخ نگونبخت،که قواعد و قوانین حاکم بر کشور را زیر پا گذاشتند و بر اساس هوای نفس آن خسارتهای غیرقابلجبران را به کشور و مردم تحمیل کردند، پرونده سیاسی خود را برای همیشه ببندند!»
3. کارگردانی سیاسی در اردیبهشت 96
«احمدینژاد قطعاً تمایل ندارد. اگر ایشان بخواهد وارد صحنه رقابت انتخابات ریاست جمهوری شود، این صحنه پر ریسکی است که درگیری دارد و بعد از انتخاب شدن اداره کشور کار با این شرایط موجود کار آسانی نیست. خودش که حتماً علاقهای ندارد.» پس از پیام صریح نهی نسبت به حضور محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری، حامیان احمدینژاد مانند عبدالرضا داوری با پذیرش فضای جدید از عدم حضور وی خبر دادند. با شرایط فعلی به نظر میرسد که محمود احمدینژاد بهمانند دشمن سیاسی خود، هاشمی رفسنجانی، جایگاه سیاسی خود را ارتقا میدهد؛ او بهجای اینکه «بازیگری سیاسی» تنها با مخالفان فراوان باشد خود را در قالب «کارگردان» دنیای سیاست میبیند و کارزار رقابت اردیبهشت 96 را نبرد میان بازیگران سیاسی او و هاشمی رفسنجانی بازنمایی خواهد کرد. بار دیگر نبرد یاران احمدینژاد- هاشمی رفسنجانی صحنه آرایش سیاسی را به شکل سنتی خود بازنمایی کند. چشمانداز محمود احمدینژاد در کالبد کارگردان سیاسی، انتخاب گزینه است که توانایی جذب « رأی منفی» دولت یازدهم و استفاده کامل از پایگاه رأی «ثابت» وی با پذیرش پیام «نهی» را داشته باشد؛ محمود احمدینژاد به گزینه پیشنهادی اصولگرایان دل نبسته است، او تصمیمگیری لایههای اثرگذار اصولگرا را «مردمی» نمیداند؛ بنابراین قصد دارد با شبیهترین فرد به خود را که با «اماواگر» نهادهای قانونی برای حضور در انتخابات همراه نباشد را به مخالفان حسن روحانی تحمیل کند. در این شرایط پرونده سیاسی او «همچون آن مهندس و شیخ نگونبخت» برای همیشه بسته نشده است و از سوی دیگر سرمایه اجتماعی خود را همراه با همسو برخی از طیفهای اصولگرایان روانه رقابت با گزینه هاشمی رفسنجانی میکند.
باوجوداین سناریوها، پیشبینی رفتار پدیده سیاست کشور سخت است؛ شاید او بهمانند گذشته به رفتاری «خرق عادت» اقدام کند!
سلام
متن مقاله همش از سیاست ورزی آقای احمدی نژاد گزارش می دهد و مقاله گرفتار اپیدمی همه فرافکنی ها به احمدی نژاد بر می گردد موج می زند.
این که انتخابات سال 96 هم در ظل آقای احمدی نژاد است کلامی قابل قبول است حالا دیگه توپ تو میدون فتنه گرهاست و لذا با کنار رفتن احمدی نژاد باید منتظر عقب نشینی اصحاب فتنه باشیم و با حذف زود هنگام احمدی نژاد صفحه شطرنج را دو باید چید.
قم:محمد علي جعفری
احمدی نژاد بیشتر یک کاندید مردمی بود نه بدهکار اصلاح طلبان و نه بدهکار اصولگرایان بود ، افکاری خالص انقلابی داشت . برای رسیدن به مسیولیت از هیچ حزبی یا کانالی وام دار نبود . پایگاه مردمی داشت بویژه در طبقه متوسط و فقیر جامعه که انتخابشان واقعی است نه حزبی و جناحی . مردم او را از جنس خودشان می دانند . بیشتر آرایی هم که کسب کرد حاصل سخنرانی ها یش در ایام انتخابات بود که بطور صریح با مردم صحبت می کرد و مردم به او اعتماد پیدا کردند .از وضع زندگی شخصی اش پیدا بود مقام پرست و پول دوست نیست .در 8 سال ریاست جمهوریش حزب اصول گرا که از بعد از جنگ تا سال 84 اقبال خوبی در انتخابات نداشت به شهرت رسید .
احمدی نژ ادبالبیک به فرمایشات اقاو شرکت نکردن برنده رای مردم شد
با سلام اقای احمدی نجات ادمی بود که به طبقه متوسط و فقیر خیلی خدمت کرد بیشتر مردم فقیر را مجانی خانه دار کرد و خیلی کار کرد و اگر کاندید شود شک نکنید که رای میاورد چون به طبقه فقیر مردم خیلی توجه میکرد البته من بهش رای ندادم و نمیخوام ازش دفاع کنم ولی این عرایض را از زبان عامه مردم میگویم مگر الان که دولت یازدهم با اینهمه شعار صد روزه امده است سر کار چه گلی به سر مردم زده است بازم دوره احمدی نجات روزگار مردم بهتر بود