برخورد دولت یازدهم با منتقدان
در جامعه مدرن و بر اساس مدل های نظریه های سیاسی و اجتماعی، پیشرفت تنها از مسیر تامین اعتماد عمومی میسر خواهد شد. در صورتی که میان جامعه و دولت به عنوان مجری سیاست های حاکمیتی، شکاف اعتماد ایجاد شود در آن صورت جامعه به تدریج به سمت «مبارزه منفی» سوق داده می شود.
در مبارزه منفی «اساس، اتفاق و وحدت یک جامعه است. یعنی افراد جامعه از صمیم قلب با یکدیگر پیمان می بندند که با مخالفان خود قطع ارتباط کنند و در کارهای اجتماعی و شخصی با آنان همکاری نکنند. در بیشتر موارد این حرکت عمومی عرصه را بر مخالفان تنگ و آنان را وادار به تسلیم می کند.» تبعات مبارزه منفی به صورت هم افزا میزان شکاف میان ملت و دولت را افزایش می دهد و به تدریج این آسیب به یک بحران گسترده اجتماعی تبدیل می شود که نمونه آن را می توان در مواجهه جامعه رنگین پوستان در آمریکا با دولت این کشور مشاهده کرد.
افکار عمومی به طور طبیعی حساسیت ویژه ای نسبت به صداقت دولت مردان خود دارند. وعده هایی که یک سیاست مدار در قالب تبلیغات پیش از انتخابات برای مردم مطرح می کند در اذهان عمومی باقی می ماند و با گذشت زمان در صورت عدم ارائه یک گزارش عقلایی از تلاش های صورت گرفته در جهت برآورده شدن مصادیق تبلیغات، رفته رفته نگاه جامعه از سمت حمایت از دولت متبوع، به سمت انتقادهای اساسی تغییر می کند.
انتقادهایی که در جریان مناظره تلویزیونی 17 خرداد 92 میان نامزدهای انتخابات قابل پیش بینی بود. در آن مناظره موضع گیری همراه با عصبانیت روحانی در پاسخ به یکی از سوالات محسن رضایی در موضوع مذاکرات در دوره جنگ در برابر دوربین زنده منجر به واکنش رضایی شد که در برابر عصبانیت روحانی گفت: «شما ببینید سؤال من چقدر مؤدبانه است، آقای روحانی اگر بخواهد با این عصبانیت و این داد و بیدادی که کردند سکان کشور را به دست بگیرند، خداوند رحم کند به این کشور. ما باید خونسردی خود را حفظ کنیم، من که کسی را تخریب نکردم من یک سؤال مؤدبانه کردم؛ از هر دو طرف هم سوال کردم چرا؟ چون اطلاعات دقیقی دارم که به این صورت است.
ثانیا یک زمانی واقعا ما در حال تحریم نبودیم فکر می کردیم تحریم می شویم؛ اشتباه کردیم ما در حال تحریم نبودیم. بله احتمال جنگ بود؛ اما جنگ را از طریق دیگری هم می شد کنترل کرد که اگر لازم شد خواهم گفت.» رحم خدا بر کشور که همواره در سنت های باری تعالی بوده است؛ اما با این وجود سکان اجرایی کشور در حالی در دست روحانی قرار گرفت که روند برخورد سلبی با منتقدان از همان ماه های نخست ریاست جمهوری وی آغاز شد. او در مهر ماه سال 92 منتقدان دولت را به عنوان افرادی معرفی کرد که منتظر هستند تا دولت کار مثبتی انجام دهد و آنها شمیر انتقاد خودشان را علیه دولت برنده تر کنند. حسن روحانی در 19 آبان سال 92 واکنش تند تری نسبت به مخالفان و منتقدان دولتش نشان داد. او که برای دفاع از نصرت الله سجادی به عنوان وزیر پیشنهادی وزارت ورزش و جوانان در مجلس شورای اسلامی حاضر شده بود، در تریبون مجلس خطاب به مردم و نمایندگان آنها می گوید: «مردم در ۲۴ خرداد به افراط و تفریط به خشونت، خودرأیی، تک رأیی، عدم مشورت، عدم تدبیر، رأی نه دادند و به اعتدال، تدبیر، عقلانیت، رأی آری دادند. ما نباید صدای مردم را در طول ۴ سال پیشِ رو از یاد ببریم و فراموش کنیم. دولت خود را موظف به نظرات مردم، خواست مردم، آرای مردم و رهنمودهای رهبری می داند. به هر حال این رأی چیزی شبیه عقود است.
از یک طرف رئیس جمهور قول هایی به مردم داده است و از طرفی مردم مطالبات خود را تبیین کرده اند و در واقع نوعی عهد و پیمان بین دو طرف بسته شده است.» این عبارات جهت گیری دولت روحانی را در همان ابتدا در مواجهه با نقد مخالفان به صراحت بیان می کرد و با اینکه او به خوبی می دانست اختلاف رای قابل توجهی نسبت به 50 درصد شرکت کنندگان در انتخابات نداشته است، با این حال با یک نگاه از بالا به پایین به 49.3 درصد از شرکت کنندگان در انتخابات، عملا این بخش از جامعه را فاقد جایگاه و صلاحیت لازم در نقد دولت معرفی کرد. البته شاید دلیل این طرز فکر را در ذهن رئیس جمهور به نوع نگاه وی در تقسیم آراء میان نازدهای انتخابات سال 92 بتوان جستجو کرد. روحانی به جای آنکه به میزان اختلاف رای خود با نصف واجدان شرایط نگاه کند، به اختلاف رای خود با نفر دوم نامزدهای انتخابات نگاه کرده است و در همین رابطه در بهمن ماه سال 92 می گوید: «نفر بعدی که پشت سر من بود با من 13 میلیون رای اختلاف داشت؛ بنابراین روشن است که اکثریت مردم ایران چه می خواهند و چه می گویند. اقلیتی داریم که نظراتشان متفاوت است.»
این مواضع در آذر ماه همان سال نیز ادامه پیدا کرد و روحانی منتقدان و مخالفان مذاکرات هسته ای را به انجام رفتارهای کودکانه متهم نمود. بازخوانی سخنرانی ها و مواضع روحانی در طول ماه های مختلف از فعالیت دولت نشان می دهد که به سختی می توان یک ماه را در کارنامه دولت روحانی تعیین کرد که در آن موضع گیری سخت و طعنه و کنایه از جانب روحانی و حلقه اصلی مشاوران وی نسبت به منتقدان سیاست های دولت وارد نشده باشد.
این روش برخورد با منتقدان از جانب دولتی که در دوره تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری مدعی برخورد صحیح و تعامل مناسب با منتقدان بوده، محل سوال و تامل است. روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود می گفت: «دولت تدبیر از هر گونه تهمت و تخریب پرهیز خواهد کرد. این دولت حتی به آن هایی که هشت سال به ماها تهمت زدند، مقابله به مثل نخواهد کرد.» با این وجود استفاده از عبارات ناپسندی همچون کم سواد، بی شناسنامه، ترسو و لرزان هایی که باید به جهنم بروند، متوهم، بزدل سیاسی، تندرو و ... در میان ادبیات سیاسی روحانی تثبیت شده اند و همگی با محوریت افراطی خواندن منتقدان به یک رویه ثابت در دولت یازدهم تبدیل شد. روحانی در شهریور ماه سال 94 منتقدان برجام را به عنوان افراطی معرفی می کند: «آنهایی که روی کلمات این توافق پر افتخار که در آینده در خصوص جزئیات آن سخن خواهم گفت، نظر دارند، بدانند که نخواهم گذاشت عده ای افراطی بخواهند به امید این ملت ضربه بزنند.»
از نظر کارشناسان سیاسی بدون جلب یکپارچه اعتماد جامعه نمی توان به اهداف راهبردی دست یافت. محسن ردادی در کتاب نظریه اعتماد سیاسی می نویسد: «اعتماد سیاسی بر مبنای چگونگی مطابقت رفتار دولت با انتظار هنجاری مردم تعریف میشود و با میزان حمایت مردم از نهادهای سیاسی مرتبط است. دولت با تامین انتظارات هنجاری مردم میتواند اعتماد بیشتری کسب کند. این اعتماد در نظام دموکراتیک اهمیت بیشتری دارد زیرا هر قانون در این نظام باید بر مبنای رای مردم تصویب شود و برای یک فرمانروایی خوب سه جنبه اساسی بهبود درآمد اقتصادی شهروندان، ایجاد اعتماد و کارآمدی را باید در نظر داشت.» انتظار پایبندی به وعده ها بدیهی ترین هنجار اجتماعی مردمی است که از هر دولتی انتظار می رود و در صورت برآورده نشدن آن پیش بینی روی گردانی مردم از دولت ها چندان دور از ذهن نخواهد بود.
ارسال نظر