مقدم فر در گفتوگو با پارس تشریح کرد:
جایگاه فتنه 88 در پازل کلان غرب/موسوی از قبل می دانست بعد از انتخابات چه اتفاقی قرار است بیفتد
ریشه های فتنه 88 را اساساً باید در بیرون از کشور جستجو کرد و بنیان های آن در داخل کشور نبوده اند. فتنه 88 در مراحل تأسیسی، سیاست گذاری، طراحی و ... در بیرون از کشور بوده و فقط در مرحله عملیاتی و تاکتیکی است که به داخل کشور مرتبط بوده است. در داخل کشور نیز فتنه در سطوح متفاوتی پیگیری می شده است.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- دکتر حمیدرضا مقدمفر، کارشناس مسائل استراتژیک و معاون فرهنگی-اجتماعی فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. مقدمفر همچنین 4 سال سابقه مدیر عاملی خبرگزاری فارس را نیز در کارنامه دارد. وی هم اکنون عضو هیأت علمی دانشگاه است و در مسائل سیاسی و بین الملل دارای نظرات دقیق و معتبری است. بر این اساس برای تحلیل کلان فتنه 88 و نقش آن در پازل منطقه ای غرب و استکبار با وی به گفتگو نشستیم که نتیجه آن در زیر آمده است.
برای رسیدن به درک صحیح از ماهیت فتنه 88، چگونه باید آن را تحلیل کرد؟
ریشه های فتنه 88 را اساساً باید در بیرون از کشور جستجو کرد و بنیان های آن در داخل کشور نبوده اند. فتنه 88 در مراحل تأسیسی، سیاست گذاری، طراحی و ... در بیرون از کشور بوده و فقط در مرحله عملیاتی و تاکتیکی است که به داخل کشور مرتبط بوده است. در داخل کشور نیز فتنه در سطوح متفاوتی پیگیری می شده است. افرادی بودند که نمی دانستند در حال تکمیل چه پازلی هستند و اقدامات آنها در یک نگاه کلان تر چه تبعاتی می تواند داشته باشد ولی کاملاً مثل یک سرباز آماده به کار در خدمت اهداف آن طرح کلان تر بوده اند. البته عده ای نیز بوده اند که نقش سر پل های اطلاعاتی را بازی می کردند و کاملاً با سرویس های بیگانه ارتباط داشتند و در این راستا اقدام می کردند. این افراد برای اقدامات و کار های خود مأموریت از پیش تعیین شده داشتند و کاملاً اگاهانه و با نقشه قبلی در این میدان وارد شدند. اما یک دسته دیگر هم در فتنه نقش داشتند و آن افراد کسانی اند که در طول عمر انقلاب کینه ها و عقده هایی را به دل گرفته بودند و هر زمانی که فرصتی برای طرح این عقده ها پیدا می شد با تمام توان وارد میدان می شدند. برای مثال در فتنه سال 78 دیدیم که این گروه سوم چگونه نقش آفرین شد و از فرصت پدید آمده حداکثر استفاده را می خواست ببرد. این دسته را خانواده های برخی از معدومین جنایات بعد از انقلاب، بخشی از بهاییان و گروهی از افراطیون جریان اصلاح طلب تشکیل می دادند. این افراد که در مواقعی از عمر انقلاب برخی از مسئولیت های کشور را نیز بر عهده داشتند در دوران فتنه تلاش می کردند تا راهی برای در دست گیری قدرت و یا تغییر سیاست های نظام پیدا کنند که خوشبختانه موفق نشدند.
در مورد دو تن از فتنه گران که شاید مواضع گذشته آنها در زمره مواضع افراطی دسته بندی نمی شد، چه تحلیلی دارید؟ چرا این افراد به این ورطه افتادند؟
در مورد شخص کروبی، به نظر من ایشان جزء کسانی است که شاید ناخواسته وارد میدان شد و از ابتدا برنامه ریزی برای مسائل بعد از انتخابات به این صورت نداشت. ولی اینکه چرا در این جریان ماند و عذرخواهی نکرد به نظرم به دلیل پافشاری و اصرار بر جرم و عدم بازگشت از موضع غلط باعث شد، وی چنین سرنوشتی داشته باشد. اما در مورد موسوی را نمی توانم با قاطعیت صحبت کنم. از سخنان و عملکرد موسوی پیش از انتخابات کد ها و شواهدی وجود دارد که نشان می دهد او از قبل اطلاع داشته بعد از انتخابات چه برنامه ای در پیش است. در یکی از مصاحبه هایی که موسوی پیش از انتخابات با یکی از رسانه های خارج از کشور انجام داده بود، به وضوح بیان کرده بود که به دنبال تغییرات است و توصیفی که از آن تغییرات در آن مصاحبه کرده بود شبیه آن چیزی بود که جین شارپ در کتابش و دستورات و فرمان هایش مطرح کرده بود. به همین دلیل در مورد موسوی نمی توان با قاطعیت گفت که وی از قبل در جریان برنامه ریزی پس از انتخابات نبوده است. ولی یک مسأله را می توان با قاطعیت گفت و آن اینکه افرادی که در دفتر موسوی و ستاد های انتخاباتی او فعالیت می کرده اند مرتبط با ضد انقلاب و برخی از دولت های غربی بوده اند.
جایگاه فتنه 88 را در پازل کلان منطقه ای استکبار چگونه تحلیل می کنید؟
برای این مسأله نیاز است تا یک تحلیل کلان منطقه ای داشته باشیم. زمانی که فتنه بوقوع پیوست ما در اوج بودیم. یعنی هم از جهت منطقه ای با آغاز شدن بیداری اسلامی وضعیت بسیار مناسبی داشتیم و اقتدار کشور در بالاترین مراتب قرار داشت. در موضع هسته ای نیز در وضعیت خوبی به سر می بردیم. به همین دلیل غرب و امپریالیسم تحلیلشان این بود که نمی توانند رو در رو با انقلاب ما درگیر شوند و احتیاج بود که از طریق واسطه هایی این کار صورت گیرد. غرب از سوی دیگر تجربه موفق انقلاب های رنگین را نیز در برخی از کشور ها داشت و با توجه به الگوی این نوع انقلاب ها و پاسخ مثبتی که از آن گرفته بود قصد داشت آن را در کشور آماده کند. شرایط کشور هم به گونه ای بود که برخی افراد داخل نظام آماده بودند تا به عنوان بخشی از این الگوی کلان تر وارد عمل شوند و از این نظر باید بگویم که در هیچ شرایطی کشور در چنین وضعیت نبوده است. یعنی از سال 84 که دولت نهم مسئولیت اجرایی کشور را بر عهده گرفتند خیلی از کینه ها پدید آمد. از شخص هاشمی رفسنجانی که بعد از شکست در انتخابات معتقد بود که در آن سال یک تقلبی صورت گرفته است تا اصلاح طلبانی که از قدرت کنار زده شده بودند و آماده بودند کینه های خود را بروز دهند. دشمن نیز این شرایط و آرایش سیاسی کشور را به خوبی رصد کرده بود و معتقد بود این افراد آماده هستند تا چشمانشان را به روی دشمن ببندند تا بتوانند کاری را در کف خیابان انجام دهند. با توجه به این شرایط دشمن الگوی انقلاب مخملی را اجرا کرد که در این الگو انتخابات نقش محوری و اصلی دارد. برنامه دشمن از سال 87 شروع شد و زمینه هایی از آن سال مهیا و آماده شد تا بتوانند در سال 88 کار اصلی را به اجرا بگذارند. ابتدا کروبی اعلام کاندیداتوری کرد بعد خاتمی و بعد موسوی و هر کدام از آنها در سفر ها و صحبت هایی که داشتند مسائلی را مطرح می کردند. با این شرایط بهترین موقعیت برای غرب برای ضربه به نظام مهیا شد و بر اساس آن همه جریانات ضد انقلاب و معاند از آمریکا و انگلیس گرفته تا ضد انقلاب و سلطنت طلبان و بهاییان و برخی از اصلاح طلبان وارد معرکه شدند. به قول رهبر معظم انقلاب که به خوبی مسائل را تبیین و تشریح می کردند، یک جنگ احزاب شکل گرفت که همه علیه نظام جمهوری اسلامی با هم همنظر شدند. هر قدر دلسوزان انقلاب به هاشمی، کروبی و موسوی هشدار می دادند که شرایط را ببینید. چشم های طمع کرده دشمنان را ببینید ولی آنها توجهی نمی کردند و دائم در حال توجیه اقدامات خود بودند. شرایط به گونه ای شده بود که رسانه رسمی سران معترض بی بی سی فارسی شده بود و صحبت های خود را از این طریق مطرح می کردند. بی بی سی در این زمنیه نیز آخرین دستور العمل ها را به معترضین منتقل می کرد و می دیدیم شب بی بی سی فارسی یک چیزی می گوید و فردا دقیقاً همان مسأله در کشور اجرا می شود.
آیا نکته ای در ذهن از حوادث سال 88 دارید که فکر می کنید گفتنش برای مخاطبین می تواند مفید باشد؟
من دو نکته را می خواهم نقل کنم یکی مربوط به قبل از حوادث سال 88 می شود و یکی بعد از آن. قبل از حوادث و فتنه سال 88 من در یکی از رسانه های کشور مسئولیت داشتم. بعد از آغاز فرآیند تبلیغات انتخاباتی با یکی از همکاران رفتیم که با کروبی دیداری داشته باشیم. محل ملاقات در یکی از ستاد های انتخاباتی وی یود. در آن ملاقات جمعاً ما دو یا سه ساعت در ستاد بودیم و صحنه هایی را دیدیم که از همان موقع متوجه شدیم که احتمالاً فتنه ای در کار خواهد بود. افراد ستاد به گونه ای با کروبی برخورد می کردند که گویی فرد دیگری نامزد انتخابات شده است. افرادی از جمله کرباسچی و سایرین کروبی را برای هر کاری که می خواست انجام دهد امر و نهی می کردند و به او در مورد اظهاراتش یادداشت می دادند. من همان جا به همکارم که همراهم آمده بود گفتم آیا این فرد قرار است رئیس جمهوری کشورمان شود؟!
نکته دوم که می خواهم بیان کنم در مورد یکی از تأثیر گذار ترین صحنه هایی است که در فتنه 88 مشاهده شد. در یکی از دادگاه های متهمین فتنه 88 که ابطحی در آن حضور داشت سخنی گفت که به نظرم شاه کلید تحلیل همه اقدامات فتنه گران در آن سال است. او به درستی اعلام کرد که تقلب اسم رمز آشوب بود و این سخن او دقیقاً منطبق با فرامین جین شارپ در کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی است. جین شارپ نیز در آن کتاب می گوید برای رسیدن به تغییر و دگرگونی سیاسی باید نظام مستقر را متهم به تقلب کنیم. به نظر من همین یک جمله ابطحی یک دنیا حرف پشت سر آن است که نشان می دهد چه برنامه ریزی های برای فتنه سال 88 انجام شده بود که به لطف خدا با بصیرت مردم، این شرایط بسیار سخت با حضور مردم در 9 دی به اتمام رسید و کشور به روال عادی خود برگشت.
ارسال نظر