به کجای دولت افتخار کنیم؟
در زمانهای به سر میبریم که گویا مانند سابق دیگر هر «جوینده»ای «یابنده» نیست! چه؛ این روزها هر سازی را میجوییم تا با آن آهنگ «همزبانی» با دولت بنوازیم چیزی نمییابیم.
در زمانهای به سر میبریم که گویا مانند سابق دیگر هر «جوینده»ای «یابنده» نیست! چه؛ این روزها هر سازی را میجوییم تا با آن آهنگ «همزبانی» با دولت بنوازیم چیزی نمییابیم.
چندی است دولتمردان ما بیگانهمآبی در پیش گرفتهاند و ظاهرالامر باید برای فهم سخن ایشان زبان فرنگی بیاموزیم مگر اینکه حضرات را قانع کنیم اگر توانایی «همزیستی» با مردم را ندارید حداقل کمی «همزبانی» کنید. برای عقل ناقص ما «عوامالناس» نیز پذیرفتنی است که با وجود بیتالمال پر و پیمان «همزیستی» با مردم ناممکن است اما از شما میخواهیم نیمنگاهی به کارنامه وزارتخانههای فخیمه بیندازید و کلاه خویش را قاضی کرده و انصاف دهید که آیا ما «عوام» حق نداریم کمی حرف حساب بشنویم؟
اگر نیک بنگریم، دولتی که از ابتدا دچار «دیپلماسیسم» بوده و مدعی است تمام مشکلات عالم را با گفتوگو و لبخند حل خواهد کرد از چند فرسخی وزارت قهرمانپرور امور خارجهاش بوی آبگوشت بزباش با کمی غرب دوستپنداری بیرون میزند. سند افتخار ملیاش «برجام» یا همان «تقریبا هیچ» خودمان که تا دیروز قرار بود حلال تمام مشکلات اعم از اقتصادی و فرهنگی و حتی مشکل «آب خوردن»! باشد، با الطاف خفیه و جلیه دوستان اروپایی و آمریکایی چیزی به پایان عمرش نمانده است. ماندهام اگر دیپلماسی منفعلانه در قبال ارتجاع منطقه و در صدر آن دولت آلیهود را نادیده بگیریم، ماجرای جیبوتی را کجای دلمان بگذاریم! ما که دستمزد نجومی نمیگیریم تا ماشین شخصی و راننده داشته باشیم، با نخستین تاکسی اما اگر به سمت وزارتخانه فرهنگ حرکت کنیم میبینیم که باید پسوند «ارشاد اسلامی» را از نام بلندبالای آن حذف کنیم.
هیچ جای «اسلام» ما را به ترویج موسیقی، افزایش روزافزون کنسرتها و فستیوالهای مبتذل سینمایی، «ارشاد» نمیکند! سینمایی که قرار است هنرمندان آن برای سایرین الگو باشند، منتها با همت عزیزان دستاندرکار خروجیاش شده پارتی سعادتآباد و از این دست ماجراها. وضعیت «سانسورینگ» را دیگر نگویید که دل ما منتقدان گزافهگو خون است. من نمیدانم در کجای دنیا رسانهای را برای یک علامت تعجب(!) ناقابل بازخواست میکنند! میبینید که بیراه هم نمیگویم که باید برای فهم ایشان زبان فرنگی بیاموزیم!
اقدامات وزارتخانه فرهنگ نهتنها در رشد و تعالی فرهنگ اسلامی، ایرانی و انقلابی هیچ کمکی نکرده است، بلکه به نظر میرسد آثار سوء آن بر فرهنگ اصیل اسلامی شاید سالها پابرجا بماند. از اینها و از خرده وزارتخانههای دیگر که بگذریم، میرسیم به گل سرسبد دستگاههای دولتی! مجموعه دستگاه اقتصادی. دستگاه اقتصادیای داریم که وزیر کهنهکار و (اگر به ایشان بر نخورد) کهنسال صناعت آن حرفهای خارجی میزند! خارجیتر از سایرین! روزی میگوید بانیان و اعضای تشکیلدهنده فلان کمپین خائن هستند.
روز دیگر هم فیشهای نجومی و غارت بیتالمال را متعارف و مرسوم میخواند! اگر دیگر وزرای شریف کابینه در مواجهه با اقتصاد مقاومتی گاهی به نعل میزنند و گاهی به میخ، ایشان خیلی به نعل، میخ و اقتصاد مقاومتی کاری ندارند و همان اقتصاد بازار آزاد مبتنی بر لیبرالیسم را البته با کمی دخالت دولتی مطلوب و مقبول میشمارد. بدیهی است یک وزیر میلیاردر 70 ساله رمقی برای تقبل دردسرهای رشد «تولید ملی» و استفاده از ظرفیتهای داخلی ندارد. طبعا توجه به اقتصاد سرمایهبر مقرونبهصرفهتر و کمدردسرتر است در مقایسه با «اشتغالزایی» و کاهش رکود اقتصادی. به این کارنامه درخشان قرارداد جدید سایپا با سیتروئن و اشغال بیش از پیش بازار خودرو توسط فرانسویهای عزیز را هم بیفزایید. حال و روز وزارت اقتصاد و «ندارایی» و بانک مرکزی را هم که بهتر از من میدانید و اگر هم نمیدانید به قول شاعر: «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل».
حال بیایید کمی منصف باشیم و ببینیم درک این سخن که «پس از برجام هر روز یک گشایش برای مردم حاصل شده» یا این جمله که «ما از رکود گذشتیم» یا آن دگری که «دیوار تحریم ترک برداشته»، واقعا نیاز به دانستن زبان بیگانه دولتمردان ندارد؟ فتامل!
ارسال نظر